باورهای شما، بخش قابل توجهی از زندگی شما را تعیین می کنند. آنها تصمیم های شما را آگاهانه می کنند، آنها به شما دیکته می کنند که در شرایط مختلف، چه رفتاری از خود بروز دهید و در نحوه ی برخورد با اطرافیان، تاثیر می گذارند.
همین روند در تمامی انواع باورها، تکرار می شود؛ فرقی نمی کند که این باورها سیاسی باشند، از روی مذهب و یا عقاید فلسفی باشند. مهم این است که بدانید کدامیک از این باورهای درونی، در تصمیم گیری شما نقس اساسی دارد؛ بدین ترتیب می توانید آنها را متعادل کنید و یا حداقل، مطابق با آنها تصمیم بگیرید.
برخی از عقاید و باورها، پتانسیل این را دارند که شما را به یک کارآفرین موفق تبدیل کنند. عقایدی که اساسا، به افراد قدرت می بخشد، آنها را به سخت کوشی تشویق می کند و شرایطی را برای آنها فراهم می کند تا در برخورد با موانع، تصمیمات بهتری را اتخاذ کنند.
در ادامه با برخی از این عقاید قدرت بخش آشنا خواهید شد؛ با یوکن همراه شوید:
1. همه چیز امکان پذیر است.
اگر باور داشته باشید که هرگز نمی توانید یک کسب و کار مولتی میلیون دلاری را ایجاد کنید، هیچگاه برای آن تلاش نخواهید کرد. اگر باور داشته باشید که نمی توانید با دیگر قدرت های فعال در صنعت، رقابت کنید، اشتیاق خود را از دست می دهید و اغلب، تحت فشار زیاد، دست از تلاش بر می دارید.
باور به اینکه برخی چیزها غیر ممکن هستد، یک پیش گویی قابل تحقق خواهد بود؛ این در حالیست که صاحبان کسب و کارهای موفق، با طرز فکری زندگی می کنند که در آن، همه چیز برای آنها امکان پذیر است؛ آنها از سرمایه ی دانش کافی، تلاش و عزیمت استفاده می کنند. داشتن اعتماد به نفس کافی برای حرکت رو به جلو، در واقع نیمی از مبارزه به حساب می آید؛ و تا زمانی که این فعالیت به یک تکبر بی پروا تبدیل نشود، قدرتی را در اختیار شما قرار می دهد که سخت تر تلاش کنید و اهداف بزرگ تری را برای خود در نظر بگیرید.
2. بالاخره یک روز دستمزد تلاش های سخت و بی وقفه را دریافت می کنید؛ حتی اگر سال ها طول بکشد.
صاحبان کسب و کارهای موفق، به این مساله نیز باور دارند؛ آنها ایمان دارند که نتیجه ی کار سخت، روزی حاصل می شود. آنها از اینکه ساعت ها، هفته ها، ماه ها و حتی سال های عمر خود را سرمایه گذاری کنند، هراسی ندارند و نتیجه ی کار سخت خود را به یک کسب و کار موفق تبدیل می کنند؛ چرا که آنها باور دارند که محصول آن، ارزش این همه تلاش را خواهد داشت.
تفاوت اساسی آن با کارآفرینان موفق، این است که آنها توانایی دیدن چشم اندازهای مختلف را دارند و بازده های بلند مدت را با آغوش باز می پذیرند. این توانایی با نام خشنودی معوق یاد می شود؛ فیزیکدان نظریه پرداز، میچیو کاکو، یک بار از آن با عنوان "مشخصه ی هوش انسان" یاد کرد.
3. همه چیز حتما نباید تکمیل و بی نقص باشد.
حتی متخصصان هم گاهی اوقات مرتکب اشتباه می شوند. اگر کمال گرا هستید، از مسائل مختلفی رنج خواهید برد: هدف هایی را تعیین می کنید که بیش از اندازه، بلند پروازانه هستند، زمانی که نمی توانید به آنها دست یابید، احساس سرخوردگی و شکست به شما دست می دهد، بنابراین و با وجود تنها چند مشکل کوچک، ترجیح می دهید که از ادامه ی مسیر انصراف بدهید.
