هر کس رویایی دارد. این رویاها میتوانند بزرگ یا کوچک باشند، اما اهمیت زیادی در زندگی ما دارند. دستیابی به این اهداف شادی و رفاه ما را در زندگی تعیین میکند. این امر روشی برای افزایش اعتماد به نفس ماست. روند تلاش برای رسیدن به اهداف نیز میتواند در رشد شخصی ما کمک کند. بنابراین، چه رویای شما داشتن یک میلیون دلار، هنرمند شدن یا یک ورزشکار درجه یک شدن باشد، صبر نکنید. از همین امروز کار خود را به سمت هدف آغاز کنید. با یوکن همراه باشید.
مرحلهی اول: تعیین هدف
۱. تصمیم بگیرید که چه میخواهید. اولین گام شما این است که آنچه را که میخواهید انجام دهید تعیین کنید. این هدف میتواند یک تغییر بزرگ باشد یا کوچک، اما صرف زمان برای فکر کردن درباره آنچه میخواهید به دست بیاوردید ، اولین گام مهم در موفقیت است.
- به عنوان مثال، آیا هدف شما تبدیل شدن به شخص شادتری است؟ یادگیری نواختن یک ابزار موسیقی است؟ یا ورزش کردن برای سالم بودن است؟ همه این اهداف معتبر هستند. شما باید تصمیم بگیرید که چه چیزی میخواهید.
۲. شرایط خود را تعریف کنید. هنگامی که یک حس کلی از آنچه میخواهید را به دست آوردید، باید فکر کنید که این هدف چه معنایی برای شما دارد. تعریف یک فرد از هدف میتواند از تعریف فردی دیگر بسیار متفاوت باشد.
- به عنوان مثال، اگر هدف شما شادتر شدن است، باید به این فکر کنید که شادی چه معنایی برای شما دارد. زندگی شاد چگونه است؟ چه چیزهایی شما را خوشحال میکنند؟
- این امر در مورد اهداف طولانی مدتی نیز صدق میکند. اگر هدف شما یادگیری گیتار است، این دقیقاً چه معنایی برای شما دارد؟ آیا با دانستن چند آکورد راضی خواهید بود، تا در مهمانیها بتوانید با نواختن آن آواز بخوانید؟ آیا تلاش میکنید یک گیتاریست در کنسرت کلاسیک بشوید؟ اینها تعاریف بسیار متفاوت برای یادگیری نواختن گیتار هستند.
۳. بپرسید چرا. مهم است که زمان کمی را به فکر کردن درباره اینکه چرا اهداف انتخابی را تنظیم کردهاید صرف کنید. اگر در مورد انگیزه های خود فکر کنید، ممکن است متوجه شوید که میخواهید در اهداف خود تجدید نظر کنید.
- به عنوان مثال، تصور کنید هدف شما این است که گیتار زدن را یاد بگیرید. زمانی که فکر میکنید چرا دوست دارید گیتار یاد بگیرید به این نتیجه میرسید که افرادی که گیتار میزنند در مدرسه محبوب هستند. در این صورت میتوانید از خود بپرسید که آیا راه آسانتری برای دستیابی به این هدف وجود دارد که بیشتر مربوط به اجتماعی بودن باشد تا نواختن موسیقی.
۴. تعیین کنید که آیا دستیابی به آن امکان پذیر است. در آخر، شما باید تصمیم بگیرید که هدف شما واقع بینانه است یا خیر. هر رویایی به واقعیت تبدیل نمیشود. اگر هدف شما فراتر از قلمرو واقعیت است، باید هدف خود را تغییر دهید.
- تصور کنید که رویای شما تبدیل شدن به بزرگترین بازیکن بسکتبال دنیا است. این هدف برای هر کسی چالش برانگیز است، اما ممکن است برای بعضی از افراد ممکن باشد. اما، اگر قد شما 1.5 متر است، این هدف احتمالاً فراتر از دسترسی شماست. این رویا شما را به شکست و ناتوانی میرساند. شما هنوز هم میتوانید با دوستان خود برای سرگرمی بسکتبال بازی کنید. اما اگر به دنبال بهترین بودن در یک ورزش هستید، احتمالاً باید جایی تمرکز کنید که قد در آن اهمیتی ندارد.
مرحله دوم: ایجاد برنامه
۱. نوشتن ایدهها. هنگامی که یک هدف کلی را تعیین کردید، باید دقیقتر شوید و برنامهای برای رسیدن به آن ایجاد کنید. یک گام خوب برای انجام آن نوشتن آزاد است. کاغذ و قلم بردارید و نظر خود را دربارهی موضوعات زیر بنویسید:
- آینده ایده آل شما
- خصوصیاتی که در دیگران تحسین میکنید
- چیزهایی که میتواند بهتر انجام شود
- چیزهایی که میخواهید یاد بگیرید
- عادتهایی که میخواهید بهبود ببخشید.
