آیا این افراد ذاتا رهبر به دنیا می آیند و یا در مسیرهای پر پیچ و خم و در فراز و نشیب های زندگیشان فولاد آب‌دیده می‌شوند، و به مرور قدرت رهبری پیدا می‌کنند؟ به عبارت دیگر، از دید شما رهبری اکتسابی است یا غریزی؟ با شیر آمده و با جان به در شود یا از طریق تامل و تفکر در تجربیاتتان به دست می‌آید؟ آیا رهبری را می‌توان آموخت؟ قطعا  پیدا کردن جواب این سوالات کار راحتی نیست، و به تامل و تعمق بیشتر و بررسی موضوع از جوانب مختلف نیاز دارد. با یوکن همراه باشید. 

شاید شما هم به کرات و از زبان افراد مختلف شنیده باشید که: «زنان قدرت رهبری ندارند.» و یا «همه زن‌ها با یکدیگر دشمن (هوو) اند و توانایی کنار اومدن با یکدیگر رو ندارند.» این تنها مختص کشور ما و یا سایر کشورهای آسیایی نیست. اعتقاد به ناکارآمدی زنان در طول تاریخ و در فرهنگ‌‌های مختلف دیده می‌شود و از همین روست که وقتی روند واگذاری مسئولیت‌های اجرایی در مقیاس کلان به زنان را در طول تاریخ و جغرافیای بشری، مورد بحث و بررسی قرار می‌دهیم، متاسفانه به نام‌های معدودی برمی‌خوریم که شمار آن‌ها از تعداد انگشتان دست فراتر نمی‌رود.

این درحالی است که آموزش و پرورش در کشورهای جهان اول و توسعه یافته نظیر: کانادا، ایالات متحده و برخی از کشورهای حوزه اسکاندیناوی در اروپا، این آموزه را ذهن دختران نوجوان پرورش می‌دهند که برای دستیابی به موفقیت و قاپیدن موقعیت‌های طلایی شخصی و اجتماعی در درجه اول باید مستقل بود. استقلال در فکر و عمل چالش بزرگی در زندگی نوجوانان در کوران بلوغ است. هرچند که کسب استقلال فردی و دستیابی به درجات بالای تحصیلی و شغلی، به خودی خود برای تبدیل شدن به رهبری موثر در اجتماع، کافی نیست. به عنوان یک زن برای تبدیل شدن از یک هوادار معمولی تا یک رهبر موثر و پُرنفوذ راه سختی پیش رو خواهید داشت.

اما با آگاهی از این 7 ویژگی که به اثبات کارشناسان علوم رفتاری و اجتماعی رسیده است، این راه پر دست انداز برایتان هموارتر می‌شود:

1. شفافیت، پاسخگویی

وقتی مسئلۀ شفافیت و پاسخ‌گویی مطرح می شود در نگاه نخست این موضوع را به ذهن متبادر می‌کند که مدیران و رهبران باید در برابر سوابق پولی و مالیشان در قبال مردم شفاف و پاسخ‌گو باشند. اما قطعا تنها این نیست. شفافیت و پاسخ‌گویی در شخصیت یک رهبر می‌تواند سطوح و جنبه‌های مختلفی داشته باشد.

پاسخ‌گویی باید در تمام وجوه زندگی یک رهبر وجود داشته باشد و نه فقط برای دفاع از خود در برابر شایعاتی که درباره وضعیت دارایی‌های یک لیدر بین عوام زبان به زبان می‌چرخد. در حقیقت بر خلاف تصور بسیاری از صاحب‌نظران رهبری در پشت درهای بسته اتفاق نمی‌افتد و زندگی یک رهبر نمی‌تواند کاملا پنهانی باشد. یک رهبر باید همواره خود را درون یک محفظه‌ی شیشه ای شفاف تصور کند و بداند که همه مردم رفتار و عملکرد او را می‌نگرند و نمی توان مخفی‌کاری کرد. از مزایای شفافیت و پاسخ‌گویی این است که راست‌گویی و درست‌کاری را در جامعه ترویج داده و احترام متقابل ایجاد می کند.

2. بی‌عیب و نقص بودن

مردم زمانی به طور کامل به رهبرشان اعتقاد و اعتماد پیدا میکنند که او را اسوه ای کامل و بی عیب و نقص در همه جوانب زندگیش بدانند. در واقع مردم به عنوان ملازمان یک فرمانده به شانه هایی قوی و استوار نیازمندند تا بتوانند به آنها تکیه کنند. بی عیب و نقص بودن در واقع اثر وضعی و نتیجه مثبت عمل کردن به قوانین وضع شده در جامعه است حتی اگر هیچ کس به آن پایبند نباشد و یا به خاطر درهم شکستن آن مورد مجازات دستگاههای اجرایی قرار نگیرد.

