مطالعات اخیری که توسطPrice WaterhouseCoopers انجام شده، فاصله یا شکافی را در رابطه با نقش "هدف" در دنیای کسب و کار و شرکت های آمریکا آشکار کرده است. 79 درصد از رهبران کسب و کار که در این بررسی حضور داشته اند، اعلام کرده اند که نقش مرکزی و اصلی "هدف" را در موفقیت کسب و کار خود در نظر گرفته اند؛ این در حالیست که تنها یک سوم تیم های مدیریتی، از "هدف" در تصمیم گیری های حیاتی کسب و کار استفاده می کنند.
حال کسب و کار خودتان را در نظر بگیرید. شما کار خود را با یک چشم انداز آغاز کرده اید، هیجان لازم برای ادامه ی کار را داشته اید و برای تبدیل کردن آن چشم انداز به واقعیت، تلاش کرده اید. ساعت های زیادی را به کار مشغول بوده اید، چالش های بسیاری را به جان خریده اید و در نهایت، به نقطه ی مورد نظر خود رسیده اید.
اما با توجه به اینکه شرکت شما تمامی موتورهای قدرت خود را روشن کرده، چرا به نظر می رسد که "هدف" در یک جایگاه فرعی قرارگرفته است؟ می توانید از خودتان بپرسید که آیا زندگی من فقط به رشد و افزایش درآمدهای فراوان ختم می شود و هیچ نکته ی با اهمیتی ندارد؟
اگر موارد ذکر شده در بالا، شرایط شما را توصیف می کند، پس بنا بر توصیف تونی رابینز، به نزدیکی قله ی "هرم نیازهای انسانی" رسیده اید. شما از این هرم صعود کرده اید و گام های امنیت، تنوع، مفهوم واقعی و ارزشمند، برقراری ارتباط و رشد را گذرانده اید. حال شما در اوج هرم قرار دارید: مشارکت و کمک.
به گفته ی متخصص رفتارهای انسانی، دنیل پینک، برای اینکه بتوانید انگیزه ی خود را در بالاترین سطح نگه دارید، باید برای مشارکت و کمک به دیگران اقدام کرده و برای چیزهای با ارزش تر و والاتر از خودتان تلاش کنید. به محض اینکه به نقطه ی پرتاب رسیدید، باید به ماموریت بنیادی خود نزدیک تر شوید؛ همین امر باعث به وجود آمدن اشتیاق و دستیابی به موفقیت می شود، علاوه بر اینکه مزایای دیگری را برای شما و اعضای تیمتان به همراه دارد.
هدف و نیت اصلی شکل گیری بسیاری از کسب و کارها، فقط کسب درآمد نبوده است؛ بسیاری تلاش می کنند تا به فارغ التحصیلان دبیرستان کمک کنند تا مسیر درستی را در دانشگاه پیش بگیرند. شاید شما به مساله ی آب های پاک اهمیت می دهید و برای آن تلاش می کنید. فرقی نمی کند که چه هدفی دارید، در هر صورت باید بدانید که هیچ جایگزینی برای احساس و نتیجه ای که اجرای آن هدف به همراه دارد، وجود نخواهد داشت.
داشتن هدف و ماموریتی که شما را هیجان زده می کند، در واقع نیاز برای انگیزه را خنثی می کند؛ چرا که هیجان و اشتیاق همان ماموریت اصلی تا اندازه ایست که خلاقیت و انرژی شما را به صورت طبیعی افزایش می دهد.
بهترین زمان برای هدف
برای کارآفرینانی که به ثباتی رسیده اند، تغییرات نسل ها می تواند دلیلی را فراتر از دستاوردهای شخصی ایجاد کند، دلیلی که تعهد آنها به ماموریت اصلی شرکت را بازیابی می کند.
برای مثال یکی از این تغییرها به این شکل است: با نزدیک شدن به سال 2015، نسل بسیار جوان آمریکا، سنین کودکی و نوجوانی را رسما پشت سر گذاشته و به عنوان بزرگ ترین دسته ی سنی شناخته می شوند؛ و انتظار می رود که افراد این نسل تا سال 2025، 75 درصد از نیروی کار را تشکیل دهند. با توجه به فراوانی این جمعیت و با در نظر داشتن اهداف حرفه ای متفاوت آنها، برآورد می شود که نظام سرمایه داری تغییر کند.
به لطف افراد این نسل، هدف و دلیل شکل گیری شرکت ها، مهم تر از منافع مالی بالقوه در آینده خواهد بود. تقریبا تمامی افراد این نسل (94 درصد) که به تازگی وارد عرصه ی بزرگسالی شده اند، اعلام کرده اند که قصد دارند از مهارت ها و توانایی های خود برای انجام دادن یک کار ارزشمند و پر محتوا استفاده کنند. بیش از نیمی از آنها اعلام کرده اند که حتی حاضرند برای پیدا کردن کاری که با ارزش های آنها همخوانی داشته باشد، دریافتی اندکی داشته باشند. با این اوصاف، دلیل شکل گیری یک شرکت در سال های آینده به یکی از فاکتورهای قدرتمند برای پیدا کردن بهترین استعدادها تبدیل خواهد شد.
