اگر از کمبود اعتماد به نفس رنج میبرید و با وجود داشتن استعداد به رشد و پیشرفتی که میخواهید نمیرسید باید روی اعتماد به نفستان کار کنید. جردن هاربینبرگ یک پادکستر آمریکایی و بازرگان که در زمینه مشاورههای خودیاری فعالیت میکند در این مقاله نکاتی درباره هنر داشتن اعتماد به نفس واقعی را با ما به اشتراک میگذارد. اگر میخواهید درباره اعتماد به نفس و چگونگی افزایش دادن آن با یوکن همراه باشید.
اعتماد به نفس همانند آرامش، همدلی و شجاعت یکی از آن ویژگیهایی است که باعث تغییر اساسی میشوند، که هم فوق العاده ارزشمند است و هم بسیار سخت به دست میآید. همین که سعی کنیم با اعتماد به نفس باشیم در انجام آن شکست خوردهایم. به محض اینکه با اعتماد به نفس عمل کنیم، به انجام آن تظاهر کردهایم. گفتن «بیشتر اعتماد به نفس داشته باش» به کسی مانند گفتن «قد بلندتر باش» است. اگر میتوانستیم این کار را انجام دهیم بسیار خوب میشد، اما چگونه؟
پاسخ به این سؤال نیازمند یک رویکرد جدید برای داشتن اعتماد به نفس است، که از ذهنیت «به آن تظاهر کن» فراتر میرود و به سوی چیزی معتبرتر، پیچیدهتر و جامعتر حرکت میکند.
ما باید درباره اینکه اعتماد به نفس واقعی چگونه به نظر میرسد، بدانیم. فقط در این صورت است که میتوانیم درک کنیم اعتماد به نفس واقعی چیست، چگونه میتوان آن را پرورش داد و چگونه هنگامی که آن را از دست دادیم میتوانیم دوباره به دست بیاوریم.
مهمتر از همه، ما نباید به اعتماد به نفس به عنوان ویژگی ثابتی که باید آن یاد بگیریم نگاه کنیم، بلکه باید آن را به عنوان یک فرآیند پویا که در طول زندگیمان وجود دارد مشاهده کنیم - فرایندی که من و تیمم برای بیش از 15 سال، اخیراً از طریق آموزش زنده شرکت در حال توسعه آن هستیم.
بنابراین بگذارید از ابتدا شروع کنیم و متوجه شویم که اعتماد به نفس در حقیقت چه چیزی است.
اعتماد به نفس چیست؟
ما ممکن است همیشه درک ثابتی از تعریف کتاب درسی اعتماد به نفس نداشته باشیم، اما زمانی که آن را میبینیم به درک درستی از آن میرسیم چون آن را لمس و احساس میکنیم و میدانیم چه حسی دارد. همین ویژگی از اعتماد به نفس یکی از دلایلی است که تعریف اعتماد به نفس را به طور مشخص دشوار میسازد. اعتماد به نفس در واقع یک تجربه است؛ هم از خودمان و هم از دیگران.
ما همچنین زمانی که آن را احساس نمیکنیم مثلاً هنگامی که اعتماد به نفسمان را از دست میدهیم یا با یک فردی که اعتماد به نفس ندارد یا تظاهر به اعتماد به نفس میکند مواجه میشویم کاملا متوجه این امر میشویم. ما نه تنها عدم اطمینان آنها را متوجه میشویم، بلکه تلاشهای متزلزلشان را هم درک میکنیم.
جالب توجه است، زمانی که ما در حضور یک فرد بدون اعتماد به نفس هستیم، اغلب خودمان هم احساس کمبود اعتماد به نفس میکنیم. ما در برقراری ارتباط دچار مشکل میشویم، به انتخاب کلمات و گزینههای خود شک میکنیم و احساس ناامنی، استرس و دوری داریم.
