پیکاسو در 25 اکتبر سال 1881 در مالاگا متولد شد. پابلو از همان دوران کودکی به نقاشی علاقه پیدا کرد و از ده سالگی نزد پدرش که معلم یک آموزشگاه هنری بود، اصول اولیهٔ نقاشی را فراگرفت. با این ویدیو یوکن همراه باشید تا درباره زندگی و مسیر موفقیت پیکاسو بهتر بدانید.
اگر چه او قسمت اعظم سالهای بزرگسالی را در فرانسه سپری کرد، اما در اسپانیا متولد شد. او اولین فرزند خانواده بود و در مذهب کاتولیک پرورش یافت. پدر او به نوبه خود یک هنرمند بود و با نقاشی پرندگان و سایر حیوانات هزینه زندگیاش را در میآورد.
او حتی کلاسهای هنری داشت و کیوریتور موزه محلی شهر نیز بود. او از سن هفت سالگی به آموزش پسرش در زمینه طراحی و نقاشی پرداخت و او را یک شاگرد تیزهوش و با استعداد یافت.
پیکاسو در سن سیزده سالگی در مدرسه هنرهای تجسمی بارسلون که پدرش در آن تدریس میکرد به تحصیل پرداخت. در سال 1897، تحصیلات خود را در آکادمی هنرهای زیبای «سن فرناندو» در مادرید ادامه داد که در آن زمان برجستهترین آکادمی هنر اسپانیا به شمار میرفت.
پیکاسو ترجیح میداد آثار به نمایش در آمده در موزه پرادو را مطالعه کرده و با هنرمندانی چون «اِل گرِکو»، فرانسیسکو گویا، «دیِگو ولاسکز» بیشترآشنا شود. در این دوره تازه شروع شده زندگی پیکاسو، او به کشیدن پرتره علاقه داشت و یکی از مدلهایش خواهرش «لولا» بود.
در سال 1900، پیکاسو برای اولین بار به شهرپاریس، صحنه هنری اروپا رفت. در آن زمان همخانهاش «ماکس ژاکوب»، شاعر و روزنامهنگار بود که این هنرمند را زیر بال خود گرفت. آن دو در فقر شدیدی زندگی میکردند و حتی گاه برای گرم شدن مجبور به سوزاندن کارهای پیکاسو میشدند.
در سال 1901 پیکاسو به مادرید رفت و نیمه اول سال را در آنجا سپری کرد. او با دوستش در یک مجله ادبی شریک شد و مقالهها را تصویرسازی میکرد و کارتونهایی میکشید که با فقرا مهربان بودند. زمانیکه اولین شماره مجله بیرون آمد، این هنرمند رو به رشد کارهایش را به جای «پابلو روئیز ای پیکاسو» با نام «پیکاسو» امضا میکرد.
دوره «آبی فام» که بخشی شناخته شده از کارهای پیکاسو به شمار میرود، از سال 1901 تا 1904 به طول انجامید. در این زمان، هنرمند بیشتر از طیف رنگهای آبی در کارهایش استفاده میکرد و گاه برای تاکید از رنگهای دیگر یاری میجست.
برای مثال اثر معروف «گیتاریست» که در سال 1903 خلق شد، گیتاری با تنالیتههای گرمتر را در میان فامهای آبی به نمایش میگذارد. تاریخنگاران اعتقاد دارند این دوره از کار پیکاسو بیشتر تحت تأثیر افسردگی بعد از خودکشی یکی از دوستانش بوده است. برخی از موضوعاتی که در دوره آبی فام به چشم میخورند، کوری، فقر و گاه برهنگی زنان هستند.
دوره صورتی از سال 1904 تا 1906 طول کشید. در این زمان سایههای صورتی در آثار هنری پیکاسو به چشم میخورد و حال و هوای گرمتر و شادتری به نسبت نقاشیهای قبلی به مخاطب انتقال میداد. از میان موضوعات تکرار شونده این دوره میتوان به دلقکها و بازیگران سیرک اشاره کرد. یکی از آثاری که به خوبی از این دوره فروش رفت، «پسری با یک پیپ» است. عناصر هنر بدوی در نقاشیهای دوره صورتی میتواند منعکسکننده تجربههای هنرمند با سبک هنریاش باشد.
کار پابلو پیکاسو در تابستان سال 1906، وارد مرحلهٔ جدیدی شد که نشان از تأثیر هنر یونان, شبه جزیرهٔ ایبری و آفریقا بر روی او بود که به این ترتیب سبک هنر آفریقا را به وجود آورد که توسط منتقدین نقاش معاصر مورد توجه قرار نگرفت.
پیکاسو در طی دوران هنرآفریقا و بدوی خود که از سال 1907 تا 1909 مشغول آن بود، یکی از بهترین و بحثبرانگیزترین کارهای خود به نام «دوشیزگان آوینیون» را خلق کرد. این اثر از هنرآفریقا با زاویههای تیزش الهام گرفته شد که او آن را در کاخ دیده بود. همچنین ماسک آفریقایی «هنری ماتیس» هم تأثیراتی روی او داشت که در کارهایش منعکس میشد.
