هر کسی در زندگی رویاهایی دارد، اما افراد موفق کسانی هستند که آرزوهایشان را به اهدافشان تبدیل میکنند. در این دنیا برای رسیدن به موفقیت باید اهداف مشخصی داشت، اما هدفگذاری هم به آسانی نیست و خود قوانینی دارد که باید به آنها عمل کرد. با یوکن همراه شوید تا درباره راه و روش هدف گذاری بیشتر بدانید.
آیا برای رسیدن به رویاهایتان اهدافی در نظر میگیرید یا تنها آرزوی رسیدن به آنها را دارید؟ چطور هدفگذاری و اهدافتان را مشخص میکنید؟
آیا تا به حال فکر کرده اید در 5 سال آینده میخواهید به چه آرزویی برسید؟ آیا برای کسب و کار خود اهداف مشخص و روشنی تعیین کردهاید؟
اگر می خواهید به آرزوها و رویاهایتان برسید، باید هدفی را برای خود مشخص کنید. اگر هدف مشخصی نداشته باشید، تمرکزی روی انجام کارهایتان هم نخواهید داشت و در مسیر درست قرار نخواهید گرفت. هدفگذاری نهتنها به شما کمک میکند مسیر زندگی و کسب و کارتان را دوست داشته باشید، بلکه به شما امکان میدهد به اهدافتان امتیاز دهید و آنها را اولویتبندی کنید.
شاید تعیین اهداف کار آسانی باشد اما وقتی وارد مرحله عمل میشود کار کمی سختتر میشود. به همین دلیل است که افراد زیادی در طول مسیر از رسیدن به هدفشان دست میکشند و راهشان را تغییر میدهند.
چگونه اهداف خود را مشخص کنیم؟
آیا میدانید برای اینکه به موفقیت برسید چگونه باید اهدافتان را مشخص کنید؟ برای مشخص کردن اهدافتان باید هدفگذاری کنید اما برای هدفگذاری هم رعایت نکاتی لازم است که در ادامه توضیح خواهیم داد:
- اهداف هوشمندانه داشته باشید
داشتن یک رویکرد هدف هوشمندانه به شما کمک میکند به همان چیزی تبدیل شوید که مدام با خود تکرار میکنید.
ارسطو میگوید: «فوقالعاده بودن یک عمل نیست، بلکه یک عادت است.»
افراد موفق قادرند اهداف هوشمندانهای را تعیین کنند و درنهایت به رویاهایشان برسند. پس تعیین اهداف مناسب بسیار اهمیت دارد. قبل از تعیین اهداف باید مطمئن شوید اهدافتان ویژگیهای زیر را داشته باشند:
خاص بودن: یک هدف عالی به پنج سوال (چه چیزی، چه کسی، از کجا، چرا و کدام) پاسخ مناسب میدهد. بهتر است آرزوهای بزرگتان را بنویسید تا اهدافتان را پیدا کنید، پس از آن به راحتی میتوانید یکییکی به اهدافتان دست یابید.
قابل سنجش: اگر هدفتان قابل سنجیدن نباشد، از هیچ راهی نمیتوانید بفهمید در حال پیشرفت هستید یا نه. پس قبل از هر چیزی باید به این سوال پاسخ دهید: «چطور میتوانم بدانم به هدفم رسیدهام یا نه؟»
قابل دسترسی: هدف شما باید چیزی باشد که بتوانید در واقعیت به آن دست پیدا کنید. شاید آرزو داشته باشید همانند یک پرنده بدون چتر نجات از یک صخره بپرید، اما جاذبه زمین چنین اجازهای به شما نمیدهد و در نهایت سقوط خواهید کرد. بنابراین پریدن از صخره با گلایدر، هدف قابل دسترستری است.
با معنا بودن: اگر هدفتان معنایی نداشته باشد، هیچ ارزشی هم نخواهد داشت. پس اهدافتان را با ارزشهای عمیقتری درآمیزید تا معنای بهتری پیدا کنند. باید از تمام تلاشتان برای رسیدن به این هدف استفاده کنید، زیرا در این صورت انگیزهای برای رسیدن به آن خواهید داشت.
