برخی زن و شوهرها در رابطهشان احساس امنیت و آرامش نمیکنند، به همین خاطر ممکن است کارهای غیرعقلانی انجام دهند و زندگیمشترکشان را به خطر بیندازند. با یوکن همراه باشید تا راههایی برای دستیابی به احساس امنیت را با هم مرور کنیم.
افرادیکه در یک رابطه احساس امنیت نمیکنند، مدام به همسرشان پیام میدهند. برای اطلاع از مکان وی با او تماس میگیرند. حتی او را تعقیب میکنند. گاهی نیز سعی میکنند گوشی موبایل یا ایمیلهایش را چک کنند. بدونشک از بودن در این رابطه احساس بدی دارید. شاید با فردی که چنین حسی را به شما میدهد در ارتباط هستید. هرچند این رفتارها نشانهی وجود مشکل در رابطه است، اما به کسانی که چنین حسی دارند کمک میکند احساس امنیت بیشتری داشته باشند. خصوصا اگر از شریک عاطفی خود پیام یا ایمیلی دریافت کنند، احساس عدم امنیت آنها کمتر خواهد شد.
وقتی مشکل حادتر میشود که این رفتارهای آسیبزا تبدیل به عادت شود و یکی از طرفین مدام این رفتارها را تکرار کند. اگرچه در ابتدا این رفتارها بیضرر به نظر میرسد، اما به مرور سبب آسیبدیدن روابط خواهد شد. برخی افراد در مقابل رفتارهای شکبرانگیز طرف مقابل نگران و آزردهخاطر میشوند و عدهای این رفتارها را ناشی از بیاعتمادی قابل توجه در همسرش میداند که هیچوقت حل نخواهد شد.
دلیل احساس عدمامنیت در روابط بین زوجها
فرض کنید در دنیایی زندگی میکنیم که برای زندهماندن باید آتش قلبمان را روشن نگهداریم و برای روشن نگهداشتن آتش قلبمان به سوختی که در دست دیگران است، نیاز داریم. بدینترتیب مجردها برای یافتن فرد مناسب خود به دنبال کسی هستند که سوخت مناسب برای زندهماندن آنها را داشته باشد.
در بیشتر مواقع این روند به خوبی انجام میشود و فرد شخص مناسب خود را برای سوختگیری پیدا میکند. طرف مقابل نیز سوخت موردنیاز را در اختیارش قرار میهد. اما گاهی ممکن است برخی افراد از دادن سوخت موردنیاز امتناع کنند. این مساله به دلایل مختلفی رخ میدهد که یکی از دلایل آن میتواند به دوران کودکی فرد بازگردد. یعنی فرد در دوران کودکی خود مورد بیتوجهی والدین قرار گرفته است.
کودکان نیاز دارند برای توسعه مهارتهای خود، ارتباط خوبی با والدینشان داشته باشند. وقتی کودکی از جانب والدین خود مورد بیتوجهی قرار بگیرد، دچار احساس عدم امنیت شده و نمیتواند به هیچ کسی اعتماد کند. کودکی که هیچتوجهی دریافت نمیکند، در شایستگی خود شک کرده و ترسی عمیق به سراغ او میآید.
دلیل دیگری که برخی از زوجین را دچار بیاعتمادی میکند، روابط قبلی فرد است. وقتی فردی در روابط قبلی خود خیانت یا طردشدگی را تجربه کرده باشد، همواره احساس بیارزشی میکند و نمیتواند به هیچکسی اعتماد کند. وقتی که نتواند به کسی اعتماد کند، هیچوقت رابطهی رضایتبخشی نداشته و همیشه در رابطهاش احساس ناامنی خواهد کرد.
وقتی در یک رابطه به دو نفر سوخت کافی نرسد، بعد از مدتی آتش قلبشان کم فروغ شده و به مرور خاموش میشود. در این حالت دو طرف به دنبال فرد دیگری برای سوختگیری هستند و بعد از یافتن فرد مناسب، بیشازاندازه از او سوخت میخواهند. در واقع آنها به خاطر احساس عدماطمینان و امنیتی که دارند، به سراغ کارهایی چون چککردن ایمیلها، پیامها و تلفنهای مداوم میروند. این افراد سعی میکنند از این طریق اطمینان خود را به طرف مقابل بیشتر کنند. آنها به خاطر گذشتهای که پشتسر گذاشتهاند، نمیتوانند به طرف مقابلشان اعتماد کنند. اما غافلاند از اینکه با سوختگیری بیش از حد باعث ناراحتی شریک عاطفیشان میشوند.
