همه ما استرس را تجربه میکنیم، اما برخی از افراد از اضطراب شدید رنج میبرند که زندگیشان را مختل میکند. آنها آنقدر نگران هستند که حتی فکر میکنند با گرفتن کوچکترین تصمیم میتوانند زندگی خود و دیگران را خراب کنند. اضطراب خطرناک نیست با این حال، ممکن است شما را از داشتن یک زندگی خوب و روابط عالی محروم کند.
اضطراب باعث میشود از افراد و موقعیتهایی که موجب حمله عصبی میشوند اجتناب کنید. در این مقاله، درمان اضطراب با تکنیک روانزیستی، به اشتراک گذاشته میشود. اگر علاقهمند به آرام کردن اضطراب خود هستید، با یوکن همراه باشید و در اسرع وقت شروع کنید.
چگونه اضطراب را با تکنیک روان شناختی آرام کنیم
1. علت ریشهای اضطراب خود را کشف کنید
این مهمترین گام در بهبود است. اگر این را نادیده بگیرید، هیچ نوع بهبودی مشاهده نخواهید کرد. اگر ندانید منشا آن کجاست، هیچ وقت نمیتوانید اضطراب خود را آرام کنید.
در همه چیزهایی که انجام میدهیم علت و معلولی وجود دارد. بنابراین درک کنید که کشف علت اضطراب برای بهبود اهمیت دارد. برای مدیریت این، یک دفتر خاطرات داشته باشید و روزانه 20 تا 30 دقیقه در آن یادداشت کنید.
روانشناسان و محققان نتیجه گرفتند که اکثریت افرادی که با استرس و اضطراب مبارزه میکنند در خانههای نامطلوب یا منفی بزرگ شدهاند.
گام عملی:
با صحبت کردن با یک متخصص یا مشاور که میتوانید به او اعتماد کنید، سعی کنید به ریشهی اضطراب خود برسید.
هشدار:
دوستان خود را وارد این مسئله نکنید، زیرا این وظیفه آنها نیست که شما را هدایت کنند.
2. وقتی علت ریشهای را پیدا کردید، آنجا بمانید و در مورد آن اطلاعات کسب کنید
بگذارید بگوییم، دلیل اصلی شما این است که هرگز پدری نداشتید، زیرا مادر شما زمانی که کوچک بودید طلاق گرفته است. این بدان معنی است که با ترس از دست دادن و رها شدن دست و پنجه نرم میکنید. شما ممکن است فکر کنید که به اندازه کافی خوب نیستید یا اینکه ارزش دریافت عشق ندارید.
گام عملی:
برای والدینی که هرگز ندیدهاید یا رابطهای که از دست دادهاید ناراحتی کنید. مثلا اگر پدرتان در زندگی شما نیست، برای او غمگین باشید. به عکس او نگاه کنید و احساساتی که بر میآید را تجربه کنید. انتظار سطح بالایی از ناراحتی در اینجا داشته باشید. اگر میتوانید، با والدین دیگر ارتباط برقرار کنید و این احساسات را برای او بیان کنید.
3. زبان احساسات را بیاموزید
همانطور که در بالا گفته شد، شما باید عمیقتر بروید و تمام احساسات منفی که سرکوب کرده بودید را رها کنید. اگر پدری نداشتید، احتمالا از او عصبانی یا ناراحت هستید. بنابراین، اگر با ابراز احساسات منفی مشکل دارید، به دنبال یک روانشناس یا مربی باشید. خجالت نکشید که در حضور آنها گریه کنید. آنها برای کمک به شما حضور دارند.
ممکن است بگوئید، اما من یک مرد هستم. مردها باید مقابل دیگران قوی به نظر برسند. اگر این اعتقاد محدود کننده را داشته باشید، به این معنی است که شما در خانواده یا توسط مدرسه یا رسانههای جمعی این را آموختید. بدانید که همه چیزهایی که در مورد احساسات به شما یاد دادهاند، اشتباه هستند.
گام عملی:
از نوشتن خاطره استفاده کنید تا بفهمید روزانه چه احساساتی را تجربه می کنید. اگر حس گریه به شما دست داد گریه کنید. از آن خجالت نکشید. همه باید یاد بگیرند که احساسات خود را تنظیم کنند و بدانند که در یک زمان خاص چه احساسی دارند.
4. انفعال درونی خود را رها کنید
انفعال درونی یک اصطلاح است که پیتر مایکلزون، متخصص روانپزشکی از میشیگان ابداع کرده. او انفعال درونی را به ناراحتی مزمن و حملات عصبی پیوند میدهد. به طور خلاصه، انفعال درونی به ترس درونمان منتهی میشود که توسط منتقد داخلیمان ساخته شده است. به عنوان مثال، شما ممکن است پیشنهاد شغلی در یک استان دیگر را رد کنید، از ترس اینکه در هواپیما حملهی عصبی داشته باشید.
