اغلب افراد میدانند که اضطراب چه حسی دارد. ماهیچههای شما منقبض میشود، دلتان به هم میپیچد و با تپش قلب تندی که دارید، میفهمید که آرام و قرار ندارید. این کاملا طبیعی است. فکرش را بکنید، اگر در موقعیتهای خطرناک، احساس نگرانی و اضطراب نمیکردیم، چه میشد؟ اگر در موقعیتهای حساس مثل ارائه دادن، وظایف مهم خود را جدی نمیگرفتیم، چه میشد؟ با یوکن همراه باشید.
اما گاهی اوقات هم این اضطراب ما، از ما پیشی میگیرد و کارهای روزمرهی ما را متشنج میکند و سلامتی، روابط، کار و سرگرمیهای ما را تحتتاثیر قرار دهد. اینکه به دلیل خجالت و نگرانی و اضطرابتان، نتوانید سر یک قرار عاشقانه بروید، چیز عجیبی نیست. اما گاهی اوقات، اضطراب و فرآیندهای مربوط به اضطراب، میتواند به روشهای غیر معمول و حتی راههایی که در ابتدا به نظر نمیرسید ارتباطی با احساسات ما داشته باشد، ظاهر شود.
نسخهی پنجم راهنمای تشخیصی و آمار (The Diagnostic and Statistics Manual, 5th Edition)، فهرست رسمی اختلالات روانی انجمن روانشناسی آمریکا است. این، یک کتاب مقدس بزرگ است که در آن همهی اختلالات و دستهبندی آنها نوشته شده است. سالها طول میکشد تا متخصصان این کتاب را با یافتههای علمی در حال پیشرفت، بهروز رسانی کنند.
در آخرین بهروز رسانیای در سال 2013 منتشر شد، بخش اختلالات اضطراب، تغییر زیادی کرد و اکنون به چند بخش مختلف از جمله اختلالات روحی و مربوط به استرس و اختلالات وسواس فکری تقسیم شده است. تعداد کمی از اختلالات، میان مردم شایع شد و برخی از آنها نام جدیدی گرفتند، اما متخصصان همچنان بر این باورند که مرز بین این گروهها، در بهترین حالت تار است. یک سری اختلالات مربوط به برخی از رایجترین اختلالات اضطراب، مانند اختلال اضطراب عمومی و اختلال اضطراب اجتماعی، معمولا برای عموم مردم شناخته شده نیستند.
بیایید در مورد سه اختلال ناشناختهی مرتبط با اضطراب صحبت کنیم. درست است که نادر اند، اما برای آنهایی که این سه اختلال را دارند، خیلی واقعی و مشکلساز هستند.
1. سکوت انتخابی
اگر یکی از طرفداران سریال «نظریهی بیگ بنگ» (The Big Bang Theory) هستید، احتمالا میدانید منظورم از سکوت انتخابی چیست. «راج» (Raj)، متخصص فیزیک نجومی محبوب در «کالتِک» (CalTech)، بهجز زمانی که باید با خانمها حرف بزند، کاملا عادی صحبت میکند. این شخصیت سریالی، یکی از بزرگسالان نادری است که اختلال سکوت انتخابی دارد، یک اختلال مربوط به اضطراب که در آن فرد با اینکه میتواند درست صحبت کند، همواره در برخی شرایط خاص، قادر به صحبت کردن نیست.
این اختلال معمولا در دوران کودکی و اغلب بین سنین 2 تا 5 شروع میشود. یعنی زمانی که کودکان برای اولین بار به مهد کودک یا پیشدبستانی میروند و قادر به صحبت در خارج از خانهی خود نیستند. این اختلال، بسیار نادر است و در کمتر از 1 درصد از کودکان رخ میدهد. معمولا کودکان پس از مدتی این اختلال را پشتسر میگذارند، اما بزرگسالانی که همچنان اختلال سکوت انتخابی دارند، به اختلال اضطرابی دچارند.
