یکی از بزرگ‌ترین دغدغه هر کار آفرین این است بتواند بهترین فرصت را برای گسترش و رشد کسب و کار خود شناسایی کند. هر شخص موفقی دوست دارد برای موفقیت و پیشرفت خود هر کاری را که لازم است انجام دهد. یک کار آفرین به شرکت در جلسات و اجلاس‌ها عادت کرده است و بر این باور است شاید با شرکت نکردن در یکی از آن‌ها فرصت بسیار بزرگی را از دست بدهد که ممکن است دیگر هیچ‌وقت برایش تکرار نشود. در ادامه با یوکن همراه باشید.
کارآفرینان از شرکت در رویدادها نهایت لذت را می‌برند و باعث آشنایی‌شان با افراد جدید می‌شود که این خود می‌تواند نقطه‌ی قوتی در شرایط آینده‌شان باشد.
اگر کار آفرین پروژه جدیدی را کلید زده باشد باید با مهارت از افراد خاصی در جهت فرصت رشد کسب و کار استفاده کند. بنابراین تنها حضور در رویدادها و اجلاس‌ها نمی‌تواند عامل موفقیت یک کار آفرین محسوب شود، چرا که این رویدادها و گردهمایی‌های کاری هیچ‌گاه تمام نمی‌شوند و ممکن است حضور در آن‌ها کمکی به کسب و کاری که ما مشغول آن هستیم نکند. نه شما و نه هیچ فرد دیگری منابع کافی و علم لازم را قبل از رسیدن به موفقیت نخواهد داشت. بنابراین بهترین و مؤثرترین راه این است از میان دعوت نامه‌هایی که به دستمان می‌رسد دعوت نامه‌ای را انتخاب کنیم که بی‌ارتباط با فعالیتمان نباشد تا بتوانیم با شرکت در آن جلسه اطلاعات و علم بیشتری کسب کنیم. سه سؤالی را که در ادامه این مطلب بررسی می‌کنیم به تشخیص بهتر و مناسب‌تر فرصت‌ها کمک می‌کند.
1-آیا مخاطب و شرکت کنندگان اهداف یکسانی دارند؟
شاید این سؤال در نگاه اول ساده به نظر برسد اما پاسخ آن بسیار مهم است. افراد بسیاری هستند که گاه در قالب یک گروه زمان خود را برای پروژه‌های غیرمفید هدر می‌دهند. پروژه‌هایی که در بلند مدت مشخص می‌شود برایشان بی‌فایده بوده و فقط منابع و انرژی یک گروه را هدر داده‌اند. بنابراین پیش از هر کاری باید هدف مخاطب مورد توجه قرار بگیرد تا بتوان سنجید بین هدف مخاطب و هدف شما که شرکت کننده هستید وجه اشتراکی وجود دارد یا خیر؟ شاید شرکت کردن در چنین گردهمایی‌هایی وسوسه انگیز به نظر برسد اما تا زمانی که هدف یکسان و مشخصی بین شرکت کننده و مخاطب نباشد، حضور در آن تنها هدر دادن وقت و انرژی است.
2-آیا تنها اهداف و موقعیت‌های آینده را باید در نظر گرفت؟
گاهی اوقات پیش می اید مشترک نبودن اهداف دلیل قانع کننده و منطقی برای نپذیرفتن فرصت همکاری‌ها نباشد، شاید انجام آن همکاری در زمان جالب به نظر نرسد اما احتمال اینکه در آینده مفید واقع شود وجود دارد. از همه مهم‌تر اینکه چون شما فعلاً در آن شرایط قرار ندارید پس وقت و انرژی‌ای از شما و همکارانتان گرفته نمی‌شود فقط به ایجاد موقعیت عالی برای طرف مقابلتان کمک می‌کند. این نوع همکاری‌ها در فضای کسب و کار با دادن پیشنهادهایی جالب اقدام به جبران لطف شما می‌کند. به‌عنوان مثال: شرکت یک پلتفرم خبری را به‌تازگی راه اندازی کرده است اما هنوز رونقی ندارد و از شما می‌خواهد به‌عنوان کمک مطلبی برایشان بنویسید، محتوای کار شما با این درخواست دهنده هیچ همخوانی ندارد اما چون برای شما کار زمان بری نیست انجام می‌دهید. بعد از گذشت چند ماه کسب و کار آن پلتفرم رونق می‌گیرد و بخش مرتبط با کار شما را نیز در سایت خود راه اندازی می‌کند که در نتیجه رابطه خوب و انسان دوستانه تان به شما پیشنهاد همکاری داده می‌شود و مطالب شما را به چاپ می‌رسانند و از انجائیکه سایتی پر طرفدار است شانس بزرگی برای رشد کسب و کار شما فراهم می‌کند.
3-آیا به‌جای گفتن بله می‌توانید پیشنهاد دیگری جایگزین کنید؟
گفتن کلمه نه در شرایطی که کسی از شما درخواست کمک کرده باشد به هیچ عنوان ساده نیست. بهترین کار در این شرایط پیشنهاد راه حل جایگزین و معرفی او به یک فرد یا کسب و کار مرتبط است. این روزها آنقدر همه درگیر مسائل شخصی خود هستند که شاید فرصتی برای رفع مشکل طرف مقابل خود نداشته باشید. بهترین کار به‌جای گفتن بله و امید واهی به‌طرف مقابل می‌توان شخص مورد نظر را به فردی دیگر معرفی کرد که قطعاً نتیجه بهتری خواهد داشت. بهترین معلم تجربه است. کار آفرین یک کسب و کار باگذشت زمان یاد خواهد گرفت انجام چه کارهایی و برقراری ارتباط مستمر با چه اشخاصی به پیشرفتش کمک خواهد کرد. این سه سؤال، سوالاتی بودند که باعث بهبود روند تصمیم گیری‌ها می‌شوند و احتمال اشتباه را کاهش می‌دهند.
منبع: forbes
