{ "title": "بزرگترین اشتباهات کسب و کار از زبان تونی رابینز", "media": { "type": "mp4", "link": { "720p": "http://core.ucan.ir/api/file/getbyid/14842", "640p": "http://core.ucan.ir/api/file/getbyid/14841", "480p": "http://core.ucan.ir/api/file/getbyid/14840", "320p": "http://core.ucan.ir/api/file/getbyid/14839" } }, "subtitles": [], "info": { "target": "#" } }

بزرگترین اشتباهات کسب و کار از زبان تونی رابینز

امتیاز مطلب: 94%

خوبه که نسبت به زبانی که استفاده می‌کنی آگاه باشی چون بعضی از اشتباهات کلامی و چیزهایی که می‌گی داره جلوی پیشرفت ات رو می‌گیره. اوایل کارم ازم دزدی می‌کردن، نمی‌دونستم چطور افراد مناسب رو استخدام کنم، بذارید اول استخدام دوست رو بگم. افرادی رو استخدام می‌کردم که فکر می‌کردم دوستام هستن، اینجوری هم بود، ولی صلاحیت نداشتن. بعد  افرادی رو استخدام کردم که نمی‌شناختم اما صلاحیت داشتن ولی صداقت نداشتن، یه مثال برات زدم، یکی از شریکام برام یه چک صد و پنجاه میلیون دلاری گذاشت در حالی که پول چندانی نداشتم. ولی می‌دونی قشنگیش کجا بود؟ یاد گرفتم چطور از پسش بربیام و جواب داد. عملیش کردم، و رشد کردم. هر مشکلی وجود داشته باشه، با یوکن همراه باشید. تا وقتی که گشایش روحی نداشته باشین مشکل باقی می‌مونه. ممکنه ضایع به نظر برسه، ولی یه بینش یه استراتژی ، ایجاد یه عضله‌ی جدیده. من بارها این کار رو انجام دادم. توی روابط نزدیک، هیچکس بهت نمی‌گه شریکت رو چطور انتخاب کنی. من خیلی زود ازدواج کردم، واقعاً نمی‌خواستم ازدواج کنم، ولی نمی‌خواستم به  اون آسیب برسه و ناراحت بشه و باهاش ازدواج کردم. یه انسان فوق‌العاده. بلافاصله سه تا بچه آوردیم. هدیه‌ی زیبایی بود، چهارده سال صبر کردم تا بچه‌ها بزرگ شدن و وقتی 39 سالم شد گفتم نمی‌خوام یه دهه‌ی دیگه اینجوری زندگی کنم. بیا دوست بمونیم، بیا تمومش کنیم.

فکر می‌کردم انجامش کار ساده‌ایه ولی اینجوری نبود. خیلی ناراحت شده بود که داره تموم می‌شه. من همه‌ی این‌ها رو پشت سر گذاشتم. ولی همه‌ی این‌ها برام تجربه‌‌ان، وقتی زجر کشیدم، وقتی با چالش های مالی، چالش‌های احساسی، چالش‌های فیزیکی روبرو شدم. می‌دونی، یه روز یه دکتر بهم زنگ زد و گفت یه تومور توی مغزته. این تغییرت می‌ده. چهار پدر و یک مادر رو از دست دادم. این تغییرت می‌ده. ولی در طول همه‌ی این‌ها به درکی از چیزهایی که واقعاً تو زندگی اهمیت دارن می‌رسی. یاد می‌گیری تمام چرندیات رو رها کنی و دست از بهانه آوردن برای ناراحتی‌هات برداری. من معتقدم زندگی کوتاه‌تر از اونه که ناراحت زندگی کنی. نگران زندگی کنی. دلسرد زندگی کنی. پس یاد می‌گیری، جلو می‌ری و بهتر می‌شی. زندگی همینه. اصلاً آسون نیست. وحشتناکه. سخته. روحت رو له می‌کنه. نمی‌خوام فریبت بدم که فکر کنی آسونه، ولی هرچی بیشتر انجامش بدی آسون‌تر می‌شه. چون یاد می‌گیری.

  • نظرات
هنوز دیدگاهی ثبت نشده است

کد امنیتی فرم ثبت دیدگاه
امتیاز مطلب: 91%

خوبه که نسبت به زبانی که استفاده می‌کنی آگاه باشی چون بعضی از اشتباهات کلامی و چیزهایی که می‌گی داره جلوی پیشرفت ات رو می‌گیره. اوایل کارم ازم دزدی می‌کردن، نمی‌دونستم چطور افراد مناسب رو استخدام کنم، بذارید اول استخدام دوست رو بگم. افرادی رو استخدام می‌کردم که فکر می‌کردم دوستام هستن، اینجوری هم بود، ولی صلاحیت نداشتن. بعد  افرادی رو استخدام کردم که نمی‌شناختم اما صلاحیت داشتن ولی صداقت نداشتن، یه مثال برات زدم، یکی از شریکام برام یه چک صد و پنجاه میلیون دلاری گذاشت در حالی که پول چندانی نداشتم. ولی می‌دونی قشنگیش کجا بود؟ یاد گرفتم چطور از پسش بربیام و جواب داد. عملیش کردم، و رشد کردم. هر مشکلی وجود داشته باشه، با یوکن همراه باشید. تا وقتی که گشایش روحی نداشته باشین مشکل باقی می‌مونه. ممکنه ضایع به نظر برسه، ولی یه بینش یه استراتژی ، ایجاد یه عضله‌ی جدیده. من بارها این کار رو انجام دادم. توی روابط نزدیک، هیچکس بهت نمی‌گه شریکت رو چطور انتخاب کنی. من خیلی زود ازدواج کردم، واقعاً نمی‌خواستم ازدواج کنم، ولی نمی‌خواستم به  اون آسیب برسه و ناراحت بشه و باهاش ازدواج کردم. یه انسان فوق‌العاده. بلافاصله سه تا بچه آوردیم. هدیه‌ی زیبایی بود، چهارده سال صبر کردم تا بچه‌ها بزرگ شدن و وقتی 39 سالم شد گفتم نمی‌خوام یه دهه‌ی دیگه اینجوری زندگی کنم. بیا دوست بمونیم، بیا تمومش کنیم.

فکر می‌کردم انجامش کار ساده‌ایه ولی اینجوری نبود. خیلی ناراحت شده بود که داره تموم می‌شه. من همه‌ی این‌ها رو پشت سر گذاشتم. ولی همه‌ی این‌ها برام تجربه‌‌ان، وقتی زجر کشیدم، وقتی با چالش های مالی، چالش‌های احساسی، چالش‌های فیزیکی روبرو شدم. می‌دونی، یه روز یه دکتر بهم زنگ زد و گفت یه تومور توی مغزته. این تغییرت می‌ده. چهار پدر و یک مادر رو از دست دادم. این تغییرت می‌ده. ولی در طول همه‌ی این‌ها به درکی از چیزهایی که واقعاً تو زندگی اهمیت دارن می‌رسی. یاد می‌گیری تمام چرندیات رو رها کنی و دست از بهانه آوردن برای ناراحتی‌هات برداری. من معتقدم زندگی کوتاه‌تر از اونه که ناراحت زندگی کنی. نگران زندگی کنی. دلسرد زندگی کنی. پس یاد می‌گیری، جلو می‌ری و بهتر می‌شی. زندگی همینه. اصلاً آسون نیست. وحشتناکه. سخته. روحت رو له می‌کنه. نمی‌خوام فریبت بدم که فکر کنی آسونه، ولی هرچی بیشتر انجامش بدی آسون‌تر می‌شه. چون یاد می‌گیری.

آیا به نظر شما این مطلب مفید بود؟

خیر
2021-04-10 00:55:21
  • نظرات
هنوز دیدگاهی ثبت نشده است

کد امنیتی فرم ثبت دیدگاه
دسته بندی ها