از سال 1907 تا 1912، پیکاسو با «ژرژ براک» برای شکل دادن به جنبش کوبیسم در هنر همکاری میکرد. نقاشی آنها شامل پالتی از رنگهای زمین(رنگهایی با تُن قهوهای) بود و آثارشان اشیایی ساختارشکن با فرمهای پیچیدهی هندسی را به تصویر میکشید.
معشوق او «فرناند اولیویه» بود که هفت سال در کنارش زندگی کرد، در بسیاری از کارهای کوبیستیاش شامل «سر یک زن، فرناند» حضور داشت و تاریخنگاران اعتقاد دارند که او در تابلوی دوشیزگان آوینیون نیز نقش داشته است. آنها نهایتا در سال 1912 از هم جدا شدند.
کارهای او به سبک کوبیسم ادامه یافتند اما هنرمند فرم جدیدی از هنر، یعنی کلاژ را به مخاطبان معرفی کرد. او حتی در بسیاری از نقاشیهای سبک کوبیسمش مانند «دختری با ماندولین» یا «زیبای من» از فرم انسان نیز استفاده کرد. اگر چه تعدادی از دوستان او پاریس را برای جنگیدن در جنگ جهانی اول ترک کردند اما او در طی سالهای جنگ در استودیوی خود ماند.
پیکاسو که در این زمان عاشق زن دیگری شده بود، رابطهاش را با فرناند اولیویه به پایان رساند. پیکاسو و «اوا گوئل» که مدل نقاشی «زنی با گیتار» بود، تا زمان مرگِ اوا در سال 1918 در کنار هم ماندند. اوا بر اثر ذاتالریه مرد و کمی بعد پیکاسو با اولین همسر خود «اولگا خوکلووا» آشنا شد که یک بالرین روس بود.
آنها سه سال بعد صاحب یک فرزند پسر شدند و اگر چه بعد از آن رابطهشان به مشکل برخورد اما پیکاسو حاضر نبود از او جدا شود، زیرا این جدایی قانونی به معنی از دست دادن نصف داراییاش بود. آنها تا سال 1955 تنها اسما زوج باقی ماندند.
این دوره کاری پیکاسو بین سالهای 1919 تا 1929 شکل گرفت و شامل یک تغییر بزرگ در سبک هنری او بود. در طی اولین بازدید او از ایتالیا و پایان جنگ جهانی اول، نقاشیهای هنرمند شامل کارهای آبرنگی «خوابیدن دهقانان»، یک بازیابی سبک هنری را منعکس میکند و کارهای نئوکلاسیک او تضادی قابل توجه با نقاشیهای سبک کوبیسمش دارند.
هر چند به خاطر شکوفایی جنبش سوررئالیسم فرانسه در میانه دهه 1920، پیکاسو علاقه شدیدش به هنر بدوی را در نقاشیهای سوررئالش مانند «سه رقصنده» از سر گرفت. در سال 1927، هنرمند 46 ساله با «ماری ترز والتر» یک دختر 17 ساله اسپانیایی ملاقات کرد. آن دو صاحب دختری به نام مایا شدند و تا سال 1936 زوج باقی ماندند.
در طی جنگ جهانی دوم، پیکاسو در پاریسِ اشغال شده توسط آلمانیها باقی ماند و در برابر خشونتهای گشتاپو مقاومت کرد و به خلق آثار هنری خود ادامه داد. او در این زمان گاه به شاعری میپرداخت و بهطور کل بین سالهای 1939 تا 1959 بیش از 300 اثر خلق کرد.
حتی از این دوران دو نمایشنامه هم از او به جای مانده است. بعد از آن که پاریس در سال 1944 آزاد شد، پیکاسو رابطه جدیدی را آغاز کرد و «کلود»، پسرش، حاصل این رابطه بود که در سال 1947 به دنیا آمد و دخترش پالوما نیز دو سال بعد چشم به جهان گشود.
در این دوره او روی مجسمهسازی تمرکز داشت و در یک نمایشگاه بینالمللی در موزه هنری فیلادلفیا نیز شرکت کرد. در سال 1961 در سن 79 سالگی او با ژاکلین 27 ساله ازدواج کرد و ثابت کرد که این زن یکی از بزرگترین الهامات حرفهای او بوده است. پیکاسو در طی 17 سال پایان عمرش بیش از 70 پرتره از او کشید.
پیکاسو در 8 آوریل 1973، در اوج دلباختگیاش به ژاکلین، درگذشت. ژاکلین روک نیز، که پس از پیکاسو شدیدا از نظر روحی دگرگون شده بود، در سال 1986، با شلیک گلوله خودکشی کرد.