وقتی که شغل رویای‌ات را به دست نمی‌آوری، باید چه پاسخی بدهی؟

3 اردیبهشت 1399 - 6:00
رفتار سازمانی - وقتی که شغل رویای‌ات را به دست نمی‌آوری، باید چه پاسخی بدهی؟
وقتی که شغل رویای‌ات را به دست نمی‌آوری، باید چه پاسخی بدهی؟
امتیاز مطلب: 81%

«اگر نظرت عوض شد، من نفر اول یستاده در صف انتظار هستم. هنوز هم بیکارم. به من فرصتی بده.»

این داستانی از یک کارجو است که وقتی او را رد کردم، در مقابلم ایستادگی کرد و تصمیم من را نپذیرفت.

شرکت من در تابستان به دنبال کارآموز در بخش فروش خود بود. ما یک میز در یک نمایشگاه کار دانشگاهی رزرو کردیم و اعلامیه برای آن صادر کردیم. رزومه‌ها را مرتب کردیم و مناسب‌ترین مورد‌ها را برای مصاحبه در دانشگاه انتخاب کردیم.

ما به دنبال کارجوهایی با تجربه مشتری مداری بودیم. این موقعیت، به تعامل بالایی با مشتریان نیاز خواهد داشت و مهارت‌های بین فردی (ارتباطی) بسیار مهم است.

نمرات ملاک اصلی ما برای انتخاب فرد مورد نظر نبودند، اما با توجه به تعداد زیاد داوطلبان، نیازی نبود بخاطر افرادی با نمرات کم خودمان را به زحمت بیاندازیم.

در روز اول، پشت میز نشستیم، شرکت خود را معرفی کردیم و با کارجوهایی روبه‌رو شده بودیم که هنوز باید پست آنلاین ما را میدیدند. روز بعد، مقداری وقت آزاد را در برنامه‌ی مصاحبه خود در صورت ملاقات با کارجو‌های جالب در این نمایشگاه، گنجاندیم. 

با جوانی آشنا شدم که بلافاصله روی من تأثیر مثبتی گذاشت. او شخصیت بسیار خوبی داشت و تحقیقاتش را روی شرکت ما انجام میداد.

او از دوستی که تابستان را با ما به عنوان کارآموز گذرانده بود، درمورد ما اطلاعات کسب کرده بود. او با اطمینان به من گفت: «این دوره‌ی کارآموزی، رویای من است.» پس از یک روز پر از مکالمات خسته کننده، این سخن به نظر خیلی کلیشه‌ای می‌آمد؛ اما انرژی او برایم خوشایند بود و من را به خودش جذب کرد.

روز بعد او را برای مصاحبه فراخواندم.

شخصیت تا یک حدی تاثیرگذار است

 در این مصاحبه‌ی بیست دقیقه‌ای، برایم آشکار شد که داوطلب مورد نظر کم و کاستی‌هایی هم داشت.

نمراتش بشدت پایین بودند و او نمیتوانست توضیح قانع کننده‌ای ارائه دهد. او به هیچ سازمانی تعلق نداشت، در دانشگاه وضعیت خوبی نداشت و هیچ مشکل شخصی که بتواند دلیلی برای کم بودن نمره‌هایش باشد، نبود.

تجربه‌ی کاری وی به اندازه‌ی کافی کامل نبود. بیشتر تجربیاتش در زمینه‌ی کارهای کوچک و غیرمعمولی بود که برای خانواده و دوستانش انجام داده بود.

 بعد از مصاحبه، او تنها کارجویی بود که از من درخواست کار کرد. او مستقیم و بی‌پروا از من پرسید: «بنظر شما من مناسب این شغل هستم؟» این حرکتش جالب بود و من هم دوست داشتم جوابش را رک بدهم. 

«نه فکر نمیکنم. نمراتت افتضاح است و تنها چیزی که دستگیرم شد این بود که به اندازه‌ی کافی در کلاسهایتان تلاش نکرده‌اید. شما حرفه‌ای در زمینه‌ی فروش می‌خواهید اما هنوز باید به دنبال موقعیتی باشید که بتوانید مهارت‌های لازم را کسب کنید. من در اینجا هیچ تلاشی برای پیوستن به یک سازمان یا فعالیت‌های خارج از برنامه که ممکن است مهارت های شما را گسترش دهد، نمی بینم.»

