در ایمیلی که برای لیز رایان فرستاده شده بود، سوالی مطرح شد که به یکی از مشکلات اساسی مردم یعنی مصاحبههای کاری اشاره میکرد و آن مشکل پاسخ به سوال «درباره یک مشکل که در محل کار حل کردهاید، توضیح دهید» بود. برای پاسخ این سوال در ادامه با یوکن همراه باشید.
سایمون مینویسد:
لیز عزیز
من در یک سایت جست و جوی کار ثبتنام کردم. رزومه خود را ارائه دادم و برای برخی از مشاغل درخواست دادم و سپس یک تماس تلفنی خودکار دریافت کردم.
پاسخ به سوالاتی که توسط یک سیستم خودکار پرسیده میشود ترسناک به نظر میرسد اما این کاری بود که من انجام دادم.
کل مصاحبه خودکار 10 دقیقه در نظر گرفته شده است و یکی از سوالات این بود که «درباره یک مشکل که در کار به آن برخورد کردهاید و چگونگی حل کردن آن به من بگویید." جواب دادن به این سوال اطلاعات بسیار زیاد به همراه خواهد داشت و بیشتر از 2 دقیقه و یا کمتر از آن زمان میبرد. این سوال من را بسیار گیج کرد.
جواب درست برای این سوال چیست؟
با تشکر،
سایمون
لیز رایان به سایمون مینویسد:
سایمون عزیز
ما به نقطهای غمانگیز در تاریخ رسیدهایم که فکر میکنیم این قابلقبول است که افراد حرفهای را که به دنبال شغل میگردند، توسط یک مصاحبه تلفنی خودکار مورد خطاب قرار دهیم.
اگر کسی میخواهد در شغل خود کسی را استخدام کند اما برای مصاحبه رو در رو با شما وقت ندارد، در این صورت آنها سزاوار استعداد شما نیستند.
من حاضرم از شغلم به عنوان یک متخصص منابع اجتماعی استعفا دهم تا از مصاحبهشونده بخواهم به سوالاتی درباره شغل توسط یک مصاحبه تلفنی خودکار پاسخ دهد.
گذشته از اینها، در یک مصاحبه رو در رو نیز ممکن است این سوال را به شکلهای مختلفی بشنوید به عنوان مثال «درباره زمانی که در شغلتان مشکلی را حل کردهاید، توضیح دهید.»
من با سوالات اینچنینی تقریبا همانند مصاحبه تلفنی خودکار مخالفم. این دو کار قلب و عصاره مصاحبه را از بین میبرند. آنها عنصر انسانی را از بین میبرند که این عنصر انسانی هدف اصلی کل گفت و گو است.
ما با انسانها کار میکنیم نه با بستههای مهارت، مدرکها و پاسخهای عمومی به سوالات مصاحبه احمقانه.
ما با افرادی زنده کار میکنیم و هر روند مصاحبه عاقلانهای این واقعیت را میپذیرد.
اگر میخواهید یک گروه بسازید، باید موقعیت مورد نظر خود را در مصاحبه کاری قرار دهید و از مصاحبه شونده مورد نظر خود بخواهید نظر خود را درباره موقعیت بیان کرده و نحوه برخورد خود را با آن موقعیت شرح دهد.
شما نمیتوانید انتظار پاسخهای هوشمندانه و متفکرانه به سوالات عمومی مانند «درباره یک مشکل که در محل کارتان حل کردهاید، توضیح دهید»، داشته باشید.
کارفرمایان در فهمیدن این موضوع که سوالات مصاحبهای از قبل نوشته شده نا کارآمد و برای افراد با استعداد هر دو طرف میز ناشایسته است، کند هستند.
نکته اصلی برای جواب به سوالات این چنینی، دقیق بودن است.
بدترین جواب به اینگونه از سوالات این است که بگویید «من مشکلات بسیاری را حل کردهام.»
شما باید یک داستان تعریف کنید. تعریف کردن داستان بهترین دوست شما در یک مصاحبه کاری است، حتی اگر از شما سوالی پرسیده باشند که جوابش داستانگونه نباشد.
من شما را تشویق میکنم تا میتوانید سوالات مصاحبه را به فرصتهای داستانسرایی تبدیل کنید. برای مثال؛
مصاحبه کننده: چه مدت از پاورپوینت استفاده کردهاید؟
شما: بگذارید ببینم... من اولین بار در سال 2012 هنگامی که یک کارآموز در جامعه دانشکده بودم با پاورپوینت کار کردم. من برای گرایش دانشجوی جدیدمان پاورپوینتی ساختم و آن را ارائه دادم. پس از آن من از پاورپوینت برای ساختن یک مجموعه خوشآمدگویی برای دانشجویان انتقالی جدید استفاده کردم. از آن زمان تا به حال من به همکارانم نحوه کار با پاورپوینت را آموزش میدادم.
در اینجا چه کاری انجام دادید؟
شما بر روی ذهن مصاحبهکننده تاثیر گذاشتید، داستانی درباره دانشجویان دانشکدهای که وارد جامعه دانشکده میشدند و توسط شما و پاورپوینت محشرتان استقبال میشدند، برای او تعریف کردید. هنگامی که شما داستان را تعریف میکنید ما دانشجو را در ذهن خود میبینیم. ما آنها را میبینیم که کولهپشتی به پشت خود انداخته و سرگردان به دنبال راهنمایی میگردند.
