روزهای نخست سال نو را به یاد دارید؟ روزهایی که در آن خوشبین و امیدوار به آینده بودید و اهداف و برنامهریزی مشخصی برای خود و زندگیتان داشتید. اکنون برنامهای که آن روزها برای خود ریخته بودید را با چیزی مقایسه کنید که بعدها انجام دادید. چقدر به اهداف و برنامهریزیتان پایبند بودهاید؟ آیا برای رسیدن به اهدافتان قدمی برداشتهاید؟ بعد از گذشت چند ماه، به اهداف خود نگاه کردهاید که در اوایل سال نو روی کاغذ نوشته بودید؟ اگر پاسختان به این سؤالات منفی است، در ادامه با یوکن همراه باشید. در این مقاله، توصیههای کاربردی و قابل اجرا برای هدفگذاری صحیح در زندگی را معرفی میکنیم که باعث میشود به اهدافتان برسید.
توصیههایی ارزشمند برای هدفگذاری صحیح در زندگی
1. عمل کردن به آنچه برای تحقق اهداف ضروری است
عمل نکردن به آنچه برای رسیدن به اهدافتان لازم است، بزرگترین مانع بین ما و اهدافمان است. چرا برخی از ما اهداف بزرگی را برای خود تعیین میکنیم اما نمیتوانیم به آن چیزی عمل کنیم که در ذهن داشتهایم؟
مسئله این نیست که توانایی رسیدن به اهدافتان را ندارید؛ اتفاقا بهخوبی از پس انجام این کار بر میآیید. بلکه مشکل این است که هدفگذاری شما از همان ابتدا اشتباه بوده است.
اما چرا اغلب ما نمیتوانیم به اهدافمان برسیم؟ چرا نمیتوانیم برای تحقق اهدافمان و تبدیل آنها به واقعیت درست عمل کنیم؟
دو دلیل برای محقق نشدن اهداف وجود دارد:
- بیشتر ما سالی یکبار هدفگذاری میکنیم؛ یعنی در همان روزهای ابتدایی سال نو و در طول سال و آنقدرها که باید، اهدافمان را مرور نمیکنیم.
- اهداف بزرگمان را به اهداف کوچکتر تقسیم نمیکنیم؛ اهداف کوچکتری که بتوان در بازههای زمانی کوتاهتر محقق کرد.
پس اکنون متوجه شدید مشکل اصلی نبود اقدام عملی است. برای اینکه بتوانید به آن چیزی عمل کنید که در ذهن دارید، باید اهداف کوچکتری برای خود تعیین کنید تا بتوانید در بازههای زمانی کوتاهتر به آنها برسید.
2. تعیین کردن اهداف کوچکتر
توصیه دیگر برای هدفگذاری صحیح در زندگی، تقسیم اهداف بزرگ به اهداف کوچکتر و قابل اجراست. پس باید اهداف کوچکتری برای خود تعیین کنید تا بتوانید در بازههای زمانی کوتاهتر به آنها برسید و تمام تلاش خود را برای تحقق آنها به کار بگیرید. محقق شدن اهداف کوچکتر، ما را به اهداف بزرگتر خواهد رساند.
اما چرا گفته میشود هدف بزرگتر را به اهداف کوچکتر تقسیم کنیم؟ دلیل این مسئله به آن چیزی مربوط است که هنگام مواجهه با هدفی بزرگ در ذهن داریم. وقتی هدفی بزرگ برای خود تعیین میکنیم، این ذهنیت و احساس در ما ایجاد میشود که راه سختی در پیش داریم و اصطلاحا باید شاخ غول را بشکنیم. در حقیقت رسیدن به این هدف بزرگ، در ذهنمان، غیرممکن به نظر میرسد؛ به همین خاطر از تلاش برای تحقق آن دست میکشیم.
از طرف دیگر اگر هدف بزرگمان را به چند هدف کوچکتر تقسیم کنیم و برای تحقق این اهداف کوچکتر تلاش کنیم (تلاشی که بدون وقفه انجام شود)، ذهنیتمان تغییر میکند و دیگر هیچچیزی به نظرمان غیرممکن نخواهد بود.
