گوش دادن به تجربیات انسان های موفق به اندازه ی خواندن ده ها کتاب ارزش دارد. تاکنون در یوکن از راهکارهای تعدادی زیادی از کارآفرینان موفق صحبت کرده ایم، اکنون قصد داریم به سراغ مایکل ای اولگن، موفق ترین فرد در حوزه ی روابط عمومی برویم. با یوکن همراه باشید.
مایکل ای اولگن (Michael A. Olguin) از فعالان حوزه ی روابط عمومی است. او شرکت خود را در سال 1992 میلادی راه اندازی کرد و تجربیات ارزشمندی در محیط کار با هدف ارتقای کسب و کار دارد. در ادامه ی مقاله، توصیه هایی را از زبان او ارائه خواهیم داد.
من همانند خیلی از صاحبان کسب و کارها، کارآفرین زاییده نشدم، هیچ برنامه ای برای راه اندازی کسب و کار و هیچ تجربه ای هم برای توسعه ی آن نداشتم؛ اما اکنون با گذشت 25 سال از راه اندازی کسب و کارم، تجربیات ارزشمندی فراگرفته ام که به من کمک کرده در مسیر موفقیت باقی بمانم و هر ساله رشدی دو رقمی هم داشته باشم. شما بدون توجه به حوزه ای که در آن فعالیت دارید، می توانید به موفقیت برسید، به شرطی که این راهکارهای بسیار ساده را در زندگی خود به کار بگیرید:
دقیقا بدانید چه می کنید و چه نمی کنید
یکی از بهترین تجربیات من این است که سعی نکنید برای همه ی مردم، همه چیز باشید؛ این بدین معناست شما در هیچ یک از آنها خیلی خوب نیستید. من عقیده دارم به خاطر کمی درآمد بالاتر، به سراغ ارائه ی خدمات بیشتر از حد توان تان بروید، محصولاتی توسعه دهید که خارج از محدوده ی امن تان هستند یا فراتر از بازار هدف خود پا بگذارید. اگر چنین کاری کنید، قدرت و تمرکز خود را روی مسائلی که می توانید در آنها موفق شوید را کاهش داده اید و فشارهای زیادی روی تیم کاری، بودجه و شرکت تان بوجود می آورید.
روی اهداف تان تمرکز کنید
من همیشه تلاش کرده ام در رویکردم نسبت به رشد، بسیار استراتژیک باشم. برنامه ریزی های تجاری سه ساله دارم، پیگیر این برنامه هستم و هر زمان نیاز است اصلاح شان می کنم. من اعتقاد دارم اگر هدفی برای کسب و کارتان تعیین نکنید، معیاری برای ارزیابی خود، تیم تان و شرکت تان در قبال اهداف از پیش تعیین شده نخواهید داشت. وقتی همه به طور دقیق و شفاف بدانند اهداف کلی سازمان چه هستند، با یکدیگر متحد شده و با دست یابی موفقیت آمیز به آنها، به خود افتخار خواهند کرد.
یادتان باشد انسان ها برای انسان ها کار می کنند، نه شرکت ها
هیچ کسب و کاری بدون وجود انسان های بااستعداد نمی تواند به موفقیت و پیشرفت برسد. ما اغلب به این فکر می کنیم افرادمان تنها دارایی ای هستند که مجبوریم بفروشیم و همیشه به دنبال راه هایی هستیم برای بهبود فرهنگ سازمانی، منافع مان و دلایلی که چرا کارمندان هنوز می خواهند برای ما کار کنند. به نظر من وقتی وفاداریِ واقعی به دست می آید که کارمندان باور کنند سازمان و رهبر، هم از منظر شخصی و هم حرفه ای برایشان اهمیت قائل هستند. این نکات منجر به داشتن کارمندانی می شود که مدت زیادی با ما می مانند و تاثیر مستقیمی روی پیشرفت کسب و کار خواهند داشت.