به همین دلیل است که تمرکز اساسی روی ماموریت و هدف اصلی شرکت، بیش از هر چیز دیگری می تواند به نفع شما تمام شود. 91 درصد از افراد نسل جوان که به نام های تجاری مورد علاقه ی خود وفادار هستند، اعلام کرده اند که برای تشویق کسب و کارهایی که با عقاید آنها، سازگاری بیشتری دارد، حاضرند نام تجاری مورد علاقه ی خود را تغییر دهند.
به ویژه با توجه به اینکه افراد این نسل، تصمیم گیرنده خواهند بود، می توان نتیجه گرفت که "هدف" همان چیزی است که شما را متمایز خواهد کرد. هدف باعث می شود که استعدادها به شما مراجعه کنند، رنگ و لعاب بهتری به نام تجاری شما ببخشند و کاری کنند تا مشتری ها باز هم به شما رجوع کنند. اما برای اینکه بتوانید هدف را در راس ماموریت های اجرایی خود قرار دهید، به زمان، صبر و تمرین نیاز دارید. در ادامه به سه روش آشنا می شوید که "هدف" کسب و کار را در راس امور قرار می دهد؛ با یوکن همراه شوید:
1. چشم انداز خود را در تمامی جلسه های کاری مطرح کنید.
تمامی مکالماتی که در طول جلسه ها انجام می شود را از زبان معاملاتی به موضوع کمک به دیگران و سازگاری آن با هدف اصلی تغییر دهید. برای مثال می توانید از تمامی افراد حاضر در اتاق بخواهید که ماجرایی مربوط به ماموریت و هدف شرکت که در هفته های گذشته تجربه کرده اند را برای اعضای تیم تعریف کنند.
کارمندان یکی از نام های تجاری فعال در زمینه ی سبک زندگی به نام Life is Good برای اینکه به ماموریت و هدف اصلی شرکت، جان تازه ای ببخشند، عبارت "فرصت داشتم تا فلان کار را انجام دهم" را جایگزین "باید فلان کار را انجام می دادم" کرده اند.
زمانی که دلیل و محتوای اصی با استعداد همگام می شود، همه پیروز خواهند بود. زمانی که مدیران اجرایی Life is Good یکدیگر را برای انتخاب یک مدیر شرکت جدید ملاقات کردند، لیسا تانزر را برای این کار در نظر گرفتند؛ او یکی از اعضای قدیمی هیئت مدیره ی این شرکت است. فعالیت اصلی تانزر در زمینه ی تلاش های مربوط به خیریه است و تجربه ی منحصر به فرد او در شرکت های Hasbro، Staples و PricewaterCoopers باعث می شود که روحیه و رویکرد او در زمینه ی هدف و مامویرت اصلی، متفاوت تر از دیگران باشد.
2. مسئولیت اجتماعی را به عنوان مهم ترین فاکتور خود در نظر بگیرید.
اگر بخواهید که همیشه و در همه حال، ماموریت و هدف خود را زندگی کنید، پس با دشواری هایی در زمینه ی مالی روبرو می شوید؛ بنابراین برخی شرکت ها، اولویت خود را روی بالاتر بردن درآمدهای سه ماهه قرار می دهند.
سامی کریشنان، مدیرعامل شرکت K4 Solutions مثالی را در این باره مطرح می کند: "اخیرا شرکت من مجبور شد که بین اوضاع اعضای تیم و شرایط مالی شرکت یکی را انتخاب کند. با توجه به شکایتی که از شرکت شده بود، یک پروسه ی بررسی فدرال دولتی انجام شد و باعث شد که 14 نفر از اعضای تیم ما، کار خود را از دست بدهند. اگر به جمع نهایی ترازنامه و اوضاع مالی نگاه می کردیم، باید این کارمندان را اخراج می کردیم، اما تصمیم گرفتیم که آنها را در لیست حقوق قرار دهیم تا شکایت انجام شده برطرف شود. با نگه داشتن آنها و پیدا کردن راهی برای مشارکت، نشان دادیم که به صدها کارمند خود اهمیت می دهیم."
3. به کارمندان کمک کنید تا همه چیز را برای خود بدانند.
در هر فرصتی که به دست می آورید، ماجرای شکل گیری شرکت را برای کارمندان خود تعریف کرده و آنها را در چیزی که به آن اعتقاد دارید، سهیم کنید. برای مثال، محصولاتHousehold با برند Method، سه روز از سال را در اختیار کارمندان می گذارد تا برای ماموریت شرکت شخصیت پردازی کنند. اعضای تیم تشویق می شدند تا جوامع خود را به همان شکلی که می خواستند، پاکسازی کنند.
تمامی کارآفرینان با هدف بهتر کردن اوضاع جهان، کار خود را آغاز کرده اند، اما شرایط عرصه ی کسب و کار باعث می شود که این رویا به فراموشی سپرده شود. اما زمان آن فرا رسیده که دوباره به آن اهداف و رویاها متعهد شویم.
منبع: entrepreneur