اگر بیشازاندازه از طرف مقابلتان انتظار سوختگیری داشته باشید، ناراحتی و دلخوری در رابطهتان بوجود میآید. در این مواقع یکی از طرفین به خاطر ترس درونی که در رابطه ایجاد شده است، دچار این احساس میشود. این ترسی ناشی از ترس از طرد شدن، ترس از دوستداشتهنشدن، ترس از ارزش قائلنشدن و غیره است.
زنوشوهر در کجا به امنیت دلخواه برسند؟
آتشی که گفته شد، همان احساس عدمامنیت در افراد است که با سوختی که توسط دیگران ارائه میشود، به احساس امنیت تبدیل خواهد شد. اگر برای تامین سوخت موردنیازتان روی دیگران حساب کنید، یعنی وجودتان سرشار از احساس عدم امنیت است. حالا اگر دیگران به شما سوخت ندهند یا سوخت آنها برای روشن نگهداشتن آتش قلبتان کافی نباشد، به مرور آتش قلبتان رو به خاموشی میرود. این بدین معناست که برای احساس امنیت به دیگران وابسته هستید و هیچ قدردانی از خودتان ندارید. به همین خاطر است که هنگام طردشدن و نادیدهگرفتهشدن از سوی دیگران، احساس عدمامنیت به سراغتان میآید.
در ادامهی مقاله با یوکن همراه باشید تا به شما بگوییم چطور احساس امنیت را در خودتان بوجود آورید.
از سوخت خودتان استفاده کنید
شاید در دوران کودکی مورد بیتوجهی قرار گرفتهاید یا روابط قبلی خود را با بیتوجهی و بیمحبتی به پایان رساندهاید. در هرصورت این بیتوجهی به معنای نادیده گرفتن ارزشهای شما بوده است. احساس عدمامنیت وقتی بوجود میآید که روی کمبودهای خود تمرکز کنید. برای مثال، وقتی از درون احساس بیارزشی میکنید، در بیرون به دنبال ارتباط با کسانی خواهید بود که شما را تایید میکنند و باارزش میدانند. اما این راهحل مناسبی نیست. در واقع بهجایاینکه در بیرون به دنبال احساس ارزشمندی باشید، باید خودتان از درون به این احساس برسید. یعنی از درون نسبت به خودتان احساس خوبی پیدا کنید. برای اینکه از درون احساس خوبی پیدا کنید، باید راههایی را انتخاب کنید که عزتنفستان را بالا میبرد.
سوخت خودتان را جدا کنید
برای اینکه بهداشت روانی سالمی داشته باشید، باید استقلال و حدومرزها را حفظ کنید و به نیازهای شخصی خود اهمیت دهید.
افرای که برای تامین نیازهای خود به دیگری وابستگی ندارند، بیشتر احساس امنیت میکنند. وقتی وارد رابطه میشوید باید به نیازهایتان توجه داشته باشید. اگر قبل از ازدواج سرگرمی خاصی داشتهاید، بعد از ازدواج نیز به انجام آن بپردازید. برای مثال، اگر تا قبل از ازدواج هر روز صبح میدویدید، بعد از ازدواج نیز برنامهی صبحگاهی شما باید پابرجا باشد. افرادی که به جز رابطه، به نیازهای شخصی خود اهمیت میدهند، پیشرفت بیشتری خواهند کرد.
افرادیکه برای پاسخ دادن به احساس عدمامنیت خود به سراغ دیگران میروند، تنها رابطهشان را خراب میکنند. این روش اصلا درست نیست و هر کسی میتواند این حس را در خودش بوجود آورد. برای دستیابی به احساسامنیت، هرکاری که فکر میکنید اعتمادبهنفس و احساس ارزشمندبودن شما را تقویت میکند، انجام دهید و هیچوقت از دیگران نخواهید شما را تایید کند.
منبع: lifehack