اداره ی خوب یک کسب و کار با خوب بودن در یک تجارت متفاوت است
اگر کسی روابط عمومی خوبی دارد، به این معنا نیست که در اداره ی یک سازمان روابط عمومی هم خوب خواهد بود. این قضیه برای هر حرفه ای صادق است. توسعه ی یک کسب و کار موفق نیازمند داشتن ذهن خوبی برای کسب و کار است؛ البته مجموعه ای از مهارت ها در حوزه ی تخصصی تان نیز لازم است. عوامل دیگری در پشت صحنه ی کسب و کارها، چون فرآیندها، مدیریت افراد، پرداخت ها و غیره، برای موفقیت در کسب و کار بسیار مهم است. من با افراد باهوش زیادی رو به رو شده ام که وارد کسب و کاری شده اند و در نهایت شکست خورده اند؛ زیرا تنها روی خوب بودن در حرفه شان تمرکز داشته و با نگاه موفقیت عملیاتی به کسب و کارشان نگاه نکرده اند.
شور و اشتیاق مسری است
وقتی در محیط کار از خود اشتیاق نشان دهید، افرادی که هر روز در دفتر، شرکت یا کارخانه اطراف تان هستند، این مساله را به خوبی درک می کنند. داشتن هیجان و اشتیاق برای تلاش بیشتر و موفقیت گروهتان، متمرکز بودن و در نهایت موفقیت در کارشان بسیار بااهمیت است. این مساله سبب ارائه محصول نهایی بهتر می شود. برای فردی که از همه چیز ناراضی است، فکرها و انگیزه های منفی دارد، محیط کار پرچالشی ایجاد می کند یا هر آنچه انجام می دهد را دوست ندارد، عکس این مساله صدق می کند.
خود را به چالش بکشید تا همیشه در مسیر باقی بمانید
فناوری هر چیزی را تغییر می دهد. برای این که با آن در ارتباط بمانیم، بدون توجه به صنعتی که در آن فعالیت می کنید باید نوآوری داشته باشید و بخواهید بهتر شوید. من معتقدم یا در حال پیشرفت هستید یا در سکون و بی حرکتی قرار دارید. ما در کسب و کار خودمان، به شیوه ی عمل مان دقت زیادی داریم و همیشه به دنبال راه هایی برای بهبود محصول نهایی، بهبود مهارت ارتباط با مشتری و کارآمدترشدن در کارهایمان هستیم که در نهایت سودآوری زیادی را برایمان به ارمغان می آورد.
طرز فکر "بساز و مابقی چیزها درست خواهند شد" را کنار بگذارید
خیلی از برندها به فرآیند بازاریابی به چشم هزینه اضافی نگاه می کنند و در نتیجه در تلاش اند بودجه شان را کاهش دهند؛ اما در بازار ایده های خوبی وجود دارد که پشتیبانی مناسبی در بازاریابی ندارند. مشتریان بی حساب پولی نمی پردازند؛ آنها معمولا محصولی را می خرند که یا مشابه اش را استفاده کرده اند یا به آنها معرفی شده است. پس بازاریابی باید با نوآوری و خلاقیت همراه باشد و این اطمینان را بوجود آورد که وقتی محصولی برای استفاده ی نهایی آماده شده، توجه زیادی به بازاریابی آن شده است.
هیچ تضمینی برای پیشرفت کسب و کار و موفقیت آن وجود ندارد. ترکیبی از منطق استراتژیک نیمه ی راست مغز و تفکر خلاق نیمه ی چپ لازم است تا برند یا کسب و کاری به موفقیت برسد. با خواندن این مقاله، قادر خواهید بود در مسیر پیشرفت کسب و کار خود قدم بردارید و از بروز مشکلاتی که خیلی از کسب و کارها برای کسب توجه و پذیرش با آن مواجه هستند، جلوگیری کنید.
منبع: inc
بسیار عالی