اگر همه چیز طبق برنامه جلو برود نیاز نیست برای به دست گرفتن افسار زندگی خودمان را خسته کنیم و در نهایت به احساس ناامیدی و ناتوانی برسیم. در حقیقت اگر مسیر زندگیمان را به درستی انتخاب کرده باشیم به قدری احساس خوبی داریم که میتوانیم از تمام لحظاتمان لذت ببریم. در ادامه با یوکن همراه باشید تا چند نشانهای را از زبان روانپزشک گرَنت هیلاری برِنِر، معرفی کنیم که از درستی مسیر زندگی خبر میدهند. او این نکات را با تکیه بر تجربیات شخصی و تحقیقات علمی خود ارائه داده است.
وقتی از خواب بیدار میشویم منتظر تجربیات لذتبخش و عالی آن روز هستیم
افرادی که نیازهای خود را به خوبی می شناسند به گونهای روزشان را برنامهریزی میکنند که هر روز حداقل دو تا سه تجربه ی لذتبخش داشته باشند که در جهت تامین نیازهای درونی شان باشد؛ البته خیلی خود را درگیر این تجربیات نمیکنند. این افراد اغلب روز خود را با انتظارات مثبت آغاز میکنند و با روی باز به استقبال رخدادهای هر روز می روند. این تجربیات مربوط به فعالیت های شغلی، تحصیلی یا خانوادگی است یا حتی ممکن است خارج از محدوده ی برنامه های هر روز باشد.
چند دقیقه انجام مراقبه، مطالعه کتاب، تماشای برنامهی موردعلاقه، وقتگذرانی با دوستان یا هر کاری که از علایق شخصیتان باشد، میتواند این تجربهی لذتبخش را برایتان فراهم کند. هدف این است: «کاری کنید که از انجام آن لذت ببرید. آن کار باید بخشی از نیازهای درونیتان را برآورده کند و این احساس را در درونتان به وجود آورد که به خودتان توجه دارید.»
ساعاتی که به خودتان و علاقه مندی هایتان اختصاص می دهید به خصوص در زمانی که زندگی برایتان سخت و چالش برانگیز می شود باعث تقویت روحیه شما می شود و برای مقابله با مشکلات زندگی آماده تان می کند.
توجه به مراحل زندگی: از «گذشته» درس میگیریم، منتظر «آینده» هستیم و در زمان «حال» زندگی میکنیم
یکی از اصول خودمراقبتی این است که در عین اینکه به زمان حال توجه داریم از ابعاد کلی تر زندگی نیز غافل نشویم. برای مثال، باید بتوانید درکی از روایت زندگی تان در طی زمان از گذشته تا حال و از حال تا آینده داشته باشید. باید یاد بگیرید بدون اینکه در گذشته غرق شوید به اتفاقات گذشته نیز توجه کنید و از تجربیات تان استفاده کنید؛ اما خیلی در اتفاقات بد گذشته جا نمانید. حتی می توانید خود را در زمان جلو ببرید و با ذهنیتی منعطف به آینده پیش بروید. باید علی رغم زندگی در زمان حال به توانایی خودنظارتی سالم در گستره ی زمان برسید و بدون غرق شدن در گذشته از تجربیات آن روزها درس بگیرید و بدون ترس از آینده منتظر فرداهای دیگر باشید.
با احساس رضایت از روزی که پشت سر گذراندهایم از خواب استقبال میکنیم
پایان روز وقت مناسبی است تا با خود خلوت کنید و ببینید روزتان را چگونه پشت سر گذاشته اید. باید ببینید تا شب چه احساسی را تجربه کرده اید، سرکار چطور بوده است، با چه مشکلات و چالش هایی مواجه شدید و چه تجربیاتی به دست آوردید. به این نتیجه می رسید برخی روزها با احساسی فوق العاده و برخی روزها با پشیمانی و ناامیدی به پایان رسیده است. البته فردی که زندگی اش در مسیر درستی قرار دارد، اغلب احساس رضایت می کند. هر فرد ممکن است انتظار متفاوتی از هر روز خود داشته باشد، پس لازم است اولویت ها و ارزش های خود را بشناسید.
شب ها اهداف روز بعدتان را مرور کنید و خود را از تمام افکار منفی و آزاردهنده رها کنید. اگر با احساس رضایتی که سرشار از کمال گرایی نباشد، به استقبال خواب بروید و بدانید امروز تمام دغدغه هایتان را در نظر گرفته اید و فردا هم برای رسیدن به اهداف تان برنامه دارید، یعنی زندگی تان در مسیر درستی قرار دارد و به خوبی اوضاع تان را مدیریت می کنید.
افرادی که احساس خوبی از آنها دریافت میکنیم تجربیات روزانهمان را رقم میزنند
گاهی با وجود اینکه روابط اجتماعی خوبی داریم در درون احساس تنهایی می کنیم. در این شرایط تلاش می کنیم ظاهرمان را حفظ کنیم و اطرافیان مان نمی دانند در درون مان چه می گذرد و چه احساسی داریم. این فشار اجتماعی که باعث می شود فرد اظهار خوشحالی کند باعث تقویت خودفریبی می شود. اگر روابط مان واقعی و معنادار باشند حتی وقتی مدت زیادی با دیگران رابطه نداشته باشیم باز هم می توانیم آن روابط را در درون مان حفظ کنیم و هر روز از حمایت اجتماعی و حس خوب دوست داشتن بهره مند شویم. اگر شبکه های اجتماعی به درستی مورد استفاده قرار گیرند، ابزار خوبی برای حفظ و تداوم ارتباط با دیگران خواهند بود.
