پایان سال 98 فقط پایان یک سال نبود، بلکه پایان یک سال نفسگیر و پر از فجایع بود. چند بار با این حرف روبرو شدهاید یا به گوشتان خورده؟ ولی احتمالاً از اینکه این را بارها شنیدهاید، خسته شده باشید. با یوکن همراه باشید.
احتمال این که دید شما نسبت به سال 98 انقدر بد شده است میتواند به خاطر پستهای دوستان و سلبریتیها در رسانههای اجتماعی هم باشد زیرا آنها پستهایی را به اشتراک گذاشتند که در آن تغییرات زیادی در زندگیشان دیده میشد. تغییراتی که احتمالاً به علت 10 سال تلاش و صبوری در جاهای مختلف به دست آمده است. خودتان میتوانید تصور کنید که از چه چیزهایی صحبت میکنم.
حال که سال جدید آمده است، با معضل تازهتری روبرو هستیم: باید تصمیم خود را در مورد چگونگی متمایز و متفاوت بودن این فاز از زندگی را بگیریم. اما آیا واقعاً ما ملزم به انجام این کار هستیم؟ یعنی فقط به علت این که عدد 1398 به 1399 تبدیل شده باید هرچه را که انجام میدادیم به گوشهای بگذاریم و عادات بهتری را برای خود به وجود بیاوریم؟ چرا باید از این زمان استفاده کنیم تا در مورد کارهایی که در گذشته کردیم و تاثیری که الان روی زندگی ما دارد بیندیشیم و برای آیندهی خود تصمیم بهتری اتخاذ کنیم؟ چرا وقتهای دیگر به این تغییر نمیاندیشیم؟
حرف من ابداً این نیست که سال جدید زمان مناسبی برای تجدیدنظر در رفتارهای ما نیست، بلکه دقیقاً برعکس، صحبتم این است که تنها زمانی که میتوانیم این تغییرات را به وجود بیاوریم محدود به سال نو نیست. این کار را میتوان همیشه انجام داد. نحوهی تفکر ما در مورد خودمان، اهدافمان و موانعی که خودمان بر راه خود تحمیل میکنیم، نباید با عمل ما در ماه بعد تفاوتی داشته باشد. تصور ما از سال جدید این است که دیگر هرچه کردیم پاک شده و حالا میتوان از نو شروع کرد، در صورتی که همهی ما این حقیقت را خیلی خوب میدانیم که این درست نیست. ما همچنان ترس و اضطراب و امید و عادات خود را با خودمان به سال جدید میآوریم. معمولاً زمانی را که این گونه به خودمان تحمیل میکنیم، در مقایسه با روال عادی در آخر منجر به تغییر نخواهد شد.
بنابراین، این تغییر چگونه به وجود میآید؟ در مورد خوب و بد، و وسط این دو خیلی خوب بیندیشید. شما خیلی بیشتر از 9 عکس برتری که در آن لبخند زیبایی میزنید هستید. شما لایق بیش از آن لحظات قبل و بعد عکسها هستید که حس خوبی در آن لحظه در مورد خودتان ندارید. شما لایق آن لحظاتی هستید که برای نجات و بقا تلاش میکردید. به خودتان به عنوان یک آلبوم کامل از تجربیات و عواطف مختلف نگاه کنید و نه فقط زمانهایی که در آن میخندید.
این را به خوبی میدانم که تجدید نظر در نوع زندگی و عادات همیشه آسان نیست، بلکه سخت و نفسگیر است. اما حقیقتاً انگیزه برای تغییر کردن و متفاوت بودن همیشه در دوران سخت و ناراحتی به وجود میآید. در مورد آن مثل این جمله فکر کنید: بیرون هوا سرد است و خانهی شما گرم و نرم. واقعا چرا باید از روی مبل بلند شوید؟ مگر اینکه دلیل قانعکنندهای داشته باشید. شاید اگر رادیاتور شما خراب شده باشد یا پنجرهتان هنوز کمی شکستگی دارد که از طریق آن هوای سرد وارد خانهتان میشود و بابت آن نیاز است که به سوپروایزر مراجعه کنید مجبور شوید که چند دققیهای را بلند شوید. حتی اگر تماس تلفنی با سوپروایزر برقرار کنید، باز هم باید برای باز کردن در از جای خود بلند شوید. زمانی که دیگر از وضعیت کنونی خود راضی نباشیم و در آن احساس راحتی نکنیم، دست به کار میشویم.
این تغییر و تحولاتی که افراد در زندگی خود به وجود میآورند را اهداف اول سال میگویند. معنی کلمهی اهداف اول سال (رزلوشن)، تبدیل به کلمهای شده که معنی تغییراتی میدهد که دوست داریم به وجود بیاوریم اما احتمالاً از پس آن برنمیآییم. رزلوشنها ترسناک و مبهماند و تبدیل به موضوع جوکهای اخیر در مکالمات روزمره افراد شدهاند. برای برخی از افراد تعیین هدف در اول سال کارآمد است و احتمالاً به آن هدف میرسند، زیرا این افراد احتمالاً پیشتر به آنها فکر میکردند و الان برای آن هدف گذاشتهاند و انگیزهی کافی برای رسیدن به آن هدف را پیداکردهاند. اما برای برخی دیگر این امر میسر نیست.
