برای شما هم پیشآمده که بدانید نباید حرفی را بزنید، اما از طرفی هم نتوانید جلوی خود را بگیرید؟ یا بااینکه سعی کردید از راههای مختلف رابطه خود را حفظ کنید، باز هم آن را از دست داده باشید؟ صحبت درباره مواقعی است که هرکاری میکنید باز هم همان اتفاقهای پیشین تکرار میشوند.
درواقع این به نقاط ضعفتان باز میگردد. همان جایی که طرز فکر شما راه رسیدن به تکامل تواناییهای درونی شما را از شما مخفی میکند. ادعا میکنید که همه جا را گشتهاید، غافل از اینکه نمیشود جاهایی که قابل دیدن نیست را گشت. این موانع هشیاری با همان طرز فکری که شما را تا اینجا رسانده قابل تشخیص نیست. باید ذهن و قلب را دوباره از نو آراسته کرد تا از الگوها و صفات قبل رها شویم. باید برای زندگی که واقعاً عاشقش هستیم، از قلهها عبور کنیم تا به درجات بالایی دست پیدا کنیم.
سه راه الزامی برای آشکارسازی نقاط ضعف عبارتاند از:
1. به نفس خود رسیدگی کنید
این خود نفس شما است که بیشتر از هرچیزی یک اسباب محافظتی به حساب میآید که همچنین آمیخته با ابتداییترین بخشهای عقل شما، همانند آمیگدال، مادامی که مرتکب اشتباهات یا حتی قربانی ضعفهایتان میشوید برای شما دیواری بنا میکند و خود سدی میشود. این بخش از روان، یعنی همان خود اشتباه شما، نشان دادن منطقی کمبودتان را برای شما سختتر و سختتر میکند و با جریحهدار کردن احساسات سردرگمتان خواهد کرد.
به دلیل برتری بقا و ایمنی شما، مسئولیت پذیری برایتان جایگاهی ندارد و در زمان و مکان دیگری به آن پرداخته میشود. بدتر از همه، این بخشهای عقل برای هشیاری ما قابلدسترس نیست.
بااینحال تنها خوبی، مختص به بخش مسئول در برابر دلیل و منطق، عقل است. این هشیاری عالیرتبه و غیرفعال، البته اگر خودتان به آن اجازه دهید، میتواند شما را به راه درست هدایت کند. اولین قدم، پی بردن به این است که شما جنگی در پیش دارید و دومین قدم تعیین برنده توسط خود شما است.
نفس شما متزلزل، عقبمانده، بیمنطق و بهطور دردناکی خودخواه است. اینکه نفستان را درست زمانی که سعی در فرار دارد فرا بخوانید، به خودتان بستگی دارد. به دلیل اینکه برای تضمین نیازهای سطحی شما مانند توجه، عشق، تشویق، ارتباط و غیره هیچ چیزی متوقفش نمیکند، معمولاً آنها را با وابسته بودن بیشازحد به خطر میاندازد. مسئله سر آنچه که شما بیشترین خواهانش هستید در مقابل آنچه که همین حالا میخواهید است.
2. درباره همه چیز پرسوجو کنید
موفقیت نهایت کار نیست. اگر روشی به ما نتیجه میدهد، به آن معنا نیست که این راه برای همیشه قابل استفاده است و جواب میدهد. با یک سری رویکردهایی که قبلاً با آنها به نتیجه رسیدهایم، به طور غریزی مایل به تکیه دادن به همان روشها حتی اگر غرق هزینههای اضافی هم باشد هستیم و خیلی جاهلانه سعی در پیشروی با همان روشها داریم. هیچکس نمیخواهد دست از باورهایش بردارد.
اما توجه داشته باشید که با همان بلیت ورودی که شما را به اینجا رسانده، نمیتوانید به هر جای دیگری که میخواهید برسید. این همان موقعیتی است که بیشتر مردم برای ماندن در بازی تقلا میکنند و رنج کشیدن از همین نقطه شروع میشود. بیچارگی و درماندگی وقتی به سراغتان میآید که بدانید هیچ تفاوتی ایجاد نمیکنید. تنها راه برای باز ماندن دری به سوی امکان، از طریق تحقیق و پرسوجو است.
