در روایتی از ایالات غرب میانه آمریکا، گفته شده که نوزادان قبل از شیشه شیر یا جغجغه، توپ بسکتبال به دست می‌گیرند. آن‌ها از همان اوایل یاد می‌گیرند عاشق بسکتبال باشند. من هم از آن‌جایی که در ایندیانا (Indiana) بزرگ شدم، از همان بچگی با بسکتبال آشنایی داشتم. در ادامه با یوکن همراه باشید.

دوران مدرسه، من و دوستانم در زمین‌های بسکتبال نزدیک خانه، آن هم به‌صورت خیلی حرفه‌ای، بسکتبال بازی می‌کردیم. از آن‌جایی که در نزدیکی همه زمین بسکتبال وجود داشت، ما می‌توانستیم هر چقدر که دوست داشتیم بازی کنیم و به فکر مکان بازی نباشیم. 

در بیشتر شهرهای ایندیانا، مربیان بسکتبال دبیرستان از احترام و عزت بالایی برخوردارند و همه جا از آن‌ها به احترام یاد می‌شود.

از سالن ورزشی دبیرستان محلی نگویم که هیچ چیز بهتر از آن نیست. این سالن ورزشی، مکان موردعلاقه‌ی بسیاری از افراد بود. 

مربی دبیرستان من مردی قوی بود. او از نظر شخصیتی انسانی استوار، در پیگیری و تعقیب کارها مصمم، و از همه نظر یک رهبر عالی بود. زمانی که تحت آموزش او بودم، نه تنها زیر و بم بازی بسکتبال را آموختم و سعی می‌کردم بهتر بازی کنم، بلکه یاد گرفتم که چگونه می‌توانم همواره پیشرفت کنم.

زمانی که شاگرد او بودم، قدر دانایی و راهنمایی‌های او را نمی‌دانستم، اما حالا که به گذشته نگاه می‌کنم، به وضوح می‌بینم که او تلاش می‌کرد تا من و هم‌تیمی‌هایم را به سمت تحقق اهدافمان و رسیدن به موفقیت هدایت کند. در اینجا هشت مورد اساسی را که از آن روزها در یاد من مانده است، گرد آورده‌ام.

1. جمله‌های الهام‌بخش و انگیزشی بنویسید

تاریخ مهم است. در طول تاریخ، مردان و زنان، رهبران فوق‌العاده‌ای بودند که معنی واقعی شجاعت، جسارت، زیبایی، مهارت، تواضع و بسیاری از ویژگی‌‌‌ها و رفتارهای خوب را نشان دادند.

مطالعه و حفظ این معیارهای موفقیت، احتمال رسیدن به اهداف و هم‌چنین تحقق آرزوهای شخصی و حرفه‌ای را افزایش می‌دهد. 

هر فصل، مربی‌مان جملات انگیزشی رهبران گذشته را یادداشت می‌کرد و از آن‌جا که می‌دانست نوشتن و تکرار این جملات به ما کمک می‌کند آنها را راحت‌تر حفظ کنیم، از ما نیز می‌خواست که آنها را یادداشت کنیم.

او قبل از هر بازی، جمله یا مثالی از شخصیت‌های تاثیرگذار و مثبت می‌گفت، و می‌دانست همان‌طور که آموزش‌های خودش برای ما مفید بود، آموزش‌های دیگر رهبرها نیز روی ما تأثیرگذار بود. او به ما نشان داد که شیوه‌ی موفقیت او نه تنها بر اساس نگرش خودش، بلکه بر اساس نگرش بسیاری از رهبران تأثیرگذار و موفق قرون و نسل‌های گذشته نیز بود.

2. همواره کارهای کوچک و جزئی انجام دهید

هرچه سنم بالاتر می‌رود، بیشتر به این موضوع پی می‌برم که کارهای جزئی تا چه حد برای رسیدن به اهداف و موفقیت‌های بزرگ، مهم و حیاتی است. چیزهای کوچک، تخته‌چوب‌هایی هستند که پل رسیدن به هدف بزرگ را مهیا می‌کنند. اگر تخته‌چوب‌های زیادی را از دست بدهید، نمی‌توانید از پل عبور کنید.