شما مجبور نیستید برای سال جدید خود هدف مشخص کنید، اما اگر تصمیم بر انجام آن دارید یا از ماهها قبل برای آن برنامهریزی کرده بودید، در ادامه نکاتی در خصوص آن برای شما آوردهایم که میتواند شما را در هدفگذاری کمک کند و احتمالاً برایتان مفید باشد.
اهداف مشخص تعیین کنید، اما واقعبینانه!
شاید قصد داشته باشید که «تناسب اندام» به دست آورید، اما این دقیقاً به چه معناست؟ از لحاظ فیزیکی این میتواند معنای متعددی داشته باشد. مثل کم کردن وزن، تغذیهی سالم داشتن، خواب بهتر و منظمتر و همچنین سرحال و بانشاط شدن. وقتی چیز مشخصی را برای رسیدن به آن شناسایی میکنید، در واقع به دنبال هدف ملموس و عینی خواهید بود. این به شما این ذهنیت را میدهد که در مورد رسیدن به آن مطمئن خواهید شد و میدانید چه زمانی به آن میرسید یا حتی نزدیک میشوید. اگر در مورد تعیین اهداف خود مشخصاً تصمیم بگیرید و در عوض واقعبین نباشید، به راحتی این حس در شما به وجود میآید که قرار نیست موفق شوید. برای شروع ابداً موفق به رفتن به باشگاه در هر روز هفته نخواهید شد. شاید پنج بار در هفته بتوانید بروید که این هم بعید است. برای شروع از کم آغاز کنید. همیشه وقت برای بالا بردن دوز کارهایتان هست.
به واسطهی روشی که اکنون در پیش میگیرید، اهدافتان را شکل بدهید
بشما بدون تجربهی خاصی در زمینه پسانداز میتوانید برای خود تصمیم بگیرید که آخر سال 50هزار دلار پسانداز خواهید داشت. شاید حقیقتاً بتوانید به این عدد برسید، اگر رسیدید که مبارکتان باشد. اما حرکت هوشمندانهتر در این مورد این است که بر اساس رفتار حقیقی خود اهداف واقعبینانهتری برای خود تعیین کنید. به جای اینکه انتظار 50هزار دلار برای خود داشته باشید، بهتر است آن را به 20هزار دلار کاهش دهید. تا همین الان هم شبهای زیادی را تصمیم گرفتید که در خانهی خود غذا بخورید و برای خرید هفتگی قهوهی خود محدودیت ایجاد کردهاید. میتوانید موارد بیشتری را به اینها اضافه کنید؟
اهداف زیرمجموعهی اهداف بزرگتر را برای خود مشخص کنید
فرض بر این است که هدف بزرگ خود را مشخص کردهاید. اکنون باید چه کاری انجام دهید؟ آن اهداف را به اهداف کوچکتر تبدیل کنید. این اهداف کوچکتر به شما احساس بهتری در مود خودتان میدهد. زیرا هر بار که به آنها میرسید احساس میکنید که به هدف خود نزدیکتر شدهاید. این حس به عنوان یک اهرم هول دادن عمل میکند. شما را وادار به حرکت میکند و در نتیجه قویتر از گذشتهی خود میشوید. به نظر شما ماریو هیچوقت میتوانست پرنسس پیچ را بدون گذر از آن همه مرحله و جنگیدن با غولهای مختلف نجات دهد؟ اگر اهداف کوچکتر برای خودتان تعیین کنید، این کار به هیچ وجه تقلب به حساب نمیآید. در هر صورت شما باید همهی این کارها را انجام میدادید و همهی این اهداف کوچکتر وابسته به اهداف بزرگ شما هستند.
یک منبع الهام و انگیزهی درست برای خود انتخاب کنید
در آخر، جشن پایان سال به شما نوید رسیدن به آرزوهای شما را نمیدهد و این به تنهایی نمیتواند انگیزهی خوبی برای شما باشد. عقیدهی «یا همین الان، یا هیچوقت دیگر» به معنی هم همین الان و هم هیچوقت دیگر است. دلایل اینکه این اهداف را برای خودتان تعیین کردهاید چیست؟ این اهداف میتوانند به خاطر خودتان باشد، یا شاید به خاطر افراد دیگری باشد. زمانی که انگیزههای متنوعی برای رسیدن به اهداف خود در نظر بگیرید، میتوانید در زمانهایی که احساس خستگی میکنید از یکی از آنها برای انرژی دوباره گرفتن استفاده کنید. همین روند برای حمایت شما هم صدق میکند. در حال حاضر چه منابع حمایتی برای این که برای هدف خود قدم بردارید، دارید؟ به چه نوع حمایتهای دیگری نیاز دارید؟ کدام یکی از این نوع حمایتها شما را برای رسیدن به هدف و تغییر کردن راحتتر و در آخر یاری میکند؟
زمانی که رزلوشنهای سرسختی برای خودتان تعیین میکنید و در عین حال برای رسیدن به آنها آمادگی لازم را ندارید، به این نتیجه میرسید که سالی که پشت سر گذاشتید، چیزی جز یک سال پر از اشتباه نبوده است. البته که این حقیقت ندارد. ما هر روز از اشتباهاتمان درس میگیریم و اینها تبدیل به تجاربی میشود که در آینده به درد تغییر کردن ما و رسیدن به اهدافمان میخورند.
منبع: psychologytoday