اعتماد به نفس و عدم آن یکی از آن ویژگیهای نادری است که واگیر دار است. داشتن اعتماد به نفس واقعی الهام بخش دیگران برای انجام همین کار خواهید بود و بالعکس؛ نداشتن اعتماد به نفس سبب میشود دیگران هم اعتماد به نفسشان تضعیف شود. اگر تا به حال با یک غریبه دارای اعتماد به نفس در یک مهمانی وقت گذرانده باشید یا سعی کرده باشید با یک مدیر که از اعتماد به نفس کافی برخوردار نیست، در یک مصاحبه شغلی ارتباط برقرار کرده باشید دقیقا میدانید که این شرایط چیست و چه احساسی به شما میدهد؟
اما همانطور که میدانیم، اعتماد به نفس خصوصیتی است که میتواند تحت تأثیر قرار بگیرد، تقویت یا وانمود شود. کارشناسان معتقدند اعتماد به نفس میتواند «به دست بیاید» و «آموخته شود»، اگر ما فقط متعهد به صحبت کردن، اقدام کردن یا دنبال کردن یک روش خاص باشیم.
اعتماد به نفس ما همچنین میتواند بسیار قوی به نظر برسد، اما در برابر کشمکش، انتقاد یا شکست، کاملاً از بین برود. در آن لحظات، به نظر میرسد که اعتماد به نفس چیزی جز یک احساس از بین رونده، اعتقاد موقتی به قدرتهایمان و یا یک تعلیق موقت بین دورههای شک به خود نیست.
به راستی اعتماد به نفس واقعی چیست؟
به بیان ساده، اعتماد به نفس واقعی، احساس تضمین از خود بوده که در یک تجربه معتبر از توانایی، دیدگاه و قابلیت خودمان پایه ریزی شده است.
اعتماد به نفس یک ارتباط پایدار با این واقعیت دارد که ما میتوانیم کاری که میخواهیم را انجام دهیم، احساسی که میخواهیم را داشته باشیم و کسی باشیم که در این دنیا میخواهیم.
همچنین حسی است که به ما میگوید کافی هستیم – که ویژگیهایی که مانع از حرکت در جهان در یک راه سالم، مثبت و سازنده میشود را نداریم.
البته همه اینها ویژگیهایی هستند که به دنبال به دست آوردنشان هستیم. اعتماد به نفس بخش جدایی ناپذیر از روانشناسی انسان است. با داشتن آن، احساس میکنیم که مشغول، هدفمند و الهام بخش هستیم. بدون آن، احساس نداشتن سکان، احمق و ترسو بودن میکنیم. آگاهانه یا ناخودآگاه میدانیم که اعتماد به نفس چقدر واقعاً اهمیت دارد.
با این حال، شما احتمالاً افراد نسبتاً بدون اعتماد به نفس را میشناسید که موفق به پیشرفت در زندگی شدند. ممکن است باور داشته باشید که اعتماد به نفس شما نسبت به کیفیت کارتان، روابطتان و شخصیت کلی شما در اولویت دوم قرار دارد. شما حتی ممکن است معتقد باشید که اعتماد به نفس خصوصیتی نیست که بتوان به آن اعتماد کرد، در یک لحظه میتواند تحت تأثیر قرار گیرد، از بین برود یا روشن شود.
بنابراین ارزش دارد بپرسید که ...
چرا اعتماد به نفس مهم است؟
این یک سؤال مهم است. برای اینکه بدانیم چرا اعتماد به نفس مهم است باید یک سری دلایل کلیدی و مهم را بررسی کنیم. در ادامه بررسی میکنیم که اعتماد به نفس برای چهار دلیل کلیدی اهمیت دارد.
1. اعتماد به نفس تقویت کننده کیفیت و موفقیت است
برخلاف دیدگاه بسیاری از متخصصان خودیاری، اعتماد به نفس نمایندهی کیفیت، عمق و شخصیت نیست و هرگز کار سخت برای مدتی طولانی را جبران نخواهد کرد. حتی با اعتماد به نفسترین افراد باید در مورد چیزی مطمئن باشند - خودشان، کارشان، هویتشان- و اعتماد به نفس جدا از محتوا، زودتر یا دیرتر نابود خواهد شد.
در عوض، ما در مورد اعتماد به نفس واقعی به عنوان بخش مهمی از شخصیت و کارمان فکر میکنیم.
