
بیشتر درمانگران، هنگامی که یکی از زوجین با فرد سومی روابط «مخفیانه» دارد، او را تحت درمان قرار نمیدهد. با این حال، وقتی یک همسر فریبکار، از درمانگر تقاضای درمان میکند، بسیاری از پزشکان، به ویژه کسانی که در امور زناشویی آموزش دیدهاند، همهی سعی خود را میکنند تا آن رابطه را حفظ کنند. با یوکن همراه باشید.
خیلی از این درمانگران شجاعی که با آنها در ارتباط بودم، این موضوع را انکار کردند، اما حقیقت این است که وقتی یک ازدواج را نجات میدهند، به آنها احساس موفقیت دست میدهد. این موضوع هدف خوبی است، ولی احتمالا به همین دلیل است که پزشکان، از آموزش به همسرانی که با شخص سومی رابطه دارند، خودداری میکنند.
آنها فکر میکنند که جستجو و یافتن دلیل واقعی این نوع روابط، احتمال از هم پاشیدن یک ازدواج را بالا میبرد، در صورتی که یافتن دلیل این اتفاق، از قضا بهترین شانس حفظ رابطه زوجین است.
البته ممکن است همین درمانگر، از همسر خیانتکار یک سری سوالات پیشپا افتاده بپرسد، سوالاتی از قبیل:
- از چه زمانی دارید خیانت میکنید؟
- آیا در محل کار خود با کسی رابطه دارید؟
- آیا فکر میکنید عاشق این شخص هستید؟
- آیا قصد دارید همسرتان را ترک کنید؟
اما بسیاری از درمانگران، سعی میکنند از از تشویق همسر خیانتکار برای پیدا کردن منشاء کارش، اجتناب کنند، در صورتی که این قدم، اولین فاکتور در کمک کردن به ازدواجهای شکستخورده است.
بدون شک، درمانگر باید ریشهی اصلی اکثر این روابط را پیدا کند. برای مثال:
- بدرفتاری و نادیده گرفته شدن،
- روابط جنسی نامناسب،
- عدم جذابیت،
- انتظارات برآورده نشده،
- عشق یکطرفه و
- علاقه و ارزشهای متفاوت.
همه به خوبی میدانند که اکثر روابط نامشروع، با مقداری ترحم و دلسوزی آغاز میشود. به این صورت که همسر خیانتکار، به معشوقش میگوید که ازدواج خیلی بد و ناموفقی داشته است و به دنبال راهی برای فراموشی مشکلاتش است. معشوقه هم در جواب، کمبود محبت او را جبران میکند. هر دو طرف به این نتیجه میرسند که میتوانند یکدیگر را تسکین دهند و ماجرا هم از همینجا آغاز میشود. اگر این رابطه به حد فیزیکی رسیده باشد، درمانگر و همسر قربانی، هر دو میفهمند که دیگر جدا کردن آن دو، تقریبا غیرممکن است.
پس چگونه یک نفر کاملا جلوی رابطهی نامشروعش را میگیرد؟
بر خلاف تصور عموم، پزشک برای اتمام یک رابطهی نامشروع، باید فقط این را بداند که آن شخص سومی که یکی از زوجین با او رابطه دارد، معمولا شخصی درست مثل همسرش است. بله، درست شنیدهاید. اگر فکر میکنید که معشوق طرف، فردی مهربانتر و ملایمتر، بامحبتتر، بادقتتر یا از نظر فیزیکی جذابتر از همسر خود اوست، سخت در اشتباهید. این موارد، چیزهایی است که وقتی اسم «معشوقه» را میشنویم، به ذهنمان خطور میکند.
بیشتر درمانگران بهخوبی میدانند که رابطهی نامشروع، تنها یک هوس است که در یک شرایط ساختگی به وجود میآید. همسرتان را به همان معشوقهاش بسپارید و رابطهی نامشروعش را بپذیرید. این واقعیت به احتمال زیاد، واقعیتی سخت خواهد بود.
محققان دریافتند که میزان طلاق بعد از ازدواج با معشوق، تقریبا چیزی بین 85 تا 90 درصد است. با این حال چرا مردم بارها و بارها این اشتباه را تکرار میکنند؟
همسران به همان روشی که به زوجشان جذب شدند، به سمت معشوقهشان کشیده میشوند. یعنی همان دلایل ناخودآگاه که آنها را به سمت همسرانشان جذب کرده است، هنوز هم فعال است. ما نمیتوانیم معیارهای جذابیتی که در ذهن خود داریم را به این راحتیها تغییر دهیم و اکثر مردم هم وارد چنین پروسهای نمیشوند.
معمولا مدتی طول میکشد تا دلایل جذابیت، خود را نشان دهد، چون یک رابطهی نامشروع، تا حدودی از هر جهتی فوقالعاده به نظر میرسد. اما دیر یا زود، خصوصیات مشترک بین معشوق و همسر سابق، نمایان میشود. اگر همسر خیانتکار به جای انکار کردن، به این قضیه توجه کند، شباهتها به وضوح هرچه تمامتر قابل رویت است. برای مثال، یکی از مراجعهکنندگانم متوجه شد که معشوقش، درست مثل همسرش، در حل کردن مشکلات افتضاح است. مراجعهکنندهی دیگری فهمید که معشوقهاش مانند همسرش، همواره سعی دارد او را کنترل کند. و اما دیگری به این نتیجه رسید که معشوق او، دقیقا مانند همسر خودش احساسات منفی خود را پنهان میکند. حتی بعضی از معشوقهها از نظر فیزیکی نیز به همسر بیچارهی آنها شباهت دارند.
اگر همسر خیانتکار به خصوصیات، صفات و گرایشاتی در معشوق خود جذب شود که در همسرش دیده میشود، دلیل اصلی این رابطه نامشروع نیز مشخص است: معشوق، دقیقا مانند همسرش است (برای همین هم روی اخلاقیاتش پا میگذارد) و ممکن است حتی در آینده مشخص شود که صفات منفی همسر او را نیز دارد.
نظریهی روابط نامشروع حین ازدواج به چه چیزی اشاره دارد؟
اول اینکه روابط نامشروع، اغلب تکرار میشوند. دوم اینکه روابط نامشروع، اغلب همان شدت ازدواج را دارند و معمولا اتمام این روابط، به اندازهی نابودی ازدواج دشوار است. بنابراین، پایان دادن به یک رابطه، به خصوص اگر طولانیمدت باشد، چیزی شبیه به طلاق است.
فقط زمانی که همسر خیانتکار متوجه شباهتها شود، میفهمد که با خیانت، نمیشود همسر بهتری پیدا کرد. فیلسوف سیاسی، هانا آرِنت (Hannah Arendt) میگوید:
حتی افراطیترین انقلابی نیز، یک روز بعد از انقلاب محافظهکار خواهد شد.
منبع: PsychologyToday