از اینکه با کنجکاوی ببینیم زندگی چه چیزی برایمان تدارک دیده احساس خوبی پیدا میکنیم
کنجکاوی یکی از نشانه های بارز حرکت صحیح در مسیر زندگی است؛ اما چگونه؟ کنجکاوی باعث می شود مغز در وضعیتی مثبت و منعطف قرار گیرد و به دنبال تایید انتظارات منفی نباشد. البته باید بدانید انتظارات مثبت خیلی هم مفید نیستند، زیرا گاهی ممکن است به قدری در انتظارات مثبت اصرار کنیم که در نهایت به ناامیدی برسیم. در حالت کلی، کنجکاوی، بدون توجه به نتیجه ای که در انتظارمان است، باعث می شود ذهن مان احتمالات دیگر را هم در نظر بگیرد.
کنجکاوی به ما کمک می کند در تجربیات احساسی غرق شویم، اما خیلی هم در این تجربیات دست و پا نزنیم. کنجکاوی با خودنظارتی سازنده بسیار هماهنگ است و به ما کمک می کند از چالش ها درس بگیریم و علاوه بر تمرکز روی زمان حال به آینده ای که برای خود متصور شده ایم نیز توجه داشته باشیم و بتوانیم تمام جنبه های زندگی را در تناسب با هم ببینیم. وقتی جنبه ی خاصی از زندگی تمام انرژی تان را می گیرد مسائلی دیگر که برایمان مهم تلقی می شوند اهمیت خود را از دست خواهند داد. کنجکاوی خصوصیتی است که باعث ایجاد تعادل در زندگی می شود و اجازه نمی دهد از نیازهای واقعی زندگی غافل بمانید.
با وجود تمام سختیها و تردیدها از زنده بودن احساس خوبی داریم
هر فردی ممکن است در زندگی خود دچار استرس شود. استرس با توجه به موقعیتش می تواند مثبت یا منفی باشد؛ اما همیشه فرصت خوبی برای رشد و یادگیری است. گاهی استرس تمام زندگی مان را در برمی گیرد تا جایی که ممکن است به روح و روان مان آسیب برساند. استرس ممکن است روی احساس شادمانی و سرزندگی مان هم تاثیر بگذارد و از توجه مان به چیزهایی که برایمان اهمیت زیادی دارد بکاهد.
هر فردی ممکن است به طریقی با اتفاقات چالش برانگیز زندگی مواجه شود به همین خاطر پیامدهای ناشی از این چالش ها نیز در هر کسی متفاوت است. عده ای در اثر مواجهه با مشکلات خانوادگی و کاری دچار تزلزل شخصیت می شوند و ممکن است از خودشان و دیگران فاصله بگیرند و گرفتار ناامیدی شوند. ناامیدی احساسی طبیعی است؛ اما اگر این احساس به عادت تبدیل شود بهتر است به سراغ یک مشاور بروید.
وقتی با چنین حالتی برخورد می کنیم ارتباط مان با زمان حال از دست می رود. احساس شادی و پرانرژی بودن نداریم. قادر به خوش بینی و انعطاف پذیری شناختی نخواهیم بود و هیچ رغبتی به چالش کشیدن خودمان در اتفاقات سخت و طاقت فرسا نخواهیم داشت.
اگر صبح که از خواب بیدار می شوید به خودتان می گویید از امروز نهایت استفاده را ببر و در زمان حال زندگی کن این را هم می دانید که گاهی ممکن است برنامه به درستی جلو نرود؛ اما انحراف از مسیر می تواند بدین معنا باشد که در مسیر رشد و یادگیری قرار دارید، پس یعنی مسیر درستی را پیموده اید.
به شغلمان عشق میورزیم و برای دیگر کارهای موردعلاقهمان نیز وقت میگذاریم
خیلی از ما تنها مشغول فعالیت های شغلی هستیم و به اشتباه فکر می کنیم فعالیت های حرفه ای به تنهایی می توانند باعث رضایت از زندگی شوند؛ اما این طرز تفکر کاملا اشتباه است و ممکن است این باور به خاطر عوامل اجتماعی و فرهنگی ایجاد شده باشد. این وضعیت وقتی خطرناک تر می شود که فرد به شغل خود علاقه ی کافی ندارد. باید به شغل خود به دید یک سکوی پرتاب نگاه کنید که می تواند ما را به اهداف فردی و حرفه ای دلخواهمان برساند. کار وسیله ای برای رسیدن به هدف است و نباید نقشی را که در ارضای نیازهای بنیادین ایفا می کند، نادیده گرفت.
منبع: psychologytoday
واقعاً که باید همه چیز ها رو مدنظر گرفت
دوست دارم منم این نشانه ها رو در خودم ببینم...
مطالب آموزنده هستن به امید اثرگذاری در جریان زندگی