هرچند ماه تحقیقات جدیدی درباره عدم تعهد کارمندان نسبت به کارهایشان منتشر میشود. اما شاید بخشی از مشکل این باشه که مدیرانشان نمیدانند چطور باید این حس تعهد را در آن ها به وجود بیاورند.
بطور مثال بیشتر شرکتها میزان تعهد را بر اساس مقیاس پایین و بالا میسنجند و فاکتورهای مبتنی بر رفتار مثل عملکرد، یا ادراکی مثل رضایت شغلی دارند.
در واقع ترکیب پیچیدهای از هردوی آنهاست. این که یک کارمند مخرب با ظواهر منفی نمیتواند برایتان مثمر ثمر باشد واضح است و به هوش چندانی نیاز ندارد. به همین ترتیب همگی میتوانیم فرض را بر این بگذاریم که فرد خنثی میتواند تأثیر کمی بگذارد. اما آنهایی که در ظاهر عملکرد خوبی دارند چطور؟ بطور مثال، شرکت رتبه بالایی به این کارمند داده چون خارج از محیط کار به طور مداوم با مشتریان تعامل دارد. اما اگر درک کاری آن را در نظر نگیریم، نمیشود گفت کار او بهتر از سایر افراد است. چون یا ستاره است، یا خیلی کار میکند یا فدای کارش است.
منبع : UCAN