- این قدم به تصور احتمالات زیاد کمک میکند. پس از اینکه چند احتمال را بر روی کاغذ نوشتید، میتوانید تعیین کنید که کدام یک برای شما مهم هستند.
۲. دقیق شوید. هنگامی که در مورد اهداف فکر کردید و ایدههای خود را نوشتید وقت آن رسیده که دقیقتر شوید. از یادداشتها و تعاریف خود در بخش قبلی استفاده کنید. چیزهای خاصی که میخواهید به آن برسید یا انجام دهید را بنویسید.
- یک هدف مبهم مانند "من میخواهم بهتر گیتار بزنم، بنابراین من بهترین تلاشم را خواهم کرد"، به عنوان یک هدف ایده آل نیست. به جای آن بگویید: "من میخواهم بتوانم آهنگ مورد علاقهام را در شش ماه بنوازم". اهداف مبهم به عنوان اهداف خاص مؤثر نیستند.
- فراتر از اهداف عمومی مانند "من میخواهم ثروتمند باشم" بروید و بر دستاوردهای خاصی تمرکز کنید که نتایج به دست میآورند. به جای "من میخواهم ثروتمند باشم"، هدف شما باید: "من میخواهم سرمایه گذاری در بازار سهام را یاد بگیرم" باشد. به جای "من میخواهم گیتار بزنم"، هدف شما میتواند چیزی شبیه "من میخواهم در یک گروه موسیقی گیتار بزنم" باشد.
- این یک ایده خوب است که در این مرحله آنها را بنویسید، اهداف خود را با جزئیات کامل توصیف کنید.
۳. از اهداف SMART استفاده کنید. یک روش برای تعیین و ارزیابی اهداف این است که از اهداف SMART استفاده کنید. این روش یک رویکرد برای تنظیم هدف است که در آن اهداف را میتوانید با موارد زیر ارزیابی کنید:
- خاص بودن
- قابل اندازهگیری بودن
- قابل دستیابی بودن
- مربوط بودن
- مهلت خاص داشتن
۴. اهداف خود را رتبه بندی کنید. بسیاری از مردم اهداف چندگانه دارند. در حقیقت، در نوشتن آزاد شما نیز ممکن است کشف کرده باشید که میخواهید به بیش از یک هدف دست یابید. اگر این موضوع در مورد شما صدق میکند سعی کنید آنها را به ترتیب اهمیت طبقه بندی کنید.
- رتبه بندی اهداف به شما کمک خواهد کرد که بر روی آنهایی که برای شما معنی دارتر هستند متمرکز شوید.
- به عنوان مثال، ممکن است بخواهید مدرک دکترا در رشتهی اخترشناسی کسب کنید، یاد بگیرید گیتار کلاسیک بزنید، آثار کامل تولستوی را بخوانید و در یک ماراتن شرکت داشته باشید. تلاش برای انجام تمام این موارد به صورت همزمان احتمالاً واقع گرایانه نیست. تصمیم گیری در مورد اینکه کدام اهداف مهمتر هستند، میتواند به شما در طولانی مدت و کوتاه مدت کمک کند.
- بخشی از این فرایند ارزیابی میزان تعهد شما نسبت به هر هدف است. یک هدف دشوار یا بلند مدت که شما به شدت متعهد به آن نیستید، بعید به نظر میرسد. اگر علاقهی زیادی به کسب دکترا در اخترشناسی ندارید، احتمالاً نباید آن را اولویت قرار دهید.
۵. تأثیرات را پیش بینی کنید. زمانی را به فکر کردن در مورد اینکه چگونه هر یک از این اهداف در زندگی شما تأثیر میگذارد اختصاص دهید. این به شما کمک خواهد کرد تلاش خود را برای رسیدن به این اهداف بیشتر کنید.
- فکر کردن در این شرایط همچنین به شما کمک خواهد کرد تا روند تلاش برای این اهداف را تجسم دهید. این میتواند انگیزه شما را افزایش دهد.
۶. ریزاهداف ایجاد کنید. اکثر اهداف در صورت تقسیم به وظایف کوچکتر قابل دستیابیتر میشوند. این وظایف کوچکتر ریزاهداف هستند: اهداف کوچکی که به دستیابی هدف اصلی کمک میکنند.
- به عنوان مثال، اگر میخواهید گیتار زدن یاد بگیرید، اولین گام ریزهدفی شما خریدن گیتار است. گام بعدی شما ثبت نام در کلاس گیتار است. سپس، باید سادهترین آکوردها را یاد بگیرید و غیره.