مربی ما این دیدگاه و مفهوم را در وجود ما نهادینه کرد. همیشه فکر می‌کردم او وسواس دارد. او همیشه برای نوشتن از قلم‌های مشابه با یک ترکیب رنگ خاص استفاده می‌کرد. هنگامی که گزارش اطلاعات خود را قبل از هر بازی دریافت می‌کردیم، توضیحات مربوط به هرکدام از آن‌ها را با رنگ‌های متفاوت می‌نوشت. 

از نظر دبیرستانی‌ها، توجه مربی به جزئیات بیش از اندازه بود و گاهی به تمسخر، می‌گفتند او اختلال روانی دارد.

حالا که سنم بالا رفته‌است، می‌بینم که خودم هم کارهای مشابه می‌کنم. روش‌های خاص خودم را برای انجام کارها دارم، توجه خاصی به جزئیات می‌کنم، و به طور مداوم از همان روش‌ها استفاده می‌کنم. حالا می‌فهمم که توجه او به جزئیات، افراطی یا وسواسی نبود، بلکه او فقط در کارهای کوچک و جزئی تمرکز زیادی داشت.

او کارهای کوچک را به بهترین شکل ممکن انجام می‌داد تا اهداف بزرگ‌تر با انسجام و دقت بیشتری در کنار یکدیگر محقق شوند.

3. همیشه آماده باشید و در صورت لزوم روش‌تان را تغییر دهید

مربی بسکتبال من از خیلی از افراد آماده‌تر بود. او برای کارها و خواسته های خود برنامه داشت و برای هر راه‌حلی، راه‌حل‌های دیگر. شخصی ماهرتر، داناتر، و مصمم‌تر از مربی من پیدا نمی‌شود.

با این حال، او می‌دانست که به همان اندازه که یک برنامه مؤثر است، باید انعطاف‌پذیر و قابل تغییر نیز باشد.

او معتقد بود که باید برنامه‌ها، حتما جای تغییر نیز وجود داشته باشد تا اگر لازم بود، بشود برنامه را عوض کرد. او امکان تغییر در برنامه‌هایش را در نظر ‌می‌گرفت و زمانی که باید خود را با شرایط پیش‌آمده وفق می‌داد، حداقل برای انجام بخش‌های ضروری کار آماده بود.

درست است که همیشه راه‌های جایگزین درستی نداشت، و گاهی حتی به برنامه‌هایش بسیار ایمان داشت، اما درکل به حرف رئیس جمهور آمریکا، دوایت دیوید آیزنهاور (Dwight D. Eisenhower)، که می‌گفت «طرح‌ها چیزی نیستند، همه‌چیز برنامه ریزی است» باور داشت. 

اگر می‌خواهید از زندگی خود حداکثر بهره را ببرید، حتما به این جملات توجه کنید. بنجامین فرانکلین(Benjamin Franklin) می‌گوید:

اگر برنامه‌ریزی نکنید، شکست می‌خورید.

بنابراین، برنامه‌ریزی کنید، اما آماده باشید تا در صورت وقوع اتفاقی غیرقابل پیش‌بینی، بتوانید روشتان را تغییر دهید.

4. اگر دفاع کنی، پیروز می‌شوی

جمله‌ی «اگر دفاع کنی، پیروز می‌شوی» شعار ما در دوران دبیرستان بود. این جمله روی تمام لباس‌های تیم، انتشارات، یادداشت‌ها و در رختکن نوشته شده بود. ما این جمله را بسیار جدی می‌گرفتیم. با این‌که این جمله درکل برای بسکتبال و ورزش‌های دیگر استفاده می‌شود، در زندگی روزمره ما نیز کاربرد دارد. این شعار به این معنی نیست که حمله مهم نیست، چرا که قطعا برای موفقیت ما، حس جاه‌طلبی و جسارت، رهبری و بینش ضروری است.

در واقع، این جمله به این معنا است که قوانین و اصول هر توانایی‌ای، شما را خیلی بهتر به جلو هدایت می‌کنند. دفاع، مهارتی اصولی و اساسی است، جذاب و خواستنی نیست و از آن زیاد یاد نمی‌شود. افرادی که در عین پا گذاشتن روی قوانین در زندگی خود موفق باشند، کم هستند. اما برعکس، نمی‌شود یک فردی بی‌نقص پیدا کرد که دفاع کردن را بلد نباشد.