شما در حالت اجتناب قرار میگیرید که باعث میشود قربانی شرایط شوید. شما ممکن است به خودتان بگویید که مهارت لازم برای انجام کار را ندارید یا اینکه به آن علاقهمند نیستید. حقیقت این است که انفعال درونی شما را از رسیدن به اهداف خود بازمیدارد. این گونه مجبور نیستید سختی بکشید. آنچه نمیدانید این است که، انفعال درونی، اعتماد به نفس شما را کم کم از بین میبرد.
اولین گام در رفع انفعال درونی، ایجاد اعتماد به نفس بهتر است.
گام عملی:
چگونه اعتمادبهنفس بهتری بسازیم؟
-
با خودتان صادق باشید: اگر چیزی را بسیار میخواهید (به عنوان مثال، «من آن کار طراحی وب در نیویورک را میخواهم») با صدای بلند بگوید. آن را بنویسید. به دیگران بگویید اما از این آرزو اجتناب نکنید. اگر در هنگام پرواز اضطراب میگیرید، میتوانید تمرینات تنفسی بیاموزید. دارو مصرف کنید یا تمرینات ذهنی یاد بگیرید. اجازه ندهید ترس مانع دنبال کردن چیزی که دوست دارید شود.
-
به مردم بیاموزید چگونه به شما احترام بگذارند: سعی کنید مرزها را بیاموزید و با افرادی که شما را دوست دارند و از شما قدردانی میکنند، خود را محاصره کنید. اغلب افراد در روابطی هستند که دچار تنش، پر از داستان و حتی سوء استفاده است. اگر اینگونه هستید، مرزها را در تعیین کنید. هنگامیکه متوجه شدید شایستگی خوشبختی همانند هر کس دیگری را دارید، چرخه روابط سمی را متوقف میکنید.
-
فهرستی از 5 چیزی که میخواهید ایجاد کنید و آنها را به دست بیاورید: کوچک شروع کنید مانند «من میخواهم روزانه صبحانه بخورم». برنامه غذائی که در آن میتوانید آنچه میخواهید برای صبحانه بخورید را بنویسید. آن را سرگرم کننده و هیجانانگیز کنید.
-
با منتقد درونی خود مثبت صحبت کنید: شما مجبور نیستید نظرات منفی منتقد درونی خود را تحمل کنید. اگر منتقد درونی شما شروع به مبارزه کرد، با او بجنگید. به منتقد درونی آموزش دهید شما را تشویق کند و حرفهای مثبت بزند. در طولانی مدت برای مقابله با اثرات منفی این صدا به شما کمک خواهد کرد.
-
مرزها را تنظیم کنید: در مورد مرزها، میتوانید با یک روانشناس در محیط امن آشنا شوید. شما میتوانید تحقیق کنید که مرزها چه هستند و در مورد آنچه یافتید با او صحبت کنید.
5. با ترسهای خود روبهرو شوید
این ممکن است یک توصیه واضح باشد، اما بسیاری از افراد به دلیل ترس در رفتار اجتنابی قرار میگیرند.
گام عملی:
هر روز 30 دقیقه را به آشنا شدن با ترس خود اختصاص دهید.
به عنوان مثال، شما باید با بانک برای اطلاع از وام تماس بگیرید، فقط آن را انجام دهید! شما میتوانید به یک دوست بگویید و از او بخواهید که در طول این مدت به شما کمک کند. شاید همراهی فردی بتواند همه چیز را آسانتر کند.
اگر مشاوره «فقط انجامش بده!» کار نمیکند، سعی کنید در مورد ترس خود بنویسید. از خودتان بپرسید که چرا از آن میترسید. اگر این هم کار نمیکند، از یک روانشناس بخواهید که در رو به رویی با بزرگترین ترسهایتان به شما کمک کند. شما نباید از اضطراب بترسید. چون وجود دارد که به شما کمک کند، نه اینکه شما را نابود کند. اضطراب را دوست خود قرار دهید.
آرام کردن اضطراب ممکن است
یادگیری چگونگی آرام کردن اضطراب، اگر واقعا متعهد به پیشرفت باشید، کاری دشوار نیست.
یاد بگیرید چطور احساسات خود را در کلمات توصیف کنید و درک کنید که چگونه انفعال درونی در زندگی شما تاثیر میگذارد. شاید شما روابط سمی را رها کنید و راه برای افراد مثبت در زندگی خود راه را باز کنید. در این صورت خواهید دید که هنگامی که شروع به احساس شادی و امنیت کردید، اضطراب دیگر شما را آزار نخواهد داد.
منبع: Lifehack