باید بدانید اگر نتوانید تصویر واضحی از هدفتان در ذهن تجسم کنید، هرگز توان رسیدن به آن را نخواهید داشت. داشتن هدف بزرگ، همانند پا گذاشتن به اتاقی تاریک است. همان اول که وارد آن میشویم، هیچچیزی پیدا نیست؛ اما وقتی هدفمان را به اهداف کوچکتر تجزیه کنیم، انگار چراغی روشن کردهایم و همهچیز روشن و واضح میشود.
براساس آنچه گفته شد، برای هدفگذاری صحیح در زندگی و رسیدن به اهداف بزرگ باید دو گام اساسی برداشت:
اول: تعیین هدفی بزرگ
هدف بزرگ میتواند همان چیزی باشد که در روزهای اول سال نو برای خود تعیین کردهاید. مثلا خواندن 50 کتاب در سال یا پسانداز کردن 200 میلیون تومان پول نقد در بانک.
دوم: تقسیم هدف بزرگ به اهداف کوچکتری که بتوان در بازه زمانی کوتاهتر به آنها دست یافت
هدف بزرگی که برای یک سال خود در نظر گرفتهاید را به اهداف کوچکتر ماهانه تقسیم کنید، سپس به اهداف کوچکتر هفتگی، بعد از آن به اهداف کوچکتر روزانه. همینطور ادامه دهید تا به زمان حال برسید.
این نوع هدفگذاری با عنوان «هدفگذاری برای زمان حال» شناخته میشود.
لازم به ذکر است، این نوع هدفگذاری تنها محدود به اهداف و برنامهریزیهای مالی نمیشود. بلکه تمامی جوانب زندگی چون سلامتی ، تناسباندام، معنویات، رشد و توسعه فردی، تحصیلات، روابط اجتماعی و دیگر موارد را در بر میگیرد.
3. هدفگذاری برای زمان حال
گری کلر (Gray Keller) و جی پاپاسان (Jay Papasan) در کتابشان با عنوان «آن یک چیز» (The One Thing) توصیف زیبایی از هدفگذاری برای زمان حال دارند. آنها اهداف را به عروسکهای روسی ماتریوشکا تشبیه کردهاند. این عروسکها از کوچک به بزرگ ساخته میشوند و طراحیشان طوری است که درون هم قرار میگیرند.
با روش هدفگذاری برای زمان حال، هدفی برای آینده تعیین میکنید؛ سپس با روشی صحیح، به زمان حال بر میگردید و کاری را مشخص میکنید که در همان لحظه باید انجام دهید.
این فرآیند به عروسکهای روسی ماتریوشکا تشبیه میشود: هدف شما در زمان حال، در هدف امروز شما لانه کرده است. هدف امروز هم در هدف این هفته جای میگیرد و این مورد آخر هم در هدف این ماه و... . چیزهای کوچک، به مرور، کنار هم جمع میشوند و تصویر بزرگتری به وجود میآورند. پس در حال چیدن مهرههای دومینوی خود هستید.
هدفگذاری برای زمان حال همانند این است که مهرههای دومینو را بچینید و به اولین مهره ضربه بزنید. مهرهها پشت سر هم میافتند و در نهایت به مهرهی آخر میرسید که همان هدف نهاییتان است.
اکنون مثالی میزنیم تا درک بهتری از مسئله پیدا کنید: فرض کنید هدف بزرگ این است که در سال 50 جلد کتاب بخوانید. برای اینکه هدفتان را به اهداف کوچکتر تقسیم کنید تا بتوانید در بازههای زمانی کوتاهتر به آنها برسید، باید به ترتیب زیر عمل کنید. یادتان باشد تنها با انجام این کار، احتمال رسیدن به هدف نهاییتان بیشتر میشود:
- تعیین هدفی که قرار است روزی به آن برسید
- آن هدف چیست که قرار است روزی به آن برسید؟
- هدف این است که بتوانید تا پایان عمر هر ساله، 50 جلد کتاب بخوانید.