اگر تمایل دارید که به اهدافتان برسید و زندگی سودمندی داشته باشید، باید در مسیر خود اصول و قواعد را به خوبی یاد بگیرید و به آنها مسلط شوید. این همان معنی شعار بالا است.

5. اعتماد به نفس خود را در همه‌ی زمینه‌ها افزایش دهید

بسیار مهم است که بدانید میزان اعتماد به نفس شما نشان‌دهنده‌ی شخصیت شماست، و مهارت‌های شما می‌توانند باعث پیشرفت شما به سطوح بالاتر یا پس‌رفت شما به درجات پایین‌تر شوند.

برای همین، مربی من از هر فرصتی استفاده می‌کرد تا اعتماد به نفس ما را افزایش دهد. آن‌قدر تلاش می‌کرد تا مطمئن شود که ما از هر چیزی برایافزایش اعتماد به نفس خود استفاده می‌کنیم.

اگر در بازی خوب عمل می‌کردیم و از دستورات او پیروی می‌کردیم، با صدای بلند ما را تشویق می‌کرد، و اگر در تمرین‌ پیشرفت زیادی می‌کردیم، تمرین را متوقف می‌کرد تا از این پیشرفت لذت ببریم و اعتماد به نفسمان بیشتر شود، زیرا می‌دانست اعتماد به نفس ما در کیفیت و سطح بازی ما نیز تأثیرگذار بود. 

این موضوع در زندگی ما نیز صدق می‌کند. اگر می‌خواهیم در زندگی  احساس شادمانی و رضایت کنیم، باید از هر فرصتی برای تقویت اعتماد به نفس خود استفاده کنیم. تا وقتی که بترسیم، احساس خوشنودی نمی‌کنیم.

6. وقتی به شما می‌گویند قدیمی، انگار از شما تعریف کرده‌اند

مربی من سبکی قدیمی و سنتی داشت. به اعتقاد او، ما باید در بازی‌هایی که تیم مهمان هستیم، کت و کراوات بپوشیم، موهایمان مرتب باشد و یونیفورم تمیز بپوشیم. به مواردی مثل سعی و تلاش، اصرار و پافشاری، و سخت کار کردن توجه داشت، همیشه اولین نفری بود که وارد باشگاه، و آخرین نفری بود که از آنجا خارج می‌شد.

همه به اشتباه فکر می‌کنند که سبک قدیمی و سنتی، کهنه و از مد افتاده است. اما به نظر من، وقتی کسی را این‌گونه خطاب می‌کنیم، در واقع به جای اظهار نا امیدی از سبک قدیمی او، فقط کمبود اعتماد به نفس خود را نشان می‌دهیم. چون همه‌ی آن افرادی که آن‌ها را قدیمی خطاب می‌کنیم، ویژگی‌های بسیار خوبی دارند که هر شخصی آرزو ‌دارد مثل آن‌ها باشد.

چه کسی نمی‌خواهد محترم، بلندهمت، ثابت‌قدم، و اندیشمند و آگاه باشد؟ چه کسی دوست ندارد موقر، مستعد، سخت‌کوش، و مهربان و بخشنده باشد؟ همه این ویژگی‌ها را می‌خواهند.

در حالی که جستجو بر اساس راهنمایی‌ها و پیشنهادات  عصر مدرن مؤثر است، بد نیست که گاهی هم به روش‌های سنتی توجه کنیم، زیرا ممکن است با الگوگیری از این روش‌ها و استفاده‌ از آنها در زندگی خود، بتوانیم به خواسته‌های بیشتری برسیم.

7. موارد مهم را بسنجید و پیگیری کنید

همه می‌دانستند که مربی من بسیار پیگیر بود. آمار و ارقامی که داشت، از آمار سازمان‌های بزرگ هم دقیق‌تر بود. او هم پیرو اصول بود، و هم حواسش به آمار و اطلاعات مؤثر دیگر در موفقیت بود.

در آن زمان، کسی به اعداد و ارقام آن‌قدر توجه نمی‌کرد. واقعا چه کسی به تعداد پرتاب‌های آزاد تیم حریف در دو دقیقه‌ی پایانی هر نیمه اهمیت می‌داد؟ اما حالا که به گذشته نگاه می‌کنم، می‌بینم که تا چه حد آمارگیری ضروری و مؤثر بود.