3. محتاط کار بودن

آری، " احتیاط، شرط عقل است." رهبری یک مسئولیت اجرایی و دارای فرآیندهای عملیاتی است. در چنین اتمسفری، ملاحظه کاری راه حلی است برای بر طرف کردن مناقشات و کنار آمدن با تضادها، به منظور مدیریت بهتر بحران و به چنگ آوردن موقعیت ها از دل شرایط نابهنجار در واقع محتاط کار بودن درک درستی از وضعیت کسب و کار و عملکرد پیروان به یک رهبر می دهد.

4. کاردانی

مادر ترزا که یکی از چهره های شاخص و زبان‌زد در بین زنان موفق جهان در طول تاریخ است، نمونۀ بی‌چون و چرایی از همین خصیصه است. داشتن حس یکدلی و شفقت توام با توان مدیریت و کاردانی، میراث جاودانه مادر ترزا برای همه پیروان و مریدانش در طول تاریخ و جغرافیای بشری است. او با وجود سطح درآمد مالی متوسطش، قادر به تامین هزاران نفر از مردم بی نوا و فقیری بود که قربانیان فقر و بیماری های ناعلاج در جامعه بودند. زیرا مدیریت مالی او در سطح بسیار بالایی کارآمد بود. چرا که به‌رغم توان مالی اندک و امکانات محدود قادر به جمع آوری کمک های اولیه و عوائد مالی از سوی رهبران منطقه‌ای و مردم سایر کشورها برای خدمت‌رسانی به مصیبت‌زدگان جنگ و خشونت بود.

رهبران موثر باید قدرت پیش‌بینی، کارآمدی و توانایی لازم برای تامین رفاه پیروانشان را در مواقع استثنایی و شرایط بحرانی داشته باشند و همیشه خود را برای آن روز مبادای معروف تجهیز و آماده نگه دارند.

5. تواضع و افتادگی

در شرایط خوب و بد فروتن باشید. فروتن باشید تا هنگامی که همه چیز به خوبی و خوشی پیش می رود به زیر دستان خود اعتبار بدهید و هنگامی که همه چیز به هم ریخته است مسئولیت آن را شما به عهده بگیرید. سخت است ولی بنا به باور عموم افراد  خودپسند نبودن چیزی است که مردم به آن احترام می گذارند و تحسین می‌کنند. یک رهبر خوب تقصیر ها را به گردن می گیرد و پیشرفت ها را نتیجه زحمات کارمندانش اعلام می کند. 

رهبران موثر در جهان معمولا افرادی خاکی و چهره‌هایی مردمی‌اند به این صورت که زیر دستانشان آنان را از خودشان می‌دانند و فاصله‌ای نجومی بین خود و رهبرانشان نمی‌بینند. در واقع کلاس طبقاتی زیردستانتان و وضعیت زندگیشان از منظر اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی نباید وفقه ای در امر خدمت‌رسانی به آن ایجاد کند. در واقع یک رهبر موثر فردی است که همواره از نفع شخصی خود برای رفاه گروه تحت رهبریش می‌گذرد.

6. چیرگی و گستاخی

در مواجهه با واقعیت‌های بحران‌زده و آشوب تنها چیزی که همه نگاه‌ها را به خود خیره می‌کند قدرت جنگندگی و خبرگی یک رهبر در حل مشکل به وجود آمده است. ممکن است نتوانید همه افراد گروه را با خود همدل کنید ولی این مسئله نباید کوچکترین نگرانی در شما ایجاد کند. باید توانایی لازم بر فائق آمدن بر اختلافات درون گروهی را داشته باشید.

7. محترم بودن

پاس‌داری از حرمت‌ها و حفظ ارزش‌های فردی برای یک رهبر اهمیتی حیاتی دارد. صاحب منصبان و خداوندگاران قدرت و اعتبار در هر جامعه‌ای باید به حفظ روابط احترام‌آمیز میان خود و پیروانشان اهتمام ورزند. چرا که آنان قدرت اختیار و اعتبارشان را از احترامی می‌گیرند که پیروانشان برای آنان قائلند.

منبع: SuccessStory.com