- آن هدف چیست که باید تا پنج سال آینده به آن برسید؟
- با توجه به هدفی که در مرحله قبل تعیین کردید، آن چیزی که تا 5 سال آینده میتوانید به آن برسید چیست؟
- برای اینکه بتوانید تا پایان عمر، هرساله 50 جلد کتاب بخوانید، باید تا 5 سال آینده 250 جلد کتابخوانده باشید. این هدف 5 سالهای است که برای خود دارید.
- هدفی که قرار است تا یک سال آینده به آن برسید
- برای اینکه بتوانید تا 5 سال آینده، 250 جلد کتاب بخوانید، باید بتوانید در 12 ماه آتی 50 جلد کتاب بخوانید.
- هدفی که باید تا یک ماه دیگر به آن برسید
- با توجه به هدفی که برای یک سال آینده در نظر گرفتهاید، آن «یک چیز» چیست که تا ماه آینده میتوانید به آن برسید؟
- باید یک سال را به 50 الی 53 هفته تقسیم کنید. برای اینکه بتوانید به هدف سالانه خود برسید، باید هر ماه 4 یا 5 جلد کتاب بخوانید. پس کتابهایی که قرار است در این ماه بخوانید را روی کاغذ بنویسید.
- هدفی که باید تا یک هفته دیگر به آن برسید
- با توجه به هدفی که برای یک ماه آینده دارید، آن یک چیز چیست که در طول هفته آینده میتوانید به آن برسید؟
- برای اینکه به هدف ماهانهتان دست یابید، باید هر هفته یک کتاب بخوانید. اکنون یکی از کتابهای نوشتهشده در لیست را انتخاب و شروع به مطالعه آن کنید.
- هدفی که باید تا یک روز دیگر به آن برسید
- با توجه به هدفی که برای هفتهی آتی خود دارید، آن «یک چیز» چیست که امروز میتوانید به آن برسید؟
- یک کتاب معمولی معمولا 250 صفحه دارد. برای اینکه به هدف هفتگیتان برسید و بتوانید هر هفته یک کتاب بخوانید، تقریبا باید روزی 36 صفحه از کتاب را بخوانید.
- برای اینکه بتوانید این هدف را محقق کنید، هر روز یک ساعت مشخص را صرف خواندن کتاب کنید؛ مثلا ساعت 8 صبح شروع به خواندن کتاب کنید و به برنامه خود ادامه دهید.
- هدفی که باید در لحظه حال به آن برسید
- با توجه به هدف روزانهای که دارید، آن «یک چیز» چیست که در زمان حال میتوانید به آن برسید؟
- در زمان حال، چیزی که میتوانید به آن برسید، این است که شروع به خواندن کتاب کنید و اولین صفحه از 36 صفحهتان را بخوانید.
مراحلی که گفته شد، یکی از بهترین روشها برای هدفگذاری صحیح در زندگی است. اکنون وظیفهتان این است که مهرههای دومینو را یکی بعد از دیگری بیاندازید تا به مهره آخر و هدف نهایی خود برسید.
مسیر منتهی به هدف نهایی و اهمیت تعیین اهداف کوچک
شاید روشی که برای هدفگذاری صحیح در زندگی معرفی کردیم، خیلی ساده به نظر برسد، اما مطمئن باشید نتیجهبخش است. همین دستآوردهای کوچک در کنار هم در طول زمان، شما را به چیزهایی میرساند که حتی فکرش هم از ذهنتان گذر نکرده است.
شما همانند هر فرد دیگری، هدف بزرگی را برای خود تعیین کردهاید که گاهی فکر کردن به آن، برایتان هولناک بوده است؛ چه برسد به تحقق آن، اما کافی است دست به کار شوید و هدفتان را به اهداف کوچکتر تقسیم کنید: اهدافی که بتوان در بازه زمانی کوتاهتر به آنها رسید. آن وقت است که میبینید همهچیز تغییر میکند و شکل دیگری به خود میگیرد.
آیا فکر میکنید اکنون انگیزه کافی برای استفاده از این روش هدفگذاری را پیدا کردهاید؟ توصیهی دیگری به ذهنتان میرسد که کمکتان کند؟
منبع: lifehack