اگر از معلمهای مدرسه او سوال میکردید، چیزی بیش از این نمیشنیدید: «یک شاگرد معمولی که بیش از تحصیل به ماهیگیری و نقاشی علاقهمند است.» او حتی از پس یک آزمون ریاضی هم به خوبی بر نمیآمد، اما اگر ازکسانی که به دلیل کشفیات او از مرگ نجات پیدا کردهاند بپرسید او را تا حد یک ابر انسان بالا میبرند. در یوکن از فعالیتهای این شیمیدان مشهور اطلاعات بیشتری به دست آورید.
لویی پاستور شاید بیش از هر شخص دیگری جان انسانها را از مرگ نجات داده است. پیش از او کسانی که به بیماری هاری مبتلا میشدند محکوم به مرگی آهسته و دردناک بودند، اما او انسانها را در مقابل بیماریها محافظت کرد، چرا که ارزش بالایی برای جان انسانها قائل بود. لویی پاستور شیمیدان و میکروبیولوژیست و بیولوژیست فرانسوی، در 27 دسامبر 1822 در شهر ژورا به دنیا آمد.
اکتشافات او پایههای علمی انقلابی زیادی در دنیا پایه گذاشت. واکسیناسیون، تخمیر و فرآیند پاستوریزه کردن، از مهمترین پایههای علمی ایجادشده توسط او هستند. لویی پاستور در زمان خود توانست آمار مرگ و میر تب خونی را به مقدار قابل توجهی کاهش دهد. او واکسنهایی برای هاری و سیاهزخم نیز تولید کرد که به نوبهی خود در نجات جان افراد بسیاری نقش داشت.
لویی سومین فرزند از یک خانواده فقیر بود. خانواده او نسل در نسل دباغ بودند و به نظر میرسید لویی هم در آینده همین شغل را ادامه خواهد داد. اما پدرش او را تشویق کرد که به مدرسه برود. هرچند برایش سخت بود اما توانست مدرسه را با موفقیت پشت سر بگذارد. او در سال 1839 وارد کالج رویال بزانسون شد و در رشتهی فلسفه در این دانشگاه تحصیل کرد. پس از فارغالتحصیلی، او در کنار ادامه تحصیل در رشتهی ریاضیات پیشرفته، در همان دانشگاه به تدریس میپرداخت.
لویی هرگز از محیط دانشگاهی دل خوشی نداشت. محیطی که قرار بود مردان علم را در خود جای دهد، هنوز درگیر عقاید خرافی دوران قرون وسطایی بود. افکار عامیانه درباره پدیدهها دانشگاه را پر کرده بود، با این تفاوت که آنها خرافات را به عنوان علم پذیرفته بودند. آنها با هر نظری که بر خلاف دانستههای آنها بود به شدت مخالفت میکردند.
به همین علت بود که وقتی در سال 1846 همزمان دو پیشنهاد کاری، یکی برای تدریس در دانشگاه و دیگری کار به عنوان دستیار از طرف آنتوان بالارد دریافت کرد؛ ترجیح داد به آزمایشگاه برود و خود را سرگرم فرضیاتی درباره شیمی و آنچه به آن «نظم نامتقارن» میگفت بپردازد. او گمان میکرد که نوع خاصی از نظم بین اجزاء تشکیل دهنده مواد وجود دارد و این امکان وجود دارد که مایعات را با قطبی کردن وادار به چرخش حول یک محور کنیم.
او در سال1849 با ماری لوران دختر رییس دانشکدهی استراسبورگ ازدواج کرد. آنها صاحب 5 فرزند شدند که آخرین فرزندشان عضو آکادمی فرانسه و آکادمی پزشکی بود. تا آن زمان نظریه مرسوم درباره فرآیند تخمیر، این بود که تجزیه مولکولی عامل این تغییرات است. اما لویی پاستور این علت را کافی نمیدانست و به دنبال دلیل دیگری بود. او تحقیقاتش را با پشتکار ادامه داد تا در نهایت توانست نظریهاش را اثبات کند. این تحقیقات دریچهای شد که او برای فاسد شدن شیر نیز به دنبال دلیل قانع کنندهتری باشد. او در این جریان شناخته شدهترین کشف خود، یعنی پاسوریزاسیون را ارائه کرد.
حدودا 80 سال قبل از پاستور، ادوارد جنر موفق شده بود با تزریق خون آلوده حیوان مبتلا به آبله گاوی آنها را در مقابل بیماری آبله مصون کند. اما جنر به سازوکار این فرآیند پی نبرده بود. لویی پاستور دریافت که اگر میکروبهای عامل بیماری وبا را تضعیف و به افراد تزریق کند آنان دیگر به این بیماری مبتلا نمیشوند. او این دستاوردها را به بیماری سیاه زخم نیز تعمیم داد و توانست نام خود را به عنوان یک نجاتدهنده در علم پزشکی ثبت کند. لویی پاستور موفق شد بیماری هاری را که آن روزها یک بیماری وحشتناک به حساب می آمد درمان کند.
بعضی از همکاران پاستور او را به بی مسئولیتی در قبال جان انسانها متهم میکردند. آنها معتقد بودند که پاستور با ماجراجویی در علم پزشکی بدون داشتن علم کافی و آزمایش کردن فرضیات اثبات نشده بر روی انسانها جان آنها را به خطر انداخته است. اما پاستور هرگز این اتهامات را نپذیرفت و خود را در مسیر علم میدید. مسیری که شاید اشتباهاتی در آن وجود داشته باشد، اما قابل اعتمادترین مسیری بود که او میشناخت.