مهلتدار بودن: باید برای رسیدن به اهدافتان مهلت تعیین کنید. در غیر این صورت رویاهایتان به واقعیت نمیرسد. داشتن محدودیت زمانی برای عملی کردن رویاهایتان سبب میشود برای رسیدن به اهدافتان بیشتر تلاش کنید.
- اهدافتان را روی کاغذ بیاورید و مقابل چشمانتان قرار دهید
یک ضربالمثل چینی میگوید: «میشنوم اما فراموش میکنم، میبینم و به یاد میسپارم، مینویسم و میفهمم.»
وقتی اهدافتان را روی کاغذ بیاورید، بخش زیادی از هدفتان محقق شده است. مطالعات انجامشده نشان میدهد افرادی که اهداف و رویاهایشان را با تعهد و پیشرفت هفتگی درآمیخته و آن را با دوستانشان در میان گذاشتهاند تا 76 درصد توانستهاند به اهدافشان برسند. اما تنها 43 درصد افرادی که تنها در مورد اهدافشان فکر کرده بودند به اهدافشان رسیدند.
توصیه میکنیم اهداف خود را بنویسید، زیرا بهتر میتوانید آنها را عملی کنید. اهدافی که روی کاغذ نوشته شدهاند به یک هدف جدی تبدیل میشوند، نه تنها رویایی در ذهن.
- یک هدف بزرگ را به اهداف کوچکتری تقسیم کنید
تصور کنید هدفتان خوردن یک فیل است، چطور یک فیل به آن عظمت را میخورید؟ بدون شک آن را به صورت قطعات کوچک و در گذر زمان خواهید خورد!
این مساله در مورد اهداف بزرگ هم صادق است. به سادگی نمیتوانید به یک هدف بزرگ برسید پس هدف بزرگ و پیچیده خود را به اهداف کوچکی که در هر روز قابل دسترس باشند تقسیم کنید. اگر هدف تان را کوچک نکنید، خیلی پیچیده به نظر می رسند و انگیزه ای برای تلاش کردن نخواهید داشت.
- برنامهای عملی بچینید و آن را دنبال کنید
بنجامین فرانکلین میگوید: «اگر برای رسیدن به موفقیت برنامهریزی نکنید، در حال برنامهریزی برای شکست هستید.»
بهترین کاری که میتوانید برای رسیدن به اهداف انجام دهید، ساختن برنامهای است که تمام جوانب در آن لحاظ شده است. کمی از وقت خود را به سازماندهی اهداف روزانه و هفتگی خود اختصاص دهید تا بتوانید به راحتی میزان پیشرفتتان را بسنجید.
- بیشتر کارها را اول روز انجام دهید
اگر به برنامه روزانه افراد موفق توجه کرده باشید، بیشتر آنها تا وقتی خورشید طلوع کند در مقایسه با مردم عادی که تازه از خواب بلند می شوند کارهای بیشتری انجام داده اند.
شروع روز و صبحها را به انجام کارهایی که برای رسیدن به هدف تعیینشدهتان باید انجام دهید، اختصاص دهید تا به این احساس برسید روز سرشار از موفقیتی در پیش دارید. بدین ترتیب، برای انجام کارهایتان وقت و انگیزهی لازم را خواهید داشت.
- اهدافتان را علنی کنید تا در مقابل آنها پاسخگو باشید
استیون کووی میگوید: پاسخگویی سبب مسئولیتپذیری بیشتر میشود.
وقتی میدانید دیگران منتظرند به اهدافتان برسید و میزان پیشرفتتان را میسنجند، برای رسیدن به آن اهداف، انگیزهی بیشتری خواهید داشت. به دنبال دوست یا مربی خوبی باشید که نقش انگیزهدهی دارد و هرازگاهی از شما در مورد موفقیهایتان سوال میکند.
- مطمئن شوید اهدافتان به شما انگیزه لازم میدهند
انیشتین میگوید: «اگر میخواهید یک زندگی شاد را تجربه کنید، آن را به یک هدف گره بزنید ، نه به افراد و چیزهای بیارزش.»