اعتماد به نفس لازمه هر کاری است
اعتماد به نفس لازمه برای هر کاری است که انجام میدهیم، هر چیزی است که میگوییم و در دنیا قرار میدهیم؛ از کار گرفته تا روابط، نظرات و تصمیمات. اعتماد به نفس به عنوان سوخت برای هر چه که لمس میکنیم عمل میکند. آتش بدون سوخت به تنهایی نمیتواند بزرگ شود. به هر موفقیت عظیم و سازگار نگاهی بیندازید اعتماد به نفس را در هسته آنها خواهید یافت.
نقاط قوت با اعتماد به نفس متفاوت است
جالب توجه است، بسیاری از افراد برجسته در برابر این دیدگاه مقاومت میکنند. آنها معتقدند اگر کارشان به اندازه کافی قوی باشد، اگر مهارتهای آنها به اندازه کافی پیشرفته باشد یا اگر شخصیتهای آنها به اندازه کافی دوست داشتنی باشند، به اعتماد به نفس نیاز ندارند. به عبارت دیگر، آنها اعتقاد دارند که نقاط قوت خودشان بهتنهایی کافی هستند. که البته این درست است اما سؤال این است که چقدر؟
به طرز مضحکی، برخی از با استعدادترین افراد در جهان هستند که اهمیت اعتماد به نفس را رد میکنند. در تجربه من، بر اساس صدها مصاحبه با کاراکترهای برتر و سالها مربیگری مشتریان، شرکتها و ارتش، به این نکته رسیدم که دقیقاً استعداد آنها است که آنها را بسیار شکاک میسازد. اگر بر چیز مبهمی مانند اعتماد به نفس وابسته بودند، کارشان واقعاً چقدر میتوانست مؤثر باشد؟ اگر موفقیت آنها به شخصیتشان بستگی داشت در مورد استعدادهای خود چه حسی میداشتند؟
اینها سؤالات نگرانکننده برای افرادی هستند که تمام زندگی خود را آموزش دیدهاند تا مهارت و عملکرد خود را ارزشمندتر از هر چیز دیگر بدانند.
داشتن اعتماد به نفس در همه زمینهها مهم است
اما این گونه هم نیست که این افراد به طور کامل فاقد اعتماد به نفس باشند. آنچه آنها دارند، اعتماد به نفس محتوایی است. در حوزه باریک تخصص یا جهانشان مثل کدنویسی، نوشتن، تجزیه و تحلیل آماری، توسعه کسب و کار، جلسات گروهی. آنها در واقع از درجهی خاصی از اعتماد به نفس لذت میبرند. این یک نوع اعتماد به نفس حیاتی است که با زمان، تعهد و تخصص به دست میآید.
با این حال، خارج از حوزهی تخصصیشان، متزلزل هستند. آنها اعتماد به نفس عمومي که همه کارهايشان را دربرمیگیرد را ندارند. این زمینههای عمومی شامل نحوهای که ارائه میدهند، نحوه ارتباطشان با همکاران و شرکا، نحوه مشاهده حرفهشان در تصویر بزرگتر و غیره است.
این فقدان اعتماد به نفس عمومی، اعتماد به نفسشان در مناطقی که از آن مطمئن هستند را دو برابر میکند. بنابراین آنها در حباب اعتماد به نفس خود باقی میمانند و تمرکز خود را بر روی وظایف و نقشهایی که در آن احساس راحتی میکنند، قرار میدهند و تضمین میکنند که از مهارتهای جدید و شرایطی که منجر به کمبود اعتماد به نفس عمومیشان شود دور بمانند.
اعتماد به نفس را می توان آگاهانه افزایش داد
نیت، یک معمار شبکه بینظیر و با استعداد در شرکت امنیتی کلود، اخیراً در برنامه آموزشی زنده ما شرکت کرده است. پس از سالها کار استثنایی با به رسمیت شناخته شدن بسیار کم و بدون ترفیعات عمده، او تصمیم گرفت که زمان آن رسیده درخواست کمک کند.
هنگامی که آموزشهای مربوط به ایجاد ارتباط، خودآزمایی و تمرینات عملی را به اتمام رساند، از من پرسید؛ چرا از این فرایند بسیار متنفر بوده است. او به صورت ناخودآگاه میدانست که ضعف عمیقی در اعتماد به نفس عمومی دارد و اینکه هر چه بهتر در نقش فنی خود ظاهر میشد، کمتر تمایل داشت بر روی نقص ادراک شخصیتش کار کند.
