آمریکا از نظر تاریخی سرزمینی به شدت فردگرا و به همان اندازه کشوری است که در آن میتوانید با سخت کوشی سرنوشت خودتان را تغییر دهید. با یوکن همراه باشید.
علاوه بر این آمریکاییها به شدت به انتخابهای فردی اعتقاد دارند. ما به تواناییهای خودمان برای انتخاب فردی، از انتخاب مارک شامپو خود گرفته تا انجام کارهای معنوی، افتخار میکنیم. نویسنده امی چوی این بحث را اینگونه بیان میکند که «انتخابها و ترجیحات ما سبب ساخته شدن آنچه هستیم، میشود. ما به شدت نیاز داریم تا روایتهایی شخصی از انتخابهای خودمان بسازیم و بر اساس آنها هویت خودمان را شکل دهیم».
اما آنچه درباره تعبیر آزادی انتخاب و انتخاب مسیر شخصی نادیده گرفته شده است این است که در حقیقت میزان تاثیر هر فرد بر سرنوشت خود، از شرایط اجتماعی اقتصادی آن شخص تاثیر میپذیرد.
به افراد ثروتمند تحصیلکرده فکر کنید، این افراد میتوانند واقعیتها را مطابق با خواسته ها و برنامههای خود طرحریزی کنند. آنها میتوانند به غالب چیزهایی که میخواهند، اعم از ورود به دانشگاههای معتبر، شغل خوب و فرزندان موفق، برسند. البته در این موارد هم استثناهایی وجود دارد مثل داشتن کودکی با بیماریهای خاص. ولی با این حال افراد از طبقات بالای اجتماعی و اقتصادی قادرند به موفقیت هایی مطابق با خواستههای خود برسند. در عوض افراد ردههای پایین جامعه تحت کنترل سرنوشت هستند و بر زندگی شخصی خودشان کنترلی ندارند.
با توجه به این حقایق، جای تعجبی ندارد که نتیجه مطالعات انجام شده نشان دهند که ثروتمند بودن امکان انتخابهای فردی بیشتر و درک بهتر محدودیتهای فردی را فراهم میکند. (ایسن و همکاران، 2018) و در مقابل آن محیط جوامع فقیرنشین مبتنی بر محوریت جامعه در برابر فردیت است. (استفن و همکاران، 2011) به همین دلیل در جوامع طبقه پایین، این نتیجه که رسیدن به خواستهها سخت و طاقتفرسا است، اصلا عجیب نخواهد بود.
اختلاف مشابهی هم در بررسی سلامتی افراد جوامع مختلف مشاهده شده است. افراد ثروتمند منابع سرمایه بیشتری دارند که میتواند بر سلامت، آموزش و تغذیه آنها تاثیر مثبت بگذارد. متا آنالیز در چند کشور نشان داد که فقیرتر بودن با شیوع بیشتر سیگار کشیدن، دیابت، فشارخون، عدم تحرک بدنی، مصرف الکل و افزایش مرگ و میر، ارتباط مستقیم دارد. (Stringhini و همکاران، 2017)
در برابر این پسزمینه فکری، در چند هفته گذشته، یک ویروس کوچک که با چشم غیر مسلح دیده نمیشود، کاملا این بررسیها و نتایج مبنی بر توانایی افراد در کنترل سرنوشت خود را زیر سوال برده است.
ویروس کرونا این کار را انجام داده است. این ویروس بدون در نظر گرفتن پیشینه اقتصادی و اجتماعی افراد آنها را درگیر میکند. مطمعنا درباره بازیگران، سیاستمداران، ورزشکاران و افرادمشهور دیگری که آزمایش کرونای آنها مثبت اعلام شده است و از این بیماری رنج میبرند، شنیدهاید. عفونت و غیرقابل پیشبینی بودن دوره بیماری، هشداری به همه و یادآور این قضیه بود که هیچ کدام از ما نمیتوانیم سرنوشت خود با به طور کامل کنترل کنیم؛ حتی با وجود ثروت، رژیمهای سلامت و برنامههای ورزشی سنگین. در حال حاضر کرونا ویروس هیچ واکسنی ندارد و با هیچ برنامه غذایی خاصی نمیتوانید ضمانت کنید که به این ویروس مبتلا نمیشوید.
با وجود اینکه کرونا ویروس ممکن است هر کسی را در هر جایی آلوده کند و همه افراد جامعه در برابر این ویروس آسیبپذیرند، اما این ویروس هم مانند تمام بیماریهای دیگر فشار سلامتی و اقتصادی بیشتری به جوامع سطح پایین وارد میکند. بررسی نشان داد که در شهر نیویورک محلهها با درآمد متوسط، بالاترین میزان آلودگی و مرگ و میر را دارند. این افراد توانایی ماندن در خانه و حفظ فاصله با هم را ندارند. اغلب آنها بیمه درمانی یا مراکز پزشکی مجهز و درجه یک را در دسترس ندارند. در نتیجه میتوان گفت که این ویروس اگرچه به وضعیت اقتصادی و اجتماعی افراد توجهی ندارد ولی مردم فقیر و سطح پایین جامعه بیشتر بر اثر آن میمیرند.
واکنش اجتماعی به کرونا ویروس مبنی بر قرنطینه شدن و تعطیلی موقتی مشاغل، به معنای واقعی یعنی سلب آزادیهای شخصی آمریکاییها و نهایت تعلیق از آزادیهای مدنی فردی. به این معنا که دیگر نمیتوانیم مثل گذشته درباره چگونگی گذراندن تعطیلات آخر هفته خود تصمیم بگیریم یا انتخاب کنیم با چه کسانی ملاقات کنیم و آنها را برای صرف شام به کدام رستوران ببریم. شاید این عدم کنترل و از دست دادن آزادی فردی که بر سلامتی و آزادیهای ما تاثیر مستقیم داشته است سبب به وجود آمدن احساس نگرانی و اضطراب بیش از اندازه شود. به خصوص در کشوری که از لحاظ تاریخی ریشه در انتخابها و آزادیهای فردی دارد؛ این همهگیری جهانی شناخت ما را از خودمان سست کرده است.
اما آیا ما هنوز بر سرنوشت و انتخابهای فردی خود کنترل داریم؟ با درصد بالایی میتوانیم به این سوال جواب مثبت بدهیم. اما کروناویروس وجهی از زندگی را به ما نشان داده که بیانگر این است که ما نمیتوانیم بر سلامت خودمان به اندازهای که زمانی فکر میکردیم، کنترل داشته باشیم.
در خاتمه و جمعبندی باید گفت که کروناویروس به ما یادآوری کرده که حتی اگر در جامعهای به شدت فردگرا زندگی میکنیم، خیلی بیشتر از آنچه که در تصور ما میگنجد با اطرافیان در ارتباطیم.
منبع: psychologytoday