زمانی که اولین بار در ماه مارس همگی قرنطینه شدیم، پسرم صبح تا شب سرفه میکرد. دلواپس بودم و وقتی نمیتوانستم بخوابم، مینوشتم. با الهام از نویسندهی معروف، الیزابت گیلبرت (Elizabeth Gilbert)، ساعتها در صفحهی اینستاگرامش میچرخیدم و آرامش میگرفتم، سپس سعی میکردم درست مثل او، خلاقیت به خرج دهم و اضطراب و احساسات منفی خود را روی کاغذ بنویسم. اینگونه آرام آرام خودم را غرق داستانم کردم. با یوکن همراه باشید.
سرفهی پسر من به خاطر کوید-19 نبود، اما نوشتن دربارهاش به من کمک کرد تا ترسهایم را در مورد کووید-19 بنویسم و مسیر خود را مشخص کنم. اکنون سال نو فرا رسیده و ما همچنان که در قرنطینه به سر میبریم، منتظر واکسن هستیم. قطعا انتهای این تونل تنگ و تاریک، روشنایی است. اما تا به آن روشنایی برسیم، به نظرم باید از چیزهایی که کمکمان میکنند، استفاده کنیم.
اوایل این پاندمیک و قرنطینه، بسیاری از ما هیجان داشتیم، این اتفاق برایمان جدید بود و حتی به خاطر کنسل شدن کارها، دورکاری و خرج کمتر، لذت میبردیم. اما حالا که تقریبا یک سال گذشته است، دیگر خسته و بیحال شدهایم. حوصلهمان سر رفته است و نگرانیهای مالی برایمان روز و شب نگذاشته است.
در این شرایط، انجام یک سرگرمی خلاقانه و جدید، میتواند آن حس موفقیت ملموس را دوباره برایمان به ارمغان بیاورد و امتحان چیزهای جدید، این ماه ژانویهی غمانگیز را تغییر دهد.
رواندرمانگر مشهور، جاش هوگان (Josh Hogan)، از همان اوایل قرنطینه، شروع به کشیدن منظرههای مختلف کرد. او میگوید:
این کار به من حس آرامش میدهد. وقتی بر روی این فعالیت تمرکز میکنم، نگران چیزهایی نیستم که ممکن است در آینده رخ دهد؛ نقاشی کشیدن باعث میشود به حال حاضر برگردم، چرا که باید به کاری که آن لحظه میکنم، توجه کنم.
او ادامه داد:
با اتمام هر نقاشی، به من یک حس موفقیت دست میدهد و من احساس میکنم واقعا کار مفیدی انجام دادهام. من تمام عمرم از هنر، نقاشی و خلاقیت برای بیان خودم و کنار زدن حسهای گیجکنندهی زندگی استفاده کردهام. اما هنگامی که آموزش خود را شروع کردم، فهمیدم که هنر میتواند یک ابزار درمانی قدرتمند باشد. بیان خود و در لحظه زندگی کردن، دو فرآیند مهم در درمان هستند. وقتی شروع به آموزش کردم، متوجه شدم که بدون اینکه بدانم، کارهایی درمانی زیادی انجام دادهام.
بافندگی و صنایع دستی، به ما اجازهی فکر کردن میدهد
هوگان همچنین به مشتریانی که دچار اضطراب شدهاند، راهکاری خلاقانه توصیه میکند. هنر به طور گسترده به عنوان روشی مفید برای افزایش رفاه، به رسمیت شناخته میشود: برای انتقال پیام، درمان افسردگی و کشف معانی پنهان. اما برای این کار نیاز نیست که هنرمند باشید. حتی مقدار کمی خلاقیت هم کافی است.
در یک مطالعه به مدیریت دکتر دِیزی فنکورت (Dr Daisy Fancourt)، محقق ارشد تحقیقات در زمینهی هنرهای بیبیسی (BBC Arts)، پیدا کردن چیزی جدید و خلاقانه برای سلامت روان ما، صرف نظر از سطح مهارت ما، بسیار مفید و خوب است. این تحقیق که بین ماههای مارس و مه 2018 از میان 47 هزار و 924 شرکتکننده در سراسر انگلستان انجام شد، نشان داد که انجام کارهای خلاقانه میتواند به مردم کمک کند تا مشکلات خود را از زاویهی دیگری ببینند.
فنکورت میگوید:
در حالی که فعالیتهای خلاقانهای مانند نوشتن میتواند به شما کمک کند تا احساسات خود را خالی کنید، چیزهای دیگری مانند بافندگی و هنرهای دستی میتواند کمی شما را از تنشها و نگرانیها دور سازد. اینگونه، امکان دارد که بتوانید برای مشکلاتتان، راهحلی پیدا کنید.
انجام کارهای خلاقانه، اعتماد به نفس ما را نیز افزایش میدهد. فنکورت میگوید:
مردم از این که چنین چیزهایی را خلق کردهاند، حیرتزده خواهند شد و همین حس خوب به بقیهی جنبههای زندگیشان نیز راه پیدا میکند. یک مثال خوب، گروه کر بینام و نشان (Choir with No Name) است که اعضای گروهش، بیخانمان هستند: 70 تا 80 درصد از شرکتکنندگان این گروه، یا داوطلب هستند یا میخواهند از خانهی خود دور باشند. درست است که در حال حاضر گروههای کر واقعی تشکیل نمیشوند، اما میتوانیم عضو گروههای کر آنلاین بشویم.
کار کردن با دفتر طراحی یا خاطرهنویسی، میتواند به شیوههای مختلفی از ما محافظت کند. با توجه به آنالیز یک مطالعه که ارتباط بین هنر و سلامت را بررسی میکرد، متوجه شدیم افرادی که کارهای خلاقانه میکردند، باعث شدند 37 درصد کاهش در نرخهای مشاوره عمومی و 27 درصد هم کاهش در پذیرش بیمارستانها اتفاق بیافتد. تحقیقات دیگر نیز همین نتایج را نشان میدادند. مثلا هنگامی که از مردم خواسته شد تا حدود 15 دقیقه در روز خود را صرف نوشتن دربارهی ترامای (Trauma) خود بکنند، آنها کمتر و کمتر به پزشک مراجعه میکردند.
حالا اینکه چرا ما این واکنشها را از خود میبینیم، معلوم نیست. با اینکه بسیاری از ما از هنر لذت میبریم، بعضیهایمان در هنر غرق میشوند، روز و ساعت برایشان زود میگذرد و نگرانیهایشان از بین میرود. این حالت حتی میتواند در بدن ما نیز تغییراتی ایجاد کند، مثلا یک تحقیق سوئدی (Swedish) در سال 2010 که در مورد پیانو نوازان کلاسیک بود، نشان داد که هنگام نواختن، ضربان قلب آنها کاهش یافت، تنفسشان عمیقتر شد و هنگامی که غرق نواختن میشدند، ناخودآگاه لبخند میزدند.
چون هیچ جواب نادرستی وجود ندارد، هیچ اشتباهی هم وجود ندارد
اما اگر خلاقیتهایمان را با دیگران به اشتراک بگذاریم چه؟ آیا اینگونه خلاقیتمان بیشتر میشود؟
موزیسین و نویسندهی معروف، جف لیزاویتز (Jeff Leisawitz) در وبلاگ «بودای کوچک» (Tiny Buddha) خود نوشته است:
هنگامی که خلاقیتهایمان را به اشتراک میگذاریم، بخشهایی از ما که زمانی نامرئی، پنهان، تاریک و ناشناخته بودند، نمایان میشوند. روی این کرهی خاکی، هفت میلیارد انسان وجود دارد و با این آمار بالا، ما خیلی راحت دچار احساس گم شدن، نامرئی بودن و بیاهمیت بودن میشویم. دنیای بزرگی است. بنابراین خلاقیت به ما کمک میکند تا دیده شویم. ما معمولا یا هنر خود را برای همگان به اشتراک میگذاریم، یا آن را فقط به دوستان صمیمی خود نشان میدهیم، یا حتی گاهی اوقات فقط برای دل خودمان دست به خلاقیت میزنیم. حتی اگر دیگران کار شما را نبینند، باز هم به شما کمک میکند خودتان را ببینید و بهتر بشناسید.
در قرنطینه، بسیاری از ما بیش از هر زمان دیگری دست به قلم شدهایم، فروش کتابهای رنگآمیزی به اوج خود رسیده است و ما شاهد دورهها و کلاسهای خلاقانهی آنلاین بسیاری هستیم؛ کلاسهایی که هنرمندان و سازندگان دیگر آنها را برگزار کردهاند. اینگونه، در واقع سعی میکنیم روان خود را آرام کنیم. دانشکدهی هنر انزوا (Isolation Art School)، که توسط کیت تایسون (Keith Tyson) تاسیس شد و در سال 2002 جایزهی ترنر (Turner) را کسب کرد، برنامههای آموزشی رایگانی ارائه کرد، که شما هنوز هم میتوانید در صفحهی اینستاگرامش، نقاشیهای چهرهی جاناتان یئو (Tim Noble) و تیم نوبل (Jonathan Yeo) را پیدا کنید.
اما اگر نقاشیهایمان به درد نخورد چه؟ اگر هنرمندی اصلا در خونمان نباشد، آیا خلاقیت هنوز هم میتواند به سلامت روان ما کمک کند؟
سری درسهای «نقاشی برای مبتدیان تمام عیار» (Painting for Absolute Beginners) مخصوص بزرگسالان تایسون، این ایده که افراد هنرمند و بیهنر وجود دارند را به چالش میکشد و من فکر میکنم که مهمترین چیزی که میتوانید از درسهایش یاد بگیرید، این است که هیچ پاسخ غلطی وجود ندارد. او با لحنی اطمینانبخش گفت:
امکان ندارد که بتوانید مرتکب اشتباهی شوید.
گلیبرت (Gilbert) هم در کتاب «جادوی بزرگ» (Big Magic) خود، که کتابی است برای افزایش خلاقیت، میگوید:
خلاقانه زندگی کردن، به این معنا نیست که بروید بالای کوهی در یونان زندگی کنید و شعر بسرایید، یا در جشنوارهی فیلم کن (Cannes)، جایزه بگیرید. خلاقیت یعنی رسیدن به یک زندگی غنیتر و آرامبخشتر.
این دقیقا شبیه به گنج مدفونی است که هر یک از ما آن را در عمق وجودمان داریم، فقط باید کمی شجاع باشیم. و چه وقتی بهتر از حالا؟
بیان هنری: چگونه خلاقیت را به زندگی خود بیاورید
1. اگر همواره کسی مزاحم شما شود، دیگر نمیتوانید به آن آرامش مطلق برسید. بنابراین گوشی و لپتاپ خود را خاموش کنید.
2. کاری بکنید که از آن لذت میبرید. چه نقاشی کشیدن باشد، چه نوشتن باشد و چه طراحی کردن باشد. اگر کاری را به خاطر لذتش انجام دهید نه به خاطر پول یا پاداشهای دیگر، آرامش بیشتری حس خواهید کرد.
3. منتظر الهامهای ناگهانی نباشید. فقط یک ساعت در روز خود را برای خلاقیت کنار بگذارید و با همان یک ساعت پیش بروید.
4. در دورههای آنلاین مثل کلاسهای «هنرستان انزوا» یا «مقر نویسندگان» که قول میدهد به شما کمک کند تا فکر کردن را رها کنید و دست به قلم شوید، ثبت نام کنید.
5. از قضاوت کردن دست بردارید. اگر فکر میکنید کارتان به اندازهی کافی خوب نیست، کمی استراحت کنید و سپس به کارتان ادامه دهید. همانطور که گیلبرت در پادکست «جادوی بزرگ» خود میگوید:
تنها چیزی که باعث میشود در روز دوم به کارهای خود ادامه دهید، این است که خود را ببخشید، هر چقدر هم در روز اول کارتان خوب نبود.
منبع: TheGuardian