با پاسخ من، او مکث کرد و سپس ادامه داد: « از صادقانه جواب دادنتان متشکرم. چکار باید بکنم تا برای تابستان بعد تجدید نظر کنید؟ »

او سوالهای پی در پی میپرسید. با این حال که تیم من، افرادی با تجربه در زمینه ی فروش بودند اما هیچکدام به این راحتی جواب منفی گرفتن را تحمل نمی‌کردند.

«اول، به من نشان بده که دانشگاه را به اندازه کافی جدی میگیری. درس‌هایت را جلو جلو بخوان و در آن ممتاز شو و زود آن را تمام کن. دوم، شغلی پیدا کن که بتوانی مستقیما با مشتری روبرو شوی ( سر و کله بزنی). میتوانی در یک مرکز تماس، رستوران یا فروشگاه خرده فروشی کار کنی. چیزی را پیدا کن که در آن باید سخت کار کنی و با مشتریان ارتباط برقرار کنی.»

او دیوانه وار هرچه میگفتم را مینوشت. 

«ممنونم. آیا میتوانم کارت ویزیت شما را داشته باشم تا با هم در تماس باشیم؟ من قصد دارم همه‌ی این کارها را انجام دهم و شما را از پیشرفتم مطلع سازم.»

شغل رویایی - مصاحبه کاری

او از من اجازه خواست تا با هم در تماس باشیم و وضعیت خود را به اطلاع من برساند، این یکی از مهمترین خصوصیاتی است که یک فروشنده باید داشته باشد (یک ویژگی که برخی از اعضای تیم من نداشتند). کارتم را به او دادم و او قول داد که با من در تماس باشد. 

«اگر به من احتیاج داری، خبرم کن. اگر احساس ناامیدی کردی و جایی برای رفتن نداشتی، من در دسترس خواهم بود» –ابا

جواب منفی همیشه اولین موضع در یک مذاکره است

تصور کردم که دیگر هرگز از آن بچه خبری نخواهم شنید ولی اشتباه میکردم. 

چند هفته بعد، او یک ایمیل برایم فرستاد. او شغلی بعنوان خوشامدگو برای «اوت بک استیک هوس» در محوطه‌ی دانشگاه پیدا کرده بود. او بخاطر توصیه‌ها و پیشنهادهایی که به او داده بودم، از من تشکر کرد و قول داد که بعدا بیشتر برایم توضیح دهد.
یک ماه بعد، دوباره با من تماس گرفت تا بگوید که به مقام پیشخدمتی ارتقا درجه گرفته است و انعام بگیر است. او چند داستان در مورد مشتریان سختگیری که مواجه شده بود و چیزهایی که یاد میگرفت، با من درمیان گذاشت.

اندکی پس از تحویل سال، برای بار دیگر با من تماس گرفت تا بگوید که نامش در فهرست دانشجویان برتر ترم  قرار گرفته است و یک نسخه از کارنامه‌ی خود را برایم خواهد فرستاد. به او گفتم که این کار لازم نیست و تشویقش کردم که به کارش ادامه دهد.
او همچنان در ترم بهاره به من ایمیل میفرستاد. 

•    او به یک سازمان بازاریابی پیوست و یک مقام اداری کسب کرد

•    او بعنوان «کارمند نمونه ماه» در اوت بک برگزیده شد

•    او یک کتاب درمورد خرید و فروش خواند و آنچه را که یاد گرفته بود، به اشتراک گذاشت

او به من وقت و اجازه این را نمی‌داد که اسمش را فراموش کنم. به این فکر می‌کردم کارآموزان دیگری که تابستان قرار بود شروع به کار کنند، آیا به اندازه‌ی او نسبت به شرکت من هیجان‌زده هستند یا خیر.

شغل رویایی

جوابش را زود یافتم. دو هفته قبل از شروع کارآموزان ما، از یک نفر ایمیلی دریافت کردم. او فرصتی برای گذراندن تابستان در کالیفرنیا به همراه دوستش پیدا کرده بود و تمایلی به پیوستن به شرکت ما نشان نداد.

من به داوطلب قبلی ایمیل فرستادم و پرسیدم که آیا حاضر است از اوت بک خارج شود؟ او در جواب من ایمیلی فرستاد و فکر کرد که من شوخی میکنم. به او زنگ زدم و گفتم اگر به اندازه نصف پافشاری که برای این دوره کارآموزی کرده بود، جهت فروش اصرار بورزد پول زیادی به دست خواهد آورد. 

او دو هفته بعد شروع به کار کرد.