- ایجاد یک برنامه برای این ریزاهداف میتواند به شما کمک کند تا تمرکز خود را حفظ کنید و به مسیر خود ادامه دهید. در مثال بالا، شما ممکن است قصد داشته باشید پول کافی برای خرید یک گیتار را در سه ماه تهیه کنید. شما ممکن بخواهید یک هفته پس از آن در کلاس گیتار ثبت نام کنید، آکورد پایه را در دو ماه بعد یاد بگیرید و غیره.
۷. موانع را شناسایی کنید. در آخر، به موانعی که میتواند در راه رسیدن به اهداف شما قرار گیرد فکر کنید. فکر کردن به این موارد از قبل فرصتی برای ایجاد ایدههایی در مورد چگونگی برطرف کردن این موانع به شما میدهد.
- به عنوان مثال، شما ممکن است متوجه شوید که کلاس گیتار بیشتر از آنچه در حد توان شما است هزینه دارند. این امر میتواند منجر به فکر کردن در مورد راههای دریافت پول بیشتر شود. یا اینکه شما میتوانید از طریق کتابها یا فیلمهای آموزشی به خود گیتار زدن را یاد دهید.
مرحلهی سوم: دنبال کردن
۱. وقت خود را به آن اختصاص دهید. چیزهایی زیادی وجود دارند که میتوانید انجام دهید و به شما کمک میکند تا فرایند را سادهتر کرده و تمرکز خود را حفظ کنید. اما در نهایت، بیشتر اهداف با اختصاص زمان و کار سخت برای تبدیل کردن آن به واقعیت به دست میآیند.
- فکر کنید چقدر طول میکشد تا به هدف خود به دست یابید و چه زمانی میخواهید آن هدف تکمیل شود. به عنوان مثال، تصور کنید که با 40 ساعت کار اصول گیتار زدن را یاد میگیرید و میخواهید آن را در یک ماه تکمیل کنید، بنابراین هر روز باید کمی بیش از یک ساعت صرف آن کنید.
- هیچ راهی برای دور زدن وقت گذاشتن وجود ندارد. اگر شما واقعاً به هدف خود متعهد هستید، این چیزی است که باید انجام دهید.
۲. آن را به یک روال تبدیل کنید. یکی از روشهای ساده کردن وقت گذاشتن این است که تلاش خود را به یک روال روزانه تبدیل کنید. برای کار بر روی اهداف هر روز برنامه ریزی کنید.
- به عنوان مثال، شما میتوانید نیم ساعت از ساعت 6 را صرف تمرین گام کنید، نیم ساعت دیگر یعنی از ساعت 6:30 تا 7 آکوردها را تمرین کنید، 15 دقیقه تا ساعت 7:15 را صرف یادگیری یک آهنگ خاص کنید. اگر هر روز (یا یک روز در میان) این کار را تکرار کنید، میتوانید اصول نواختن هر ابزار موسیقی را بسیار سریع یاد بگیرید!
۳. پیشرفت خود را پیگیری کنید. هنگامی که شروع به کار به سوی هدف میکنید، پیشرفت خود را پیگیری کنید. یک دفترچه نگه دارید، از یک برنامه استفاده کنید یا تقویم دسکتاپ داشته باشید و زمانی که برای دستیابی به هدف صرف کردید و به هر ریزهدفی که دست یافتید را یادداشت کنید.
- پیگیری پیشرفت میتواند به شما کمک کند که انگیزههای خود را تقویت کنید. این امر همچنین میتواند به
روال تبدیل شدن تلاش شما کمک کند.
- نگه داشتن یک دفترچه که در آن در مورد روند روزانه مینویسید، یک راه خوب برای کاهش استرس است.
۴. با انگیزه بمانید. یکی از سختترین قسمتهای دنبال کردن هدف، به ویژه در دراز مدت، با انگیزه ماندن است. ایجاد ریزاهداف قابل دستیابی و پیگیری پیشرفت هر دو میتوانند کمک کنند. اما، ممکن است نیاز به تقویت بیشتری داشته باشید.
- تقویت بدین معناست که برای اعمال خود عواقب ایجاد کنید. دو نوع تقویت وجود دارد.
- تقویت مثبت به معنای اضافه کردن چیزی به زندگی است. به عنوان مثال، میتوانید در هنگام دستیابی به ریزهدف، برای پاداش خود را به یک دسر مهمان کنید.
- تقویت منفی زمانی است که چیزی گرفته میشود. اگر آن چیز ناخواسته باشد، میتواند یک پاداش باشد. به عنوان مثال، شما میتوانید به خود اجازه دهید تا یک هفته به عنوان پاداش برای دستیابی به یک ریزهدف از انجام وظیفهای صرف نظر کنید. این وظیفه برای یک هفته از زندگی شما حذف میشود.
- تقویت در حفظ انگیزه نسبت به مجازات مؤثرتر است. مجازات در هنگام شکست در دوزهای پایین جواب میدهند. اما، در صورت امکان، به جای آن به خود پاداش دهید.
منبع: Wikihow