اهداف شما میتوانند به منبع بهوجود آورنده شادی و نشاط در زندگیتان تبدیل شوند. اهدافتان باید یکی از دلایلی باشد که شما را از رختخواب بلند میکند. اگر اهدافتان به شما انگیزهی کافی نمیدهد، در مورد آنها تجدیدنظر کنید.
- برای رسیدن به اهداف خود از زبان مثبت استفاده کنید
جیم روون: «دلیل تعیین یک هدف، آن چیزی است که باید برای رسیدن به آن انجام دهید. آنچه شما را خودساخته می کند، نسبت به آنچه دریافت می کنید، ارزش بیشتری خواهد داشت.»
درنظرگرفتن اهداف، شما را به فرد مثبتاندیشی تبدیل میکند که برای زندگی کردن انگیزه دارید. هیچوقت نگویید: «هدف من بسیار مبهم و پیچیده است.» بلکه بگویید: «هدف من این است امروز کارهایم را با موفقیت انجام دهم.»
در مسیر رسیدن به موفقیت عوامل منفی زیادی وجود دارد؛ اما بهتر است به جای منفیگرایی، به دنبال چیزهای مثبت باشید تا به موفقیت برسید.
- در هر بخش از زندگیتان اهداف مختلفی داشته باشید
میکل آنژ: «بزرگترین خطر برای خیلی از ما این نیست که هدفمان دستنیافتنی است، بلکه این است که هدفمان خیلی کوچک و پیش پا افتاده است و میتوانیم به سرعت به آن برسیم.»
بهتر است اهدافتان در بخشهای مختلف زندگی باشد، برای مثال برای خودتان اهدافی در زمینه تناسب اندام، مالی، خانواده، آموزش، سفر، بهداشت، روابط اجتماعی و... داشته باشید. در هر بخش از زندگیتان که برای شما باارزشتر است باید هدفی داشته باشد و درنهایت برای رسیدن به اهداف مختلف تلاش کنید.
- داشتن برنامه عملیاتی برای اهداف نهایی
خیلی از چیزها از کنترل ما خارج هستند. برای مثال، شاید یک هدف ماجراجویانه برای صعود به قله اورست داشته باشید، پس یک برنامه عملیاتی ترتیب داده و آموزشهای لازم را دریافت میکنید.
آماده حرکت میشوید و از شیبهای یخزده کوهستانی عبور میکنید، اما ناگهان طوفان بزرگی به سمت شما حمله میکند. گاهی شرایط محیطی مثل آب و هوا تحت کنترل شما نیست. پس با اینکه تمام تلاشتان را کردهاید، موفق نمیشوید. در این مواقع چون چنین اتفاقی رخ داده، نمیتوانید بگویید شکست خوردهاید. در هر صورت شما آمادهاید و هر زمان شرایط جوی مناسب باشد میتوانید به قله اورست برسید. بدون توجه به نتیجه، شما فرد موفقی هستید که میتواند به بالاترین قلهها برسد.
وقتی میخواهید اهداف خود را تعیین کنید، نگویید: «هدف من صعود به قله اورست تا ژانویه 2019 است.» بلکه بگویید: «هدفم این است تا ژانویه 2019 برای صعود به قله اورست آماده شوم و تمام تواناییهای لازم را برای این صعود در اختیار داشته باشم.»
هدف اول وقتی دستیافتنی است که همه چیز مهیا باشد؛ اما هدف دوم قابلدسترستر است، زیرا تنها به شما بستگی دارد.
هنری دیوید تورو میگوید: «مردان واقعی تنها به هدفشان اهمیت میدهند، زیرا میخواهند به چیزهای بالاتری برسند.»
اکنون هدف شما چیست؟
اگر هیچ هدفی ندارید، پس نمی خواهید زندگی تان را تغییر دهید. به جای راحتطلبی از جا بلند شوید، اقدامات لازم را انجام دهید و آیندهای را که در سر دارید به تحقق برسانید.
بدون شک نمیتوانیم تمام اتفاقات را کنترل کنیم، اما میتوانیم زندگی خود را با رسیدن به اهدافی که در سر داریم کنترل کنیم.
منبع: lifehack