آرتمیس فاول، فانتزی کودکانه یا توهینی به شعور مخاطب بزرگسال؟
فیلم سینمایی آرتمیس فاول (Artemis Fowl)، فیلمی فانتزی، ماجراجویانه و علمی-تخیلی، محصول کشور آمریکا، به کارگردانی «کنت برانا» است. داستان این فیلم بر پایهی مجموعه کتابی به همین نام است که در سال 2020 توسط شرکت دیزنی بر روی سایت دیزنی پلاس منتشر شد. در این فیلم بازیگرانی همچون «کالین فارل،جاش گد، میشل روز، فردیا شاو و لارا مک دانل» به ایفای نقش پرداختهاند. این فیلم یک ساعت و 55 دقیقهای در سایت IMDB امتیاز 4.1 را از آن خود کرد و این در حالی است که تنها رضایت 9 درصد منتقدان «Rotten Tomatoes» را جلب کرده است که با توجه به بودجهی 125 میلیون دلاری آن عدد پایینی به نظر میرسد. در ادامه با نقد و بررسی این اثر در یوکن همراه ما باشید.
کنت برانا کارگردان نسبتا شناختهشدهی این اثر است که بهعنوان بازیگر در آثار مختلفی ازجمله «هری پاتر و تالار اسرار»، «دان کرک» و «قتل در قطار سریعالسیر شرق» حضورداشته است. او بهعنوان کارگردان با ساخت آثار ویلیام شکسپیر شهرت یافت و با مجموعه فیلمهای «هملت» در سال 1996 برای جایزه اسکار بهترین بازیگر نقش اول مرد و بهترین کارگردان فیلمنامهی اقتباسی نامزد شد. از دیگر آثار شناختهشدهی او میتوان به فیلم ابر قهرمانانهی ثور (Thor) در سال 2011 اشاره کرد.
کنت برانا در این فیلم داستان نوجوان نابغهای به نام «آرتمیس فاول» را به تصویر میکشد که به همراه پیشخدمت وفادار خود، برای نجات پدرش با نیروی زیر زمینی پریان به مقابله برمیخیزد.
فیلمی اقتباسی یا ترکیبی بیمایه از آثار بزرگ سینمای فانتزی
(هشدار: این بخش میتواند بخشی از داستان فیلم را لو دهد.)
برای تماشا و دانلود فیلم «آرتمیس فاول» دوبلهشده، به وبسایت گپ فیلم مراجعه کنید. بعد از ساخت آثار موفق سینمایی از رمانهای فانتزی مانند «هری پاتر و ارباب حلقهها» انتظار اقتباس موفق از مجموعهکتابهای علمی-تخیلی در بین طرفداران این سری کتابها شکل گرفت. فیلم «آرتمیس فاول» درواقع پایان بیست سال انتظار طرفداران مجموعه کتابهای آرتمیس فاول است. مجموعه کتابی که در کنار هری پاتر در سالهای ابتدایی 2000 توانست طرفداران زیادی را به خود جذب نماید. اگرچه سری این کتابها برای نوجوانان نگاشته شده است، بسیاری از طرفداران کتاب عقیده دارند که محتوای آن دارای جذابیتهای فراوانی برای بزرگسالان است. با اینکه نویسنده کتاب در جایی عنوان کرده بود دو هفته بعد از مرگش فیلم اقتباسی از روی کتاب ساخته خواهد شد، اما این اتفاق روی نداد و سرانجام شرکت دیزنی در سال 2019 حق ساخت و پخش این اثر را به عهده گرفت. بااینحال به نظر میرسد که فیلم اقتباسی از هیچکدام از کتابها نیست. فیلمنامهنویسان با توجه به شخصیتها و روایت داستان، قصهی جدیدی خلق کردهاند که ترکیبی از اتفاقات سه جلد اول کتاب را به تصویر میکشد.
آرتمیس فاول، پسر نابغهی دوازده سالهای است که به همراه پدرش زندگی میکند و مطالعات زیادی درباره علوم زمینی و ماورایی داشته است. پدرش دلال عتیقهجات و یک نابغهی واقعی است که برای او دربارهی موجودات افسانهای و فرازمینی ماجراهای زیادی نقل کرده است، اما آنها را طوری روایت کرده که قصه به نظر بیایند. در جریان یافتن یک شی قیمتی و جادویی به نام آکیولاس، پدر آرتمیس گروگان گرفته میشود. آرتمیس با کمک پیشخدمت وفادار خود، باتلر، تلاش میکند که پرده از راز پدر بردارد و در میان دستنوشتههای او با دنیای زیرزمینی پریان آشنا میشود. او باهوش فوقالعادهاش برای نجات جان پدرش و معامله با پریان، یک پریِ جوانِ افسر را به گروگان میگیرد و مذاکرهی او با موجودات زیرزمینی آغاز میشود. آرتمیس میخواهد با یافتن آکیولاس و معاملهی آن با پریان، جان پدرش را نجات دهد.
داستان بر مبنای انواع نژادهای تخیلی و واقعی مانند جن، پری، کوتولهها و موجودات افسانهای از قبیل ستائور است که برای حفظ آرامش و امنیت بین دودنیای واقعی و زیرزمینی میجنگند. نکتهای که در این فیلم جلبتوجه میکند حضور یک نوجوان نابغه عاری از هیچگونه قدرت ابر قهرمانانهای بهعنوان شخصیت اصلی داستان است که پا بهپای موجودات افسانهای وارد عرصهی جنگ میان خیر و شر میشود؛ و مانند اکثر داستانهای افسانهای کودکانه، عاقبت خیر پیروز ماجرا میشود.
کلیشهای بودن
کلیشهای بودن داستان فیلم باعث میشود از همان ابتدای فیلم تکسکانسهایی از فیلم شما را به یاد فیلمهای مطرح سینمای فانتزی و علمی-تخیلی مانند سری فیلمهای هری پاتر انداخته و خاطرات شما را قلقلک دهد، حتی این قلقلک ذهنی پای خود را از فیلمهای فانتزی فراتر گذاشته و در یک صحنه که آرتمیس فاول برای اولین با اتاق مخفی زیرزمینی پدرش مواجه میشود، مخاطب طرفداران سینمای کامیک را به یاد سرگذشت شخصیت بتمن و غار مخفیاش خواهد انداخت، حتی درصحنههای پایانی فیلم زمانی که گروه پریان خارج از خانه ویلایی آرتمیس جبهه گرفتهاند تداعیکننده صحنههای آخرین سری از فیلم «انتقام جویان» یعنی (End Game) است.
اگرچه فیلم نتوانسته انتظار مخاطب بزرگسال خود را بهخوبی برآورده کند، اما برای گروه سنی نوجوان میتواند سرگرمکننده و مهیج باشد. فیلم اکثر المانهای مناسب برای جذب مخاطب نوجوان ازجمله جلوههای ویژه، فیلمبرداری، هیجان و صحنههای متعدد اکشن رادار است. دنیای به تصویر کشیده شده از جن و پریان بسیار زیباست و کاراکترهای جن و پری و کوتوله نیز با ظرافت خاصی طراحیشدهاند که میتوانند برای مخاطب جذاب باشند. از این باب این فیلم را میتوان بهعنوان «اونجرز» کودک و نوجوان نیز یادکرد.
فیلم صحنههای تاثیرگذاری را نیز در خود جایداده است. لحظهای که آرتمیس فاول و هالی (پریِ جوانی که در ابتدا گروگان گرفته بود) باهم دست دوستی میدهند. پری از آرتمیس میپرسد چطور میتوانم به تو اعتماد کنم و او میگوید: «پدرم میگفت که چشمِ دوستان، آیینه خوبی است»؛ و با اینکه در نیمهی ابتدای فیلم آرتمیس عینک مخصوص به چشمداشت تا از سِحر پریانِ چشمهای هالی در امان بماند، در چشمهای هم نگاه کرده و برای هدفی مشترک به هم اعتماد میکنند که البته ناگفته نماند که به دلیل شخصیتپردازی نامناسب داستان مخاطب بههیچوجه نمیتواند دلیل این اعتماد و شروع این همکاری و دوستی را متوجه شود. شاید اگر فیلم بهطور اختصاصی برای گروه سنی کودک و نوجوان ساختهشده بود، میتوانست انتظارات را تا حدودی برآورده کند.
با اینوجود نقاط ضعف متعددی در فیلم به چشم میخورد که حضور بازیگران مطرحی مانند کالین فارل نیز نمیتواند آن را از چشم مخاطب دورنگه دارد. ضعفهای همچون شخصیتپردازی ضعیف، بازیهای مصنوعی، دیالوگهای کلیشهای و تدوین نامناسب بهشدت به چشم مخاطب پررنگ به نظر خواهد رسید. این اثر همانطور که اکثریت طرفداران کتاب هم اذعان دارند، برداشتی بسیار سطحی و ضعیف از نسخهی اصلی کتاب است. آرتمیس فاول کوچک که یک پسر نابغه و استثنایی باشخصیت خاکستری و کارهای شرورانه است.
در فیلم بسیار سطحی و بیمایه به تصویر کشیده شده است و از هوش خود (که جایگزین قدرت ابرقهرمانانهاش محسوب میشود) استفادهی خاصی در طول داستان نمیکند. فردیا شاو بهعنوان بازیگر این نقش نیز نتوانسته بازی باورپذیری از یک کودک دوازدهسالهی نابغه ارائه دهد. علاوه بر آرتمیس، بقیهی شخصیتهای فیلم مانند هالی، پریای که توسط آرتمیس گروگان گرفته میشود و درواقع نقش مقابل او را بازی میکند نیز پردازش درستی نداشتهاند. شخصیت منفی فیلم (اپال) که دشمن اصلی آرتمیس در مجموعهی کتابها هست، هیچ کار پلی دانهای در طول فیلم انجام نمیدهد و تنها مکالمههای او با پدر آرتمیس، سایهای از حضور او در فیلم را نشان میدهد. بدین ترتیب دشمن اصلی آرتمیس که باید نبرد بین خیر و شر را به تصویر بکشد، عملاً هیچ نقش کلیدی درون فیلم ایفا نمیکند. علاوه بر آن، فیلم بهسرعت کاراکترهای خود را یکی پس از دیگری رو میکند و به مخاطب اجازهی درگیر شدن با آنها را نمیدهد. ضرباهنگ تند فیلم اگرچه در آغاز جذبکننده به نظر میرسد، اما هرچه پیش میرود، آشفتگی اتفاقها و روند سریعی که انگار تنها میخواهد چند جلد کتاب را در دو ساعت به پایان برساند، مخاطب را گیج و خسته میکند. انتخاب بد بازیگران فیلم هم میتواند دلیل دیگری بر ارتباط نگرفتن مخاطب باشخصیتها و داستان هرکدام از آنها باشد.
فیلم تا انتها هیچ پیچشی را در داستان اعمال نمیکند و یک روایت خطی را با گذر سریع اتفاقها به تصویر میکشد و نویسندگان هیچ ایدهی خلاقانهای را به داستان اضافه نمیکنند. فیلم نهتنها اقتباس بیمایهای از خود کتاب که کپی ضعیفی از دیگر آثار شناختهشدهی علمی تخیلی است.
نقد علمی: لگدِ یک ساعت و 55 دقیقهای به دنیای علم و منطق
برای داستانی که عنوان علمی-تخیلی را با خود به یدک میکشد، بدون شک بار تخیلی بودن فیلم بهمراتب بیشتر از علمی بودن آن است، تنها دریکی دو صحنه با نام بردن از بزرگان دنیای فیزیک کوانتوم همچون آلبرت انیشتین و استیون هاوکینگ و به کار بردن برخی کلمات و مفاهیم علمی دنیای فیزیک کوانتوم همچون توقف زمان، اتساع زمانی و... سعی دارد کمی به بار علمی فیلم اضافه کند که ای کاش حتی این چند صحنه در فیلم قرار نمیگرفت.
شاید برای شمای خواننده جای تعجب داشته باشد که چرا یک فیلم علمی-تخیلی باید پشتوانه علمی و منطقی در روایت داستانی خود داشته باشد؟ مگر تخیل غیر از این است که چیزی را به کمک ذهن خود بازسازی کنیم که در واقعیت امکان ندارد؟
با مرور آثار بزرگ سینمای فانتزی و از همه مهمتر آثار سینمای کمیک در مییابیم که اساس تخیلی بودن این داستانها بیان یک سری پیشفرضها در مورد پیشینه و قدرتهای کاراکترها بوده ولی روایت داستان دارای یک روایت علمی و منطقی را دنبال میکند.
بهطور مثال در سری کامیک های شخصیت محبوب سوپرمن در دنیای DC شما در بخش تخیلی داستان باشخصیتی به نام کلارک کنت آشنا میشوید که از سیارهای دورافتاده و نابودشده به نام کریپتون به زمین آمده است و با توجه گرانش بسیار بسیار بالاتر سیاره کریپتون نسبت به زمین و وجود ستاره زردرنگ که مراتب از ستارههای سرخ انرژی بیشتری را ساطع میکنند، افراد این سیاره فرضی دارای قدرتهای بیشتری نسبت به زمینیان دارند.
در دنیای علم تمامی این گذارههای برای سیاره کریپتون و ساکنان آن میتواند منطقی و قابلتصور باشد، بهطور مثال گرانش بالاتر میتواند باعث جهشهای بلندتر و حتی پرواز شود که خود انسان هم همین شرایط را زمانی که فضانوردان آمریکایی در مأموریت آپولو به ماه سفر کردند تجربه کردهاند که به دلیل گرانش پایینتر ماه نسبت به زمین، قدمها و جهشهای بلندتری را تجربه کردهاند.
لازمه داستانهای علمی و تخیلی پشتوانه علمی و منطقی در داستان است در غیر این صورت وجود کلمهی علمی به معنی خواهد شد.
یکی از صحنههایی که در این فیلم شدیدا ذهن مخاطب را اذیت میکند صحنهای است که پدر آرتمیس فاول توسط شخصیت منفی فیلم یعنی اوپال درجایی دوردست گروگان گرفتهشده است، مکالماتی که در این صحنهها رخ میدهد در شرایطی اتفاق میافتاد که پریهای داستان ما به کمک تکنولوژی توقف زمانی که در اختیاردارند باعث شدهاند که تنها و تنها محدود خانه ویلایی آرتمیس زمان در جریان باشد و خارج از زمان متوقف است و این در حالی هست که پدر آرتمیس و شخصیت منفی داستان یعنی اوپال در همین بحبوحه بدون هیچ مشکلی در جایی غارمانند که بیرون آن برف نشسته است در حال مکالمه و رجزخوانی برای یکدیگرند.
درصحنههای واپسین فیلم نیز شما شاهد یک افول منطقی دیگر هستید، زمانی که دستگاههای متوقف کننده زمان بهمرور از کار افتاده و باعث بلعیده شدن برخی از پریهایی میشوند که در حال نگهبانی از این مرز زمانی هستند و بعد از بلعیده شدن توسط تونل زمان میبیند که فرمانده میدان نبرد با عباراتی همچون از دست دادن این افراد نشان میدهد که این افراد از بین رفتهاند اما در ادامه داستان در پیچشی کاملا غیرمنطقی این اتفاق برای دیگر شخصیت قهرمان داستان یعنی هالی شورت به طرز دیگری رقم میخورد و با برخورد با هریکی از این تونلهای افسارگسیخته زمانی صرفا باعث جابجایی او در بُعد مکانی میشود و خبری از بین رفتن کاراکتر در این جای داستان نیست.
البته باید به این نکته هم اشاره کرد که به دلیل داستانپردازی نامناسبی که در فیلم اتفاق افتاده است نمیتوان خردهی بیشتری از نویسندگان و دستاندرکاران این فیلم در این زمینه گرفت و با توجه به اینکه مخاطب اصلی این سریال گروه سنی 4 تا 9 سال و با ارفاق تا 16 سال است اشاره کردن به مفاهیم علمی و بزرگان دنیای فیزیک نظیر انیشتین و هاوکینگ میتواند باعث ایجاد علاقه نسل جدید به علم و گرویدن آنها به گرایشهای علمی شود.
آرتمیس فاول را ببینیم؟
برای طرفداران کتابهای علمی و تخیلی، تصویرسازی داستان موردعلاقهشان روی پرده همیشه جذاب بوده است. بااینحال آرتمیس فاول بههیچوجه نتوانسته انتظار طرفداران کتاب را برآورده کند و مانند بقیهی فیلمهای ناموفق در این زمینه، مثل دارن شان و اراگون، بعید میرسد که ساخت آن ادامه پیدا کند. با اینحال تقابل شخصیتهای متنوع از گروه پریها و اجنه با انسانها و به تصویر کشیدن دنیای آنها همیشه برای مخاطبان این ژانر جذاب بوده است و این فیلم میتواند برای پر کردن اوقات فراغت طرفداران دیزنی و داستانهای ابرقهرمانی، مناسب باشد. برای تماشا و دانلود فیلم سینمایی جدید دوبله / زیرنویس میتوانید به «گپ فیلم: مرجع دانلود فیلم و سریال» سر بزنید.