طریقهی درمان اختلال سکوت انتخابی:
راج از سریال نظریه بیگ بنگ، همان درصد کمی از بزرگسالان که علائم سکوت انتخابی دارند را نشان میدهد. در نهایت، در پایان فصل 6، او و دوستش پنی (Penny)، به طور تصادفی فهمیدند که او بعد از جدایی اخیرش، کاملا خوب شده.
اما معمولا دلشکستگی بهترین راه درمان سکوت انتخابی نیست. بهترین راه درمانی که علم از آن حمایت میکند، درمان شناختی-رفتاری است که با هدف تغییر رفتارها و الگوهای فکری فرد انجام میشود. برای کودکانی که سکوت انتخابی دارند، مشاور بهترین گزینه است. یک مشاور میتواند با تشویق و تمجید، به آنها کمک کند آسانترین تا سختترین شرایط خود را پله به پله بیان کنند.
2. اختلال خود زشتپنداری
مایکل جکسون (Michael Jackson) داستان پیچیده و میراثی بحثبرانگیز دارد. فرقی نمیکند که چه نظری راجع به او دارید، شاید ندانید اما برخی از متخصصان معتقدند که او به احتمال زیاد علائم اختلال خود زشتپنداری یا بیدیدی (BDD) داشت. این، یک اختلال روانشناختی است که در آن فرد فکر میکند در بخشی از ظاهرش عیب و نقصی وجود دارد، حتی اگر نظر دیگران اینگونه نباشد.
فردی که از بیدیدی رنج میبرد، زمان زیادی را روی آن عیب ظاهری، تلاش برای تغییرش، پنهان کردنش و پرسیدن نظر دیگران برای اطمینان خاطرش، سپری میکند. این میتواند برای این افراد مشکلساز باشد، چرا که آنها همواره سعی میکنند ظاهر خود را تغییر دهند. حتی ممکن است از اجتماع و برقراری ارتباط دوری کنند و به خاطر همین نقصی که نگرانش هستند، روابطشان به هم بخورد.
گاهی اوقات، فرد مبتلا به اختلال خود زشتپنداری، برای از بین بردن نقصهایشان، جراحی پلاستیک میکنند. در حقیقت، 7 تا 15 درصد از افرادی که جراحیهای زیبایی انجام میدهند، مبتلا به بیدیدی هستند. اما متاسفانه، جراحی درمان همیشگی این مشکل نیست. فقط تا قبل از اینکه یک عیب جدید به ذهن فرد بیاید، مؤثر است و کمی بعد، آنها دوباره احساس میکنند که باید عملهای بیشتری برای «درست کردن» نقصهای جدیدشان انجام دهند.
به نظر میرسد که مایکل جکسون، برای تغییر ظاهرش، عملهای جراحی زیادی کرد که به شدت هم تغییرش داد و هیچگاه هم از این کار دست نکشید. به همین دلیل، برخی بر این باورند که او دچار اختلال خود زشتپنداری ناشناخته بود.
طریقهی درمان اختلال خود زشتپنداری:
تغییر ظاهر، درمان این مشکل نیست. تعریف این اختلال، این است که عیب فرضی در ذهن بیمار، بسیار بزرگتر از چیزی است که از دید مردم است. هم دارو و هم رواندرمانی، میتواند به درمان ریشهی این اضطراب که چرخهاش همواره ادامه دارد، کمک کند. هدف، از بین بردن این چرخهی تمرکز شدید بر روی «نقص» فرد است. همین چرخه اضطراب فرد را بر میانگیزد و تنها راه درمان آن، این است که دقیقه به دقیقه ظاهر خود را برانداز نکنیم، برای اطمینان از دیگران نظر نخواهیم و به سراغ جراحی پلاستیک نرویم.
3. اختلال مو کَنی
اختلال مو کَنی یا تریکوتیلومانیا (Trichotillomania)، نه تنها کلمهی دشواری است، بلکه تشخیصش هم به این راحتیها نیست. فرد مبتلا به این اختلال، میخواهد موهای روی سر، ابروها و مژههای خود را بکَند.