با پرس و جوی دائم، طرز فکر شما، یعنی رفتار و تمرکزی که شما به کار میبرید، انقدر شما را از انتخابی به انتخاب دیگر میبرد تا اینکه آن چیزی که میخواهید امتحانش کنید را بیابید. حتی اگر بار اول اشتباه کرده باشید، به سادگی به عقب باز میگردید و چیز دیگری را امتحان میکنید. البته وقتی بیش از حد سعی در تشخیص به وسیله افکارمان را داریم، همه چیز به هم ریخته میشود. شما میتوانید نظرات محکمی داشته باشید، اما وقتی نوبت به عمل میرسد، نتوانید آن را انجام دهید.
3. از افراد متفکر و عاقل بازخورد بخواهید
این قدم به دلیل سختترین بودن در آخر لیست قرار گرفته است. اینکه خود را در معرض دید بگذارید تا به شما آسیب برسد اصلاً چیز راحتی نیست. البته وقتی متوجه شوید که جزای شما خیلی سنگینتر از ریسکش است، هر دفعه به این قدم عمل میکنید.
افرادی که برای شما قابل اعتماد هستند و همچنین نظرشان برای شما محترم است را پیدا کنید. شاید آنها قادر شدند تا به موفقیتهایی در زندگی برسند یا اینکه فقط میدانند که چگونه شما را قانع کنند. سعی کنید روزانه با آنها مکالماتی داشته باشید و در حین مکالمه به آنها بگویید که احساسات شما در این مکالمه پایدار نخواهد بود و به آنها صدمهای نخواهید زد، تا از بازخورد آنها درباره آنچه در زندگی به دنبالش هستید بهرهمند شوید.
برای آنها فضایی امن تدارک ببینید تا آنها بتوانند بازخوردهای صادقانه و اندیشمندانهای از دیدگاه یک شخص ثالث به شما بدهند و تصمیم بگیرند که آن را به انبار افکار درست خود بیافزایند یا نه. به یاد داشته باشید که آنها قادر به دیدن چیزهایی هستند که شما نیستید.
این کار همانند یک مکان شلوغ و باز نیست که هرکسی دلش بخواهد شما را زیر پا بگذارد. بلکه زمین تمرینی است که با آگاهی به رفتار و نگرشتان آن را برای خودتان بنا کردید. با احترام گذاشتن و اهمیت دادن به نظرات دیگران، شما هم یک قدم نزدیکتر در قلبها و افکار افرادی که سعی در نفوذ به آنها را دارید میشوید و همچنین یک قدم دورتر از نفستان.
برای درخواست بازخورد احتیاج به فروتنی و تواضع داریم. برای درک، تحلیل و عمل صحیح درباره آن نیازمند خرد هستیم. _ استفان کوی
مردم نمیتوانند قدر چیزی که از وجودش با خبر نیستند را بدانند. به یاد داشته باشید در زندگی نگاههای بیشماری هست که شما فقط دارای یکی از از آن نگرشها هستید. زندگی آن طور که آن را میبینید نیست، بلکه صرفاً چیزی است که واقعاً است. ثابتقدم ماندن در موقعیتها و دیدن احساسات تان به عنوان آنچه که در حقیقت هستند به شما در بلندتر کردن دیدگاهتان و به دست آوردن چشماندازی وسیع یاری میکند.
ناگفته نماند مادامیکه شما دیدگاهتان را وسیعتر نکنید، به پیرامون خود دست نمییابید. از همین امروز از این سه تکنیک استفاده کنید تا برای مدت کوتاهی هم که شده دست از یادگیریهای با آگاهی از قبل بردارید و مانعی که اینهمه مدت سر راه شما بوده را خودتان کشف کنید.
منبع: addicted2success