باید موفقیت شغلی را برای خودم تعیین و تعریف میکردم. باید شهامت به دست می‌آوردم و تصمیم بزرگی راجع به شغل خود میگرفتم. خیلی می‌ترسیدم. هنوز هم گاهی میترسم، اما برای این که بتوانم آن را بدست بیاورم، لازم بود که بترسم.
همیشه به ما می‌گفتند که اگر بیابی که چه چیزی را دوست داری و آن را انجام بدهی، سرانجام قادر خواهی بود که پیرامون آن علاقه‌مندی، شغل موفقی بسازی. آنها به ما می‌گفتند که اگر موفقیت شغلی را میخواهی باید هدفت را پیدا کنی و بر روی استعداد غریزی و طبیعی خود تمرکز کنی. آنها گفتند که اگر به اندازه کافی برای شرکت و سازمان خود سخت کار کنی، سرانجام پاداش سخت‌کوشی‌هایت را خواهی گرفت. گفتند که اگر شغل خود را ترک کنی و تجارت شخصی خودت را شروع کنی، موفقیت بیشتری کسب خواهید کرد. آنها دروغ می‌گفتند.
من نمی‌گویم که آن افراد با قصد و نیت قبلی این دروغ‌ها را در مورد موفقیت در مسیر شغلی می‌پراکنند. حرف من این است که همه میگویند به آنها این حرف‌ها گفته شده و تمامی سعی خود را داشته‌اند تا آن حرف‌ها را عملی کنند، اما هیچ‌کدام از تلاش‌هایشان منجر به پیشرفت شغلی نشده است. آنها میگویند که همیشه کار درست را انجام می‌دهند اما در مسیر رسیدن به پیشرفت شغلی ، ناکام می‌مانند. حتی در بعضی از موارد، خود را بدبخت و بیکار توصیف می‌کنند.
خوشبختانه من به مدت 2 دهه است که در این زمینه تحقیقاتی انجام داده‌ام و به یادگیری و صحبت در مورد آن پرداخته‌ام و به واسطه تمام اینها به این نتیجه رسیده‌ام که رسیدن به یک پیشرفت شغلی به معنای واقعی کلمه فقط به 2 مورد بستگی دارد و از این دو می‌آید:
1. باید برای خود مشخص و تعریف کنید که دقیقا موفقیت شغلی چه شکلی و چگونه است؟
2. باید شهامت ریسک‌پذیری در میان مسیر شغلی‌ات داشته باشی تا بتوانی آن را بدست بیاوری.
این ترسناک خواهد بود. سخت خواهد بود. اصلاً راحت نیست. تو را آسیب پذیر خواهد کرد، اما برای رسیدن به بالاترین مرتبه از موفقیت شغلی که خودت میخواهی، لازم است. با یوکن همراه باشید تا بهترین راه برای به دست آوردن موفقیت شغلی که خواستار آن هستید را با شما در میان بگذاریم.
موفقیت شغلی را برای خودت مشخص و تعریف کن
در ابتدا باید برای خود زمانی را اختصاص دهید و موفقیت شغلی را برای خودتان مشخص و تعریف کنید. هرگز موفقیت شغلی خودت را با دنبال کردن رویاهایت و یا تصمیمی که دیگری برای شما طرح ریزی کرده به دست نخواهید آورد. هیچ‌وقت این موفقیت را با استانداردهای از پیش تعیین‌شده‌ای که جامعه آن را خلق کرده و تو در ساخت آن دخیل نبودی، بدست نخواهید آورد.
همچنین هیچگاه موفقیت شغلی را با انجام دادن چیزهای بیشتر و بیشتر مثل گرفتن مدرک دانشگاه و کالج، ششمین گواهینامه، حقوق بالا، سمت شغلی نان و آب‌دار جدید، به دست نخواهید آورد. در اینکه تمامی اینها دستاورد هستند شکی نیست اما افرادی که همهی این دستاوردها و گواهینامه‌ها را بدست آوردند، همچنان میگویند که ناراضی و ناکارآمدند. وقتی که با مردم خصوصی صحبت میکنم و راجع به دیدگاه‌شان از موفقیت شغلی میپرسم، معمولا چیزی نمی‌گویند و تعریفی برای ارائه ندارند.