اگر بخواهید قبل از راه اندازی محصول یا خدمات خود، مدت ها صبر کنید تا محصول کاملی را ارائه دهید، هیچگاه از این مرحله عبور نخواهید کرد؛ به همین دلیل است که بسیاری معتقدند باید کار را از جایی شروع کرد و اشتباهات یا نقص ها را در میانه ی کار، اصلاح کرد. اشتباهات خود را با آغوش باز پذیرا باشید؛ از آنها یاد بگیرید، اما اجازه ندهید که شما را از ادامه ی مسیر باز دارند.
4. نمی توانید تمامی کارها را به تنهایی انجام دهید.
حتی اگر در گذشته موفق شده اید تا چیزی را به تنهایی به سرانجام برسانید و یا چیزی را خلق کنید، به این دلیل بوده که کسانی در زندگی شما بوده اند که چیزهایی را به شما آموخته و از شما حمایت کرده اند تا بتوانید به جایی که هستید، برسید. حتی در شرایطی که در حال ساخت روابط اجتماعی هستید، باز هم به دیگران وابسته اید تا از شما حمایت کنند؛ با این اوصاف، شما در زندگی خود، همیشه به افراد دیگر وابسته هستید.
برای اجرای بهترین عملکرد، باید بهترین و بیشترین کار ممکن را خودتان انجام دهید؛ سپس از کمک با استعداد ترین، تواناترین و قابل احترام ترین افراد استفاده کنید تا مابقی کار را انجام دهید.
5. ریسک ها اجتناب ناپذیر هستند.
درست است که تمامی ریسک ها با هم برابر نیستند و همه ی آنها ارزش امتحان کردن را ندارند؛ اما اگر افراد را به دو دسته ی ریسک پذیر و ریسک گریز تقسیم کنیم، در نهایت و با توجه به آمار، متوجه می شویم که این افراد ریسک پذیر بوده اند که در اکثر مواقع، به موفقیت دست یافته اند. کارآفرینان موفق به دنبال این نیستند که تمامی ریسک هایی که بر سر راه آنها ظاهر شده را به جان بخرند، اما از پذیرفتن آن نیز هراسی ندارند. همین مساله نیز پتانسیل و طرح های موفق بیشتری را در اختیار آنها قرار می دهد.
6. چشم انداز و تجربه، هر دو از اهمیت ویژه ای برخوردارند.
کارآفرینان موفق به خوبی می دانند که باهوش ترین، با تجربه ترین و منطقی ترین انسان های روی زمین نیستند. آنها می دانند که صاحبان کسب و کارهای دیگر، از تجربه ی بیشتری برخوردارند، چشم انداز متفاوتی دارند و حتی ممکن است که ایده ها یا بینش ارزشمند تری داشته باشند که به ذهن خودشان نرسیده است.
کارآفرینان موفق، متواضع هستند و از اینکه درخواست کمک کنند، خجالت نمی کشند؛ آنها آنقدر مغرور نیستند که نظر و عقیده ی دیگران را نپرسند. آنها ترجیح می دهند و مشتاق هستند که اطلاعت بیشتری را از هر منبع ممکن، جمع آوری کنند تا بعد از تصمیم گیری و انجام کارها، با مشکل مواجه نشوند.
7. همیشه چیزهای بیشتری برای یادگیری وجود دارد.
تواضع به این عقیده نیز منجر می شود. فرقی نمی کند که چند سال تحصیل کرده اید، چند دوره ی مختلف را گذرانده اید و یا چند سال تجربه ی کاری دارید؛ باید بدانید که همیشه چیزهای بیشتری وجود دارند که باید آنها را یاد بگیرید. حفظ اشتیاق و ابتکار اولیه برای دنبال کردن مسیری که در آن تحصیل کرده اید، شما را در مسیر کارآفرینی یاری خواهد کرد و شما را یک سر و گردن از سایر رقبا، بالاتر می برد.
تعریف دوباره ی سیستم عقاید، کار دشواری است؛ به ویژه اگر پیش فرض های شما با استدلال های مغزی نیز توجیه شود. اما اگر بتوانید این عقاید را با سیستم درونی فلسفی خود تطبیق دهید، مسیر زیادی را تا تبدیل شدن به یک کارآفرین موفق، پیموده اید. همزمان با حرکت رو به جلو و تجربه کردن آنها در مسیر کارآفرینی، وضوح این تصاویر نیز بیشتر می شود.
منبع: entrepreneur