اما تحولی که در او صورت گرفت ارزشش را داشت. او به عنوان یک شخص آرام، خودمحور، دارای شخصت کلی اجتنابپذیر وارد برنامه شد و برنامه را به عنوان یک شخصیت هیجان انگیز، اجتماعی، کنجکاو و با شور و شوق ترک کرد.
چند ماه بعد، یک ایمیل از پیشرفتش دریافت کردم. پس از شش هفته در دفتر کار، مدیرانش به طور واضح به کار او در جلسات گروهی پاسخ دادند. اگرچه کار نیت همیشه قوی بوده، به نظر میرسید که ناگهانی متوجه مشارکت او شدند - بدون شک این امر به خاطر شیوهی ارائهاش رخ داده است. به زودی پس از آن، همکارانش نیز تغییری را نه فقط در نقش فنی او، بلکه در سبک شخصیاش، هیجان و صمیمیتش مشاهده کردند. او قبل از یک برنامه ریزی مهم به مدیر تیمش ارتقا یافت و همچنین دو پیشنهاد شغلی دیگر را از جانب شرکتهای رقیب به دست آورد.
به گونهای که انگار زندگی حرفهای نیت، با سِحر و جادو، به طور کامل تغییر یافته است. اما این جادو نبود. لحظهای که او شروع به کار روی خود کرد، فرصتهای هیجان انگیز را که همیشه میخواست به دست آورد را با سرمایهگذاری روی اعتماد به نفس به دست آورد. درواقع اعتماد به نفسی که به دست آورد تقویتکنندهای عالی در جهت سایر توانمندیهای او عمل کرد.
داستانهایی مانند نیت، نشان میدهند اعتماد به نفس را میتوان به صورت آگاهانه به دست آورد. این داستانها شواهدی هستند که نشان میدهند اعتماد به نفس اهمیت زیادی دارد و زمانی که با سختکوشی و تخصص ترکیب میشود بسیار باارزشتر هم میشود.
چه دوست داشته باشیم چه نداشته باشیم، کیفیت کار هرگز به تنهایی ما را به جایی که میخواهیم برویم نمیبرد، اما هنگامی که این کیفیت با اعتماد به نفس واقعی ترکیب شود، کارمان وارد سطح بالاتری میشود، ارتباطات بهتری میتوانیم با دیگران برقرار کنیم و کارهایی که به آن دست میزنیم و نتیجه دلخواهتر و بهتری هم دریافت خواهیم کرد.
2. اعتماد به نفس برای تأثیرگذاری و رهبری ضروری است
همانطور که مشاهده کردیم، موفقیت زندگی حرفهای ما به کاری که انجام میدهیم و چگونگی انجام آن بستگی دارد.
کاری که انجام میدهیم مربوط به مهارت فنی است چگونگی انجام آن کار، عملکردی از اعتماد به نفس را نشان میدهد.
یکی از مهمترین جنبههای آن میزان درجه تأثیرگذاری و کیفیت رهبری ماست. تأثیر ما در محصولات کارمان، کنترل ما در سازمانهایمان و تأثیری که بر شرکا میگذاریم، نیاز به اعتماد واقعی دارند. این مهارتهای مبتنی بر اعتماد به نفس چیزی است که تکنسینها را از مدیران، کارکنان را از رهبران و صنعتگران را از هنرمندان جدا میکند.
سلبی، تولید کننده در یک ایستگاه رادیویی بزرگ، اخیراً به برنامه ما آمد تا به طور خاص بر روی این مهارتها کار کند. همانطور که او در روز اول به ما گفت، یک فرد بسیار خجالتی بود که در کارش قابل توجه عمل میکرد. او روزهای خود را صرف رزرو مهمانان مشهور میکرد، و وقتی که به ایستگاه میرسیدند، احساس اضطراب شدیدی را تجربه میکرد. او همکارانش را دوست داشت، اما به این نتیجه رسید که آنها به طور منظم به او کار تحمیل میکردند زیرا میدانستند که قادر به گفتن نه نیست و با وجود چهار سال کار مستمر در پشت صحنه، ترفیعی نگرفته بود.
