گاهی راه زندگی را گم میکنیم و نمیدانیم باید با زندگی خود چه کنیم، دنبال چه شغل و حرفهای برویم و اصلا به چه چیزی علاقه داریم. اما چند سوال مهم وجود دارد که با پرسیدن آنها از خودتان میتوانید از این سردرگمی درآیید و علاقه و راه خود را در زندگی پیدا کنید. این سوالات باعث میشود شناخت دقیقی از خود پیدا کنید و راه رسیدن به موفقیت را بیابید. با یوکن همراه باشید.
اکنون 10 سوال میپرسیم که به شما کمک میکند علاقه و راه خود را در زندگی پیدا کنید:
1. به چه کسی حسادت میکنید؟
شاید حسادت را اشتباه بدانید، اما راههایی وجود دارد که با استفاده از آنها میتوانید از حس حسادتی که دارید به نفع خود استفاده کنید. حسادت، آنچه را که فرد دیگری از آن بهرهمند است و شما خواهانش هستید نشان میدهد.
تصور کنید دوست وکیلی دارید و به او حسادت میکنید اما علاقهی زیادی هم به وکالت ندارید. قبل از این مساله چه نتیجهای باید بگیرید؟ لازم است دید عمیقتری داشته باشید. باید ببینید به اعتبار او حسادت میکنید یا مدرک وکالتش؟ به سفرهای زیادی که میرود؟ به ظاهر زیبایش؟ به درآمد بالایش؟ در مورد ساعت کار زیادش و اینکه همیشه درگیر مسائل کاری است و هیچ فرصتی برای زندگی شخصیاش ندارد چه نظری دارید؟
پیدا کردن افرادی که به آنها حسادت میکنید و آن وجوه خاص از زندگی یا شغلشان که آرزوی داشتنش را دارید، میتواند به شما کمک کند آن بخشهایی از شغل یا زندگی را که به دنبالش هستید پیدا کنید. برای این منظور 3 تا 5 نفری که به آنها حسادت میکنید را مدنظر بگیرید. سپس با نگاهی عمیق آن جنبههای خاص از زندگیشان که بیشتر از همه باعث حسادت شما میشود را پیدا کنید.
2. اگر پول لازم برای اخذ مدرک بالا در رشتهای را داشتید، چطور از این پول استفاده میکردید؟
فرض کنید پول خیلی زیادی در دستتان است، آنقدری که برای دکتر یا وکیل شدن کافی و برای خلبان یا آشپز حرفهای شدن بیش از اندازه کافی بود. فکر میکنید این پول زیادی را چطور خرج میکردید؟ دلتان میخواهد چه چیزی یاد بگیرید و چه مهارتهایی را در خود ارتقاء دهید.
یادگیری یک کار است که آن را رایگان انجام میدهید؛ چیزی که در ازای آن به شما پرداخت میشود. شاید به دلیل داشتن یک چالش ذهنی مانند یادگیری زبان ژاپنی، دست به این کار بزنید یا برای مهارتی که کسب خواهید کرد.
3. سه نفری را که فکر میکنید بهترین الگوی زندگی شما هستند، معرفی کنید
این فرد میتواند هر کسی باشد: یک چهرهی هنری یا سیاسی و غیره.
سه نفری را پیدا کنید که الهامبخش شما هستند. سپس به این فکر کنید چه چیزی در مورد هر یک از افراد الهامبخش شما بوده است. مثلا شاید یک چهرهی اجتماعی به خاطر ذکاوتش و وقف خود برای بهبود وضعیت بشریت، الهامبخش شما بوده باشد.
- الگوهای شما در زندگی چه کسانی هستند؟
- چه اشتراکی بین شما و آنها وجود دارد؟
این مساله به شما کمک میکند ارزشهای اصلی زندگی خود را پیدا کنید. ارزشها همیشه بخشی از علائق ما را در برمی گیرند.
4. در دههی 20 زندگیتان چه علایقی داشتید که آن را رها کردید؟
خیلی از افراد در اوایل جوانی و در دههی 20 زندگیشان مجبور میشوند حرفه یا کار موردعلاقهی خود را به خاطر مشکلات زندگی و محدودیتهای موجود رها کنند. به چه کاری علاقه داشتید که مجبور شدید رهایش کنید؟ اگر ورزش موردعلاقهتان را به خاطر آسیب جسمانی کنار گذاشتید، اکنون این ورزش را در جایگاه یک طرفدار یا حتی یک مربی دنبال کنید.
کار مورد علاقهی شما چه یک شغل بوده و چه یک سرگرمی، همیشه راهی هست که بتوانید دوباره آن کار را وارد زندگیتان کنید.
5. چه استعداد منحصر به فردی دارید؟
اگر روزی با این سوال مواجه شوید، به احتمال زیاد دچار تردید خواهید شد که چه پاسخی بدهید، زیرا خیلی از آدمها جلوی دیگران از خودشان تعریف و تمجید نمیکنند. البته این کار از نظر اجتماعی هم درست نیست. اما قرار نیست جلوی دیگران به این سوال پاسخ دهید، پس با خودتان صادق باشید و به این فکر کنید چه استعداد خاص و منحصر به فردی دارید؟
بهتر است با این سوالات شروع کنید:
- آیا تاکنون جایزهای گرفته اید؟ برای چه جایزه گرفتهاید؟
- آیا در جمعهای دوستانه و مهمانیها کار سرگرمکنندهای انجام میدهید؟ آن کار دقیقا چیست؟
- آیا استعداد خاصی در ارتباط برقرار کردن با بچهها دارید؟ با حیوانات خانگی چطور؟ با افراد سالخورده؟ فکر میکنید چه توانایی خاصی در برقراری ارتباط دارید؟
- اکنون وقت آن رسیده که سوال اصلی را دوباره از خودتان بپرسید. به یک استعداد هم راضی نشوید. این سوال را آنقدر از خودتان بپرسید تا به لیستی از استعدادهایتان دست پیدا کنید.