آنهایی که به اختلال مو کَنی دچارند، میگویند قبل از کشیدن موهایشان، یا هنگامی که در برابر این احساس مقاومت میکنند، به آنها تنش زیادی وارد میشود. هنگامی که موهای خود را میکَنند، به آنها احساس آسودگی خاطر و حتی حس لذت دست میدهد. برخی فقط مویی که میکنند را دور میاندازند، در حالی که برخی با آن بازی میکنند و حتی موی خود را از دو طرف میکشند. اگر مو کَنی زیاد از حد باعث کمپشت شدن موها شود، زمان زیادی صرفش شود و طوری شما را خجالتزده کند که دیگر حتی نتوانید کارهای روزمرهی خود را از پیش ببرید، این نشانهها را جدی بگیرید، چرا که ممکن است برایتان دردسرساز شود.
شاید تعجب کنید اما افراد مشهور و جذاب زیادی، از جمله اُلیویا مان (Olivia Munn)، کالین فارل (Colin Farrell) و جاستین تیمبِرلِیک (Justin Timberlake)، اختلال مو کنی دارند و در ملأ عام هم دربارهاش صحبت کردهاند. از کل جمعیت جهان، 1 تا 3 درصد مردم این اختلال را دارند که اغلب هم در زنان رخ میدهد، از اوایل نوجوانی شروع میشود و ممکن است حتی در بزرگسالی هم ادامه پیدا کند.
حالا چرا برخی از افراد، بیشتر در معرض خطر ابتلا به اختلال مو کَنی قرار دارند؟ درست مثل بسیاری از اختلالات روانی دیگر، هنوز پاسخ صریحی نداریم. ما میدانیم که افرادی با سابقهی خانوادگی اختلال مو کَنی، بیشتر از دیگران در خطر ابتلا به این اختلال و دیگر اختلالات اضطرابی قرار دارند. متخصصین بر این باورند که کشیدن مو، به خودی خود، راهی است که با آن، مردم با اضطراب و احساسات منفی مثل تنهایی، خستگی، استرس و کوفتگی کنار میآیند. مشکل اینجاست که آن احساس خوبی که پس از کشیدن مو به آنها دست میدهد، فقط باعث میشود بیشتر موهای خود را بکنند و احساس شرمندگی و گناه کنند. اگر جلویش را نگیرند، این چرخهی بیرحمانه ادامه خواهد داشت.
طریقهی درمان اختلال مو کَنی:
درمان برگرداندن عادت همراه با مصرف دارو، به نظر موثرترین درمان شکستن این چرخه است. درمان برگرداندن عادت، شامل جلسات رواندرمانی هفتگی است. افراد در این جلسات مهارتهایی از جمله نظارت بر خود، آگاهی از احساسات و کنترل محرک را فرا میگیرند تا اینگونه بتوانند محیطی ایجاد کنند که در آن کمتر بتوانند موی خود را بکشند؛ مثل پوشیدن دستکش.
از آنجایی که اختلال مو کَنی به خاطر مو، اختلال خود زشتپنداری به خاطر بینی و اختلال سکوت اختیاری به خاطر زبان بهوجود نمیآید، باید حواسمان به محرکهای این اختلالات باشد. احساسات منفی و مهمتر از همه، تشخیص و مقابله با این احساسات، منابع تغذیهی واقعی این محرک هستند. در مورد این سه اختلال اضطرابی ناشناخته، این منابع تغذیه نه تنها اضطراب طبیعی بدن را فعال میکند، بلکه اعتماد به نفس ما را پایین میآورد و نمیگذارد اضطراب خود را قبول کنیم و با احساسات منفی خود دست و پنجه نرم کنیم. زمانی که ما یاد میگیریم دوباره به خود اعتماد کنیم، میتوانیم قدرت خود را بهدست آوریم.
منبع: PsychologyToday