پس از فارغ التحصیلی از برنامه، سلبی به کار خود بازگشت. او تمریناتی را که ما به او داده بودیم، ادامه داد و از آنها برای بهبود تعاملاتش با افراد برجستهای که ملاقات میکرد استفاده کرد. با کنترل محدودیتهای خود برای تعیین مرزی مشخص، شروع به صحبت کردن با همکاران خود در مورد کاری که انجام میدهد و کاری که انجام نمیدهد کرد و شاهد افزایش زیاد بهرهوری ایستگاه شد. شش ماه بعد به سمت مدیر کل ایستگاه ارتقا یافت. یک سال بعد، برنامه خودش را دریافت کرد.
تفاوت عملکرد سلبی در استعداد یا نظمش نبود. او باهوشتر، ماهرانهتر و متعهدتر نشد بلکه با اعتماد به نفسش ارتباط برقرار کرد و این اعتماد به نفس پنجرهای به مجموعهای از مهارتها باز کرد.
3. اعتماد به نفس فقط در مورد سبک نیست
داستان سلبی یک یادآوری است که اعتماد به نفس و محتوا به طور پیوسته به هم متصل هستند. در حالی که عدم اعتماد به نفس در یک فرد معمولی همیشه چالش برانگیز است، نبود اعتماد به نفس در فرد واقعاً توانا، میتواند فلجکننده باشد.
چرا؟
زیرا ناسازگاری بین کیفیت کار و سطح اعتماد به نفس شما در واقع میتواند کمبود را چندین برابر کند.
کار شما ممکن است خوب انجام شود، اما با موفقیت بیشتر، ناامنیهاییتان تقویت میشوند. در عین حال، همکاران و شرکایتان درجهای از اعتماد به نفس را از شما انتظار دارند که با کیفیت کارتان همخوانی داشته باشد و زمانی که این کمبود را مشاهده میکنند ناامید میشوند.
هنگامی که مردم این شکاف را میبینند، اغلب شروع به تردید میکنند که آیا کار شما همانقدر که در ابتدا به نظر میرسید قوی است یا خیر که این امر، به نوبه خود، میتواند قضاوت شما در مورد کارتان را تحت تأثیر قرار دهد. ناامنی موجب احساس شک، ترس و سردرگمی خواهد شد و در نهایت در انتخابهای شما تأثیر میگذارد. اطمینان محتوایی قوی شما شروع به از بین رفتن خواهد کرد و اعتماد به نفس عمومی ضعیفترتان شروع به تأثیرگذاری در آن میکند.
بنابراین این دو نوع از اعتماد به نفس واقعاً نزدیک به هم هستند. ما نمیتوانیم بدون داشتن هر دو نوع از اعتماد به نفس، که برای ایجاد و سرمایه گذاری در کار ضروریاند، موفق شویم.
4. اعتماد به نفس از ما محافظت میکند
در دنیای پیچیده و رقابتی امروز، اعتماد به نفس یکی از بزرگترین سلاحهایی است که میتوانیم توسعه دهیم. در عین حال، عدم اعتماد به نفس هم یکی از بزرگترین آسیب پذیری های ما است؛ چرا که به دنیا نشان میدهد که چقدر واقعاً حساس هستیم.
همانطور که عمیقتر کشف میکنیم، اعتماد به نفس در روشهای بسیار قابل ملاحظهی بیشتری ظاهر میشود: زبان بدن ما، تطبیق صوتی، نشانههای کلامی و تصمیمهای کوچک. مهم نیست چقدر تلاش کنیم، نمیتوانیم واقعاً احساسمان را در مورد خودمان پنهان کنیم. ما نقاط ضعف خود را هر جا که میرویم نشان میدهیم.
ما کمبود اعتماد به نفس خود را مانند یک نشانه میپوشیم و این نشانه ناخودآگاه به جهان میگوید که چگونه با ما رفتار کنند.
متأسفانه، همیشه یک بخش از جمعیت وجود دارد که آماده است تا بر این ضعفها سرمایه گذاری کند. در بعضی موارد این آسیب پذیری در روشهای نسبتاً جزئی مشکلاتی پدید میآورند. در موارد دیگر، این ضعف مشکلات عمیقتری برایمان