«من تمام تلاشم را خواهم کرد و این دروغ نیست، اگر به من فرصت امتحان و تجربه کردن بدهید ، اگر اجازه دهید که امتحانی بکنم –ابا

به جواب منفی که می‌شنویم، چه پاسخی بدهیم؟

اگر این شغل، همان شغل رویایی شما باشد، بعد از یکبار رد شدن، ناامید نخواهید شد.

آیا تا به حال دقت کرده‌اید که چندین نفر از زوج‌هایی که الان با هم هستند، در مورد این صحبت می‌کنند که در گذشته چطور یکی از آن‌ها دیگری را رد گرده بود و به او جواب منفی داده بود؟ شما می‌توانید این نویسنده را جزو همان دسته حساب کنید، با توجه به این که چند بار از همسرم خواسته بودم که به من اجازه دهد تا او را به بیرون ببرم اما او مرا نمی‌پذیرفت.

1. از شخصی که با شما مصاحبه کرده، بازخورد بخواهید

اکثر شرکت‌ها سعی می‌کنند تا شما را از طریق نامه رد کنند. این روش معمول و کارآمد است و از خود رد معتبری باقی می‌گذارد. اگر به اندازه‌ی کافی مصر باشید، می‌توانید با مصاحبه کننده‌ی خود، از طریق تلفن تماس برقرار کنید. در آن صورت، این سوال را بپرسید: «اگر بخواهم در آینده برای این مقام در نظر گرفته شوم، چه کار باید بکنم؟»

2. سعی کنید با خلاصه‌ای از تمام چیزهایی که از مصاحبه یاد گرفته‌اید و آن‌ها را نوشته‌اید پیگیر باشید

«از مکالمه‌ای که با هم داشتیم یاد گرفتم که برای موقعیت‌های آینده باید روی این پنج چیز کار کنم. با این روند در ماه‌های آتی به توصیه‌های شما عمل خواهم کرد.» برنامه‌ای که می‌خواهید در پیش بگیرید را ثبت کنید و قدردان باشید که مصاحبه‌کننده حاضر به راهنمایی کردن شما بوده است.

3. یک هشدار آلارم برای خودتان تنظیم کنید که در ماه یکبار به شما یادآوری کند که پیگیر باشید

برای هر ماه خلاصه ای از کارهایی که در حرفه‌ی خود انجام می‌دهید بنویسید. آن را به سایر توصیه‌هایی که مصاحبه‌کننده به شما داده است، اضافه کنید.
مدیران، پافشاری و ثابت قدم بودن  را بیشتر از هر ویژگی دیگری مورد ارزیابی قرار می‌دهند. تجارت سخت است و تاب آوردن، اغلب یکی از اولین صفاتی است که رهبران به هنگام توصیف نفرات برتر خود از آن یاد می‌کنند.

هربار که یک پیام صوتی یا ایمیلی به منظور پیگیری میفرستید، آن ویژگی که کارفرمای آینده‌ی شما انتظار دارد را از خود  نشان می‌دهید. ممکن است روزی برسد که ببینید آنها از عدم وجود روحیه‌ی مقاومت و صبر در اعضای تیم خود، ناامید هستند.

تجارت و کسب و کار ها بطور مداوم در حال تغییرند. نیازهای استخدامی یک شرکت در امروز میتواند با سه ماه آینده‌ی همان شرکت کاملا متفاوت باشد. شرکت‌ها رشد می‌کنند و به جایگاه‌های شغلی بیشتری نیازمند میشوند. افراد از شرکت‌ها استعفا می‌دهند و جایگاه‌ها خالی می‌مانند. کاری کنید که مدیر آن شرکت، دفعه‌ی بعد شما را برای جایگاه‌های خالی انتخاب کند. 

اگر این شغل، همان شغل رویایی شماست، با اولین نه شنیدن، نا امید نمی‌شوید و جا نمی‌زنید.

 

منبع: forbes

نویسنده مطلب
noorieh razavi sani - نوریه رضوی‌ثانی
نوریه رضوی‌ثانی هستم. مترجم و نویسنده‌ی محتوا. به زمینه‌های مختلف روانشناسی، موفقیت، ادبیات ملل، فیلم و سریال و ماشین‌های آفرود علاقمندم و بصورت جدی پیگیری می‌کنم.

آیا به نظر شما این مطلب مفید بود؟

2020-04-13 14:09:55
دسته بندی ها