این کاری است که شما میخواهید در مصاحبه شغلی انجام دهید، ساخت یک فیلم درباره خودتان که مدت زمان زیادی پس از خروج شما از ساختمان در ذهن مصاحبهکننده میماند.
حال بیایید به سوال «درباره یک مشکل که در محل کارتان حل کردهاید، توضیح دهید» پاسخ دهیم.
مصاحبه کننده: خب سایمون، «درباره یک مشکل که در محل کار خود حل کردهاید، توضیح دهید»
شما: «البته... خب، من 3 سال برای شرکت شکلاتسازی کار کردم. یک خردهفروش بود که شکلاتهای ما را خریداری میکرد و با ما قرارداد داشت تا قبل از فروشگاههای دیگر محصولات جدید ما به فروشگاه آنها ارسال شود. این معامله به خوبی پیش میرفت تا زمانی که ما از محصول جدید خود مقدار زیادی تولید کردیم و به اشتباه آن را به فروشگاههای دیگر ارسال کردیم و محصولات جدیدمان را به این خرده فروشی ارسال نکردیم.
این یک بحران بود. من دربخش خدمات به مشتریان کار میکردم و تمامی تماسها با من گرفته میشد. من 1 ساعت را پشت تلفن صرف کردم تا مشتریمان را آرام کنم. من وضعیت را مدیریت کردم، دو محموله را به سرعت خارج از حساب فرستادم و همراه با آن ایمیلی فرستادم و مشکل و راه حل را با جزئیات بیان کردم و همه چیز به حالت عادی بازگشت.»
یکی از چیزهایی که باعث عدم موفقیت افراد هنگام مواجهه با چنین سوالاتی میشود این است که آنها ممکن است در به اشتراک گذاشتن داستانهای پیروزی خود تردید کنند.
آنها داستان را به یاد میآورند اما نمیخواهند اعتبار آن اتفاق را تنهایی به عهده بگیرند زیرا همکاران آنها نیز در کنار آنها برای حل مشکل تلاش کردند.
مصاحبهکننده میداند که شما شخصا جعبههای شکلات را در کامیون بارگیری نکردهاید.
مصاحبهکننده شما میداند که شما در یک گروه کار میکردید، بنابراین نیازی نیست داستان خود را خراب کرده و با تردید آن را متوقف کنید و بگویید: «البته بدون کمک همکاران شگفتانگیزم هرگز نمیتوانستم این مشکل را حل کنم.»
فقط داستان حل کردن آن مشکل مورد نظر محل کارتان را بگویید و به خودتان افتخار کنید که برای ایجاد یک تاثیر مثبت در آن زمان دست به کار شدید.
بهتر است چند داستان از گذشته خود آماده کنید زیرا سوالات مصاحبهای با موضوعات داستانی بسیار رایجاند. در اینجا شما را با 10 سوال داستانی آشنا میکنم تا شیوه داستانسرایی را بیشتر متوجه شوید.
1. به من درباره زمانی بگویید که بدون راهنمایی مدیرتان مشکلی را حل کردهاید.
2. درباره زمانی به من بگویید که با فردی سختگیر مواجه شدید و مجبور شدید با او سخن بگویید.
3. درباره زمانی به من بگویید که از اشتباه خود درس گرفتید.
4. درباره زمانی به من بگویید که باید در یک گروه کار میکردید.
5. درباره زمانی به من بگویید که مجبور شدید نقشه خود را به یکباره تغییر دهید.
6. درباره زمانی به من بگویید که به شخصی شیوه انجام دادن کاری جدید را آموختید.
7. درباره زمانی به من بگویید که مجبور شدید به عنوان یک رهبر عمل کنید.
8. درباره زمانی به من بگویید که پول کارفرمای خود را حفظ کردید و یا برای آنها پولسازی کردید.
9. درباره زمانی به من بگویید که شما یک روند جدید یا بهبود یافته در کارتان ایجاد کردید.
10. درباره زمانی به من بگویید که با یک همکار و یا مدیر اختلاف نظر داشتید و توضیح دهید که چگونه آن را حل کردید.
به خاطر داشته باشید که هر داستان خوب سه قسمت دارد:
وضعیت (اینکه وضعیت چگونه بود و چرا شما باید در وهله اول اقدام میکردید؟)، راهحل (چگونه مشکل را حل کردید و شرکت را نجات دادید؟) و تاثیر (چرا راهحل شما راهحل درستی بود؟)
اگر شما داستانی آماده برای گفتن داشته باشید، میتوانید زیر یک دقیقه داستانی قدرتمند را تعریف کنید.
البته در یک مصاحبه معمولی رو در رو و یا تلفنی پاسخ شما زمان بندی خاصی نخواهد داشت و بنابراین نیازی به تعریف داستان خود در زیر یک دقیقه نخواهید داشت.
این حقیقت که شما در سیستمهای مصاحبه خودکار تلفنی نیاز دارید تا پاسخهای خود را در زمانی محدود ارائه کنید، یکی از دلایلی است که من این سیستمها را شرمآورم میدانم. امیدوارم شما کار و تلاش خود را برای کارفرمایی نگهدارید که با کارکنان خود همانند انسان برخورد میکند. شما شایسته چنین رفتاری هستید.
منبع: Forbes