اگر می‌خواهید زندگی خوب و رضایت‌بخشی داشته باشید، باید موارد مهم را بسنجید. می‌دانم که افراد ماجراجو(Enneagram 7) که در حال حاضر این جمله را می‌خوانند کمی نگران شده‌اند، اما باید بدانید که آزادی کامل‌، آن هم بدون ساختار، هیچ‌گاه امکان‌پذیر نیست.

ما انسان‌ها برای حرکت آفریده شده‌ایم، چه این حرکت به پیش‌رفت ختم شود، چه به پس‌رفت. نمی‌شود همواره در حال رشد و پیشرفت باشیم.

بنابراین اگر بخش‌های خاصی از زندگی خود را مورد بررسی قرار دهید، فشار کمتری به شما وارد می‌شود، و هنگامی که تمرکزتان را روی پیگیری موضوعی بگذارید، این فشار بیشتر می‌شود.

به دلیل اهمیت زیاد اطلاعات و آمارها برای خودش و ما، او بسیار پیگیر بود، و پیگیری‌هایش همیشه نتیجه می‌داد.

اگر می‌خواهید به خواسته‌های خود برسید، باید به گونه‌ای پیگیر باشید و بتوانید موارد مهم را ارزیابی کنید، وگرنه نمی‌فهمید در حال پیشرفت هستید یا پسرفت.

8. هر طور شده کارتان را انجام دهید

آخرین موضوع مهم این است که اگر می‌خواهید زندگی رضایت‌‌بخشی داشته باشید، هرطور شده کارتان را انجام دهید، مهم نیست چقدر طول بکشد. هیچ کدام از اعضای تیم به زمان کار مربی توجه نمی‌کرد. مربی‌گری فقط یکی از شغل‌های او بود. او به همان اندازه که مربی بسکتبال خوبی بود، معلم خوبی در مدرسه نیز بود.

برای تحقق اهداف، بدون در نظر گرفتن شرایط، باید همیشه آمادگی هرچیزی را داشته باشید. حتی اگر هم کسی از شما تعریف و تمجید نکند یا کار شما برای دیگران بزرگ و مهم به نظر نرسد، باید سخت تلاش کنید.

یادتان باشد که شما برای پاداش و تشویق دیگران کار نمی‌کنید، بلکه برای لذت و رضایت شخصی خود در زندگی تلاش ‌می‌کنید. شما سخت کار می‌کنید تا هر شب در حالی که می‌دانید همه‌ی تلاش خود را کرده‌اید و بدنتان کوفته شده، در آرامش مطلق بخوابید.

این‌گونه، احساس خشنودی و رضایت واقعی را تجربه می‌کنید. 

طی سال‌های دبیرستان که بسکتبال بازی می‌کردیم، به ندرت از مربی خود بابت تلاش‌هایش تشکر می‌کردیم. قصد بدی نداشتیم، فقط دبیرستانی و نابالغ بودیم و به این موضوعات توجهی نمی‌کردیم.
با این حال، مربی‌مان وظیفه‌اش را انجام داد و اجازه نداد که بی‌توجهی ما به زحمات او، جلوی کارش را بگیرد. ما به دلیل مسئولیت‌پذیر بودن او، حالا بهتر از همیشه عمل می‌کنیم.

پیش‌روی کردن

راه‌های زیادی برای تحقق خواسته‌هایمان وجود دارد. اما من این هشت روش را در زندگی خود تجربه کردم و در دهه‌ی اخیر، به عینه نتیجه‌اش را دیدم. اخیرا یکی از جمله‌های سایمون سینِک(Simon Sinek) از جدیدترین کتابش به اسم «بازی بی‌نهایت»(The Infinite Game)، توجهم را جلب کرد که می‌گفت:

هیچ‌کس نمی‌خواهد روی سنگ قبرش، موجودی بانکی‌اش را بنویسند.

وقتی حرف از تحقق می‌شود، تمرکز روی ابهامات، مسائل مهم در طولانی مدت، و روش‌های سنتی، بسیار مهم است. از مربی‌ام سپاس‌گزارم که این روش‌ها را به نشان داد تا با اصول و قواعدی که یاد گرفتم، هم‌چنان به یادگیری‌ ادامه دهم و پیش‌روی کنم.

منبع: medium