در قدم دوم، شما باید از خودتان بپرسید که آیا شکیبایی ذهنی برای این که حقیقتاً به موفقیت دست پیدا کنید را دارید یا خیر. این مهم است که بدانید و برایتان تفهیم شود که پیشرفت و دستاورد مترادف با خوشبختی و شادی نیست و همچنین این پیشرفت مترادف با موفقیت شغلی هم نیست. موفقیت نیاز به شکیبایی ذهنی دارد.
موفقیت، همان چیزی است که زمانی که شهامت و انگیزه دنبال کردن آنچه را که میخواهید پیدا میکنید، تجربه‌اش میکنید. حتی اگر باعث معذب شدن خودتان و اطرافیانتان بشود، بازهم آن را دنبال میکنید و انجامش میدهید. حتی اگر در آخر به آن نرسید و آن را بدست نیاورید، آن کار را انجام میدهید و برایش قدم بر می‌دارید. این موفقیتی که من در مورد آن صحبت میکنم بدون ریسک کردن غیرممکن است و در واقع محال است که اتفاق بیفتد.
در مسیر شغلی خود ریسک‌پذیر باش
اگر که میخواهید در مسیر شغلی خود واقعا صعود کنید، باید منتظر دیدن سقوط آن هم باشید. برای تجربه خوشبختی واقعی باید باید مشتاق درد و رنج کشیدن هم باشید. میدانم که قبول کردن این واقعیت سخت است، اما هیچکس در این اطراف جایزه شغلی به دست نمی‌چرخد که آن را تقدیم تو کند. نمی‌توان کلمه بیشتر را به کار برد، بیشترین شغل‌های موفقی که ساخته شده‌اند زاییدهی ریسک و خطرپذیری هستند.
وقتی راجع به خطرپذیری شغلی میگویم و فکر میکنم، منظورم چیزی مثل داوطلبانه پذیرفتن یک حقوق کم یا سمت شغلی پایین است. زیرا جایگاه پایی‌نتر، شما را در راهی قرار خواهد داد تا سرانجام وارد یک موقعیت مناسبتر بشوید. منظورم جستجو و پذیرش وظیفههای خارج از شغل و منطقه‌ی آسایش خودتان است. زیرا همه اینها، فرصت‌هایی برای یادگیری مهارت‌های جدید و حضور در گروه‌های مختلف ایجاد می‌کند که به شما کمک خواهد کرد تا شبکه ارتباطی خد را گسترده‌تر کنید.
منظورم سرمایه گذاری پول و مالی شما است، حتی همان آخرین دلاری که از مدیر شرکت خود گرفتید. زیرا هیچکس دیگری آنقدر برای استعدادهای شما ارزش قائل نمی‌شود که روی شما سرمایه‌گذاری کند. منظورم تغییر شغلتان با یک شغل جدید است زیرا همانطوری که میدانید در نقش فعلی خود کاملأ رشد کرده‌اید و قدم بعدی برای شما فقط در شهر یا استان یا کشور دیگری اتفاق می‌افتد.
چرا باید این کار را انجام بدهم؟ چرا باید ریسک‌هایی پیرامون شغلم بپذیرم؟
در اینجا، می‌توانید توضیحات بیشتری از دلیل اینکه چرا باید ریسک پذیر باشید را بیابید. اما مهمترین دلایل عبارتند از:
- سود معمولأ مهمتر از ریسک است.
- حتی اگر شکست بخوری با پشیمانی زندگی نخواهی کرد.
- می‌یابید که واقعأ برای چه کاری ساخته شده‌اید.
- کارهایی که تا بحال انجام داده‌اید الهام‌بخش دیگران خواهد شد.
- رهبر و مدیر و الگوی بهتری خواهید شد.
- من باید این را انجام میدادم و میدانم تو هم میتوانی.
من باید موفقیت شغلی را برای خودم تعیین میکردم. باید جرئت میکردم و تصمیم بزرگی راجع به شغلم میگرفتم. خیلی می‌ترسیدم. هنوز هم گاهی میترسم. اما من موفقیت شغلی حیرت‌آوری را تجربه کرده‌ام. این تمام آن چیزی است که بابت این کار باید بپردازید.
بدانید که برخی اوقات شکست خواهید خورد. مادامی که ریسک بیشتری قبول کنید، گاهی اوقات متحمل شکست هم خواهید شد. این کاملأ طبیعی است. با اشتباهاتی که مرتکب شدید، با شکست ها و نرسیدن‌های دیروز از پا در نیایید و جا نزنید. شکست را بعنوان چیز بدی در زندگی خودتان تعبیر نکنید. این که هرگز تلاش نکنید خیلی بدتر و فاجعه‌تر از آن است تا اینکه تلاش کنید و در آن شکست بخورید. افراد موفق شکست میخورند. آنها فقط روی پای خود می‌ایستند و دوباره تلاش می‌کنند. آنها ثبات و استحکام را نشان می‌دهند.
شغل، شادی و آینده خود را بعنوان ضرورتی مهم بپندارید. حال زمان شما است. همین حالا شروع کنید. قول آمدن فردا را به هیچکسی نمی‌دهند. خوشبختی و نشاط خودت را برای خودتان یک اولویت کنید.
بیشتر بله بگویید. از منطقه‌ی آسایش خود خارج شوید و کارهای مختلفی انجام بدهید، کارهایی که بیشتر ترسناک و بیشتر چالش‌انگیزند. خودتان را با چیزهایی که تا به حال با آنها روبرو نشده‌اید، روبرو کنید.
اگر به جای رسیدن به هدف‌های شغلی خود باید کار دیگری را انجام دهید، آن کار را انجام بدهید. اما تمام زمان خود را درحالیکه موفقیت اصلی شغلی را فراموش کرده باشید، صرف آن نکنید. به یاد داشته باشید انجام کار جدید مساوی با موفقیت نیست.
خودتان را با افرادی که در شغل‌شان موفق هستند احاطه کنید. راجع به مسیرهایشان، تلاش‌ها و راه‌های منحصر به فردشان از آنها سوال بپرسید. خواهید فهمید که چقدر این چیزها برای افراد مختلف متفاوت است و هیچ راه مشخص و صحیحی وجود ندارد. فقط راه خودتان وجود دارد و صحبت با دیگران به شما کمک خواهد کرد که بیشتر قدردان راه خودتان باشید.
سیستم حمایتی حقیقی و درستی بسازید (یک شبکه شخصی و حرفه‌ای با ثبات و خالص) وقتی که ریسک‌های بیشتری را برای رسیدن به شغلی که میخواهید میپذیرید، چیزهای ترسناک بسیاری را تجربه خواهید کرد. شبکه شما در اینجا به شما کمک خواهد کرد تا در برابر این چیزهای ترسناک استقامت کنید.
این را به یاد داشته باشید.
باید برای خود مشخص کنید موفقیت برای شما دقیقل به چه شکل است و می‌توانید از ریسک کردن منفعت زیادی ببرید. در مسیر خود به این سوالات فکر کنید.
اخیرأ در چه چیزی شکست خوردید؟ اگر جواب هیچی است آیا این امکان وجود دارد که به اندازه کافی چیزهای جدید و مختلفی را تجربه نکرده باشید؟ این میتواند به این معنی باشد که مخالف ریسک کردن هستید؟
آیا شکست هیچ فایده‌ای دارد؟ اگر جواب بله است، چطور می‌توانید شکست را برای به دست آوردن سطح‌های بیشتری از موفقیت سازماندهی کنید؟
چطور موفقیت را مشخص و تعریف میکنید؟ آیا موفقیت چیزی است که آن را درونی احساس و تجربه میکنید؟ یا چیزی که دیگران میبینند و موفقیت را یک امر بیرونی میدانید؟
آیا موفقیت خوشبختی و صلح درونی می‌طلبد؟ یا راجع به گرفتن لیستی از پیشرفت‌ها و گواهینامه‌هاست؟
منبع: forbes
