والت دیزنی سخت تلاش میکرد تا برای این شخصیت جدید، یه تولیدکننده پیدا کنه، و میدونست که ایندفعه باید یه حرکت انقلابی انجام بده. اون از یه تکنولوژی کاملاً جدید توی صنعت فیلمسازی یعنی همون «صدا» استفاده کرد. والت میدونست که برای موفق شدن، لازمه که اینکار رو بهتر از هرکس دیگهای انجام بده.
صدا رو آخر کار روی فیلم میذاشتیم. اون روزها مثل الان چیزی به اسم صداگذاری نبود که بشه صداهای زیادی رو مخلوط کرد و علم اینکار رو هم نداشتیم. برای همین، مجبور بودیم که همهی این کارها رو توی یه برداشت انجام بدیم. ما کارتون رو پخش میکردیم و افرادی اون افکتهای صدا رو ایجاد میکردن، یه سری هم از صداهای خودشون استفاده میکردن. ارکستر رو راه میانداختیم و همه باید همزمان و هماهنگ عمل میکردن.
سال 1928، این یه کار انقلابی بود. مردم حتی تصورش رو هم نمیکردن که یه شخصیت کارتونی بتونه سوت بزنه، آواز بخونه و صدای هماهنگی با فیلم داشته باشه. دیزنی اولین کسی بودکه صدایی کاملاً هماهنگ رو روی کارتونهاش گذاشت. خیلیها، این رو نقطهی شروع دیزنیای که الان میشناسیم میدونن. مردم قبلاً کارتونهای با صدا رو دیده بودن، ولی تا حالا هیچوقت صدا با کارتون هماهنگ نبود. چه برسه به اینکه این هماهنگی کامل و بینقص رو داشته باشه. برای همین خیلی روی اونها تأثیر داشت.
میکی، با صدای هماهنگش، باعث شهرت والت شد. بعد از این خلاقیت انقلابی، دیزنی به ارتقای انیمیشن ادامه داد و با شروع سال 1934، اون و تیمش شروع به کار روی بزرگترین پروژهی انیمیشن که تا اون زمان انجام شده بود، کردن، یعنی، اولین کارتون تمام رنگی با هزینهی 1.5 میلیون دلار. اسم این کارتون، «سفید برفی» بود. بعد از سفید برفی، شاهکارهای بینقص دیگهای مثل «پینوکیو»، «فانتازیا» و «بَمبی» هم ساخته شد. با وجود همهی این موفقیتها، دیزنی قصد نداشت که فقط به تولید فیلم مشغول باشه. تو دههی 1950، تمرکزش رو روی کاری کاملاً متفاوت، یعنی ساخت پارکِ موضوعی گذاشت.
شما بیننده قسمت دوم از مجموعه عظمت والت دیزنی هستید. سایر قسمت ها رو میتونید از این طریق مشاهده کنید :