6. از دوستان نزدیکتان بپرسید چه چیزی شما را خاص کرده است؟
شاید نتوانیم از جذابیتهای خود حرف بزنیم و از خودمان تعریف و تمجید کنیم، اما دوستانمان میتوانند به راحتی از خوبیهای ما بگویند. بله درست است، آنها از بین تمام انتخابهایی که برای دوست شدن داشتند، شما را انتخاب کردند. پس از سه دوست نزدیکتان بپرسید چه چیزی در شما وجود دارد که باعث شده برایشان خاص باشید؟ شوخطبع هستید یا قابل اعتماد؟ همسفر خوبی هستید یا میزبانی دستودل باز؟ کمدین توانمندی هستید یا قصهگویی بااستعداد؟
اکنون به این فکر کنید کدام یک از این ویژگیها را از همان ابتدا داشتهاید و کدام یک را در طی زمان پیدا کردهاید. آیا زمانی بسیار کم حرف بودهاید اما حالا پرحرف شدهاید؟ پاسختان به این سوالات را در کنار استعدادهای خاصی قرار دهید که از سوال قبل به آنها رسیدید.
7. در دوران دبستان به چه چیزی علاقهمند بودید؟
دوران دبستان از بهترین مقاطع زندگی ماست. در این مقطع در شادترین و بیآلایشترین حالت خود هستیم. به خاطر دارید در آن زمان به چه چیزی علاقهمند بودید؟ چه لباسهایی میپوشیدید؟ دوست داشتید چه کاره شوید؟ الگوی شما چه کسی بود؟
وقتی میتوانید به علایق واقعیتان پی ببرید که بتوانید چیزی که در کودکی الهامبخشتان بود را پیدا کنید.
8. بهترین روز معمولیای که داشتهاید چطور سپری شده است؟
یک روز معمولی (نه عروسی، جشن تولد یا تعطیلات) را به یاد بیاورید که برایتان لذتبخش بوده و با جزئیات درمورد اینکه چطور آن روز را پشت سر گذاشتید فکر کنید. حداقل 5 تا 10 دقیقه در این مورد بنویسید. تا جای ممکن با جزئیات در این باره بنویسید.
با این کار ارتباط دوبارهای میان شما و تجربهای کاملا عادی اما در عین حال انگیزهبخش برقرار میشود. این کار به شما کمک میکند درک عمیق و دقیقی از ارزشها و علایق زندگیتان پیدا کنید.
آیا تجربه خواندن کتاب در یک روز بارانی را دارید؟ یا اولین روز بعد از پایان رابطه عاطفیتان که حال خوبی داشتید و توانسته بودید به قدرت خودتان پی ببرید؟ کمی وقت بگذارید و دربارهی خاطرهی آن روز عمیقتر فکر کنید تا متوجه شوید چه چیزی برایتان اهمیت دارد.
9. اگر 30 میلیارد پول در حساب بانکیتان داشتید با این پول چه میکردید؟
این پول تا آخر عمرتان برای تامین هزینههای اولیه زندگی مانند خوراک، پوشاک، مسکن و... کافی است. اگر آن را عاقلانه سرمایه گذاری کنید، حتما بیشتر هم میشود. اما برای کشف علاقهی اصلیتان، فرض کنید که نیازهای مالی شما از امروز تا آخر عمر تامین است. اکنون چه؟
اگر مجبور به کار کردن نبودید چه میکردید؟ این سوال خیلی چیزها را مشخص میکند، پس قبل از اینکه شروع به پاسخ دادن کنید، خوب به این مساله فکر کنید. اگر هیچ احتیاج مالی نداشتید و نگرانی از بابت هزینههای زندگی وجود نداشت، تمایل داشتید چطور کاری که سود زیادی برایتان ندارد را انجام دهید؟
10. اگر برای انجام یک کار داوطلبانه در محل کارتان پولی میگرفتید، از این فرصت چه استفادهای میکردید؟
همان طور که تاکنون متوجه شدهاید، روشی که شما برای سپری کردن اوقات فراغتتان دارید، خیلی چیزها را مشخص میکند.
اینکه برای سپری کردن اوقات فراغت پیشبینی نشدهتان از چه روشی استفاده میکنید، خیلی مهم است. وقتی سر قرار زودتر میرسید، با فرض اینکه خود را با گوشی موبایلتان سرگرم نکنید، از این وقت آزاد چگونه استفاده میکنید؟ این مساله که چه انتخابی برای استفاده از فرصت یک کار داوطلبانه دارید، اطلاعات ارزشمندی درمورد علاقهی اصلی شما در اختیارتان قرار میدهد.
آیا خود را با حیوانات، کودکان یا افراد سالمند سرگرم میکردید؟ برای بچههای بیمار در بیمارستان ساز میزدید یا بچههای پرورشگاهی را به شهربازی میبردید؟
شاید تمایل داشتید در ساخت خانه برای مناطق محروم مشارکت کنید یا به کودکان کار درس بدهید. کاری که شما برای استفاده از مهارتها و وقتتان انتخاب میکنید، نشاندهنده علایق شما در یک حوزه خاص است، خصوصا اگر این علایق به بهبود زندگی دیگران کمک میکند.
منبع: businessinsider