معمولا افراد موفق هیچ وقت نمی‌گن ما از فلان چیز زجر می‌کشیم، بلکه می‌گن ما یکم مضطرب می‌شیم، بعضی‌وقت‌ها دلسرد می‌شیم. همیشه باور داشتم که زندگی، رقص بین چیزهاییه که بیشتر از همه می‌خوای و چیزهایی که بیشتر از همه ازشون می‌ترسی. بعضی مشتری‌های میلیاردرم بهِم زنگ می‌زنن و می‌گن تو یه جنبه‌ی کسب و کارشون به کمک نیاز دارن. من می‌رم تا بهم بگن چی می‌خوان، ولی به جاش چیزی که واقعاً نیاز دارن رو بهشون می‌دم. چیزی که همه نیاز داریم، زندگی‌ایه که معنی بیشتری داشته باشه. زندگی‌ای که ازش رضایتمندی بیشتری داشته باشیم. با یوکن همراه باشید.

بعضی افراد می‌خوان یه بخش رو به یه سطح بالاتر ببرن، مثلا یه ورزشکاره و خیلی تحت فشاره، باید تصمیم بگیره و واقعن نمی‌دونه چی کار باید بکنه. بعضی وقت‌ها می‌بینی که افراد از چیزهای کوچیک می‌رنجن. اکثر مردم نگران وضع مالی‌شون هستن. رنج، یعنی از دست دادن زیبایی این لحظه؛ نادیده گرفتن زیبایی زندگی. ولی اگه بتونی تو هر لحظه زندگی کنی، اگه بتونی خودت رو از دست کارهایی که مغز می‌کنه و داستان‌هایی که می‌سازه تا تو رو مضطرب کنه رها کنی میتونی از لحظه‌هات و زندگیت لذت ببری. مغز ما دو میلیون سال قدمت داره. این طور طراحی نشده که کاری کنه احساس خوشحالی کنی. طراحی شده که زنده بمونی. شادی وظیفه‌ی توئه، مغز این کار رو نمی‌کنه. مغز همیشه دنبال اشتباهات می‌گرده تا یا مبارزه کنه یا فرار کنه. درسته؟ بحث، زنده موندنه. الان دیگه ببر چاقودندانی نیست که ازش فرار کنیم، الان نگران این هستیم که افراد درباره‌ی ما چه فکری می‌کنن. یا اینکه آیا پول به اندازه‌ی کافی درمیارم؟ یا اینکه آیا این آدم با من می‌مونه؟ و تمام این کارهایی که ذهن می‌کنه. ذهن همیشه به این کار ادامه می‌ده، برای ترک این عادت مغزی باید تمرین کنی تا عادت‌های جدیدی یاد بگیری تا بهش نگاه کنی. تا ذهن سرگرمت کنه. باید بدونی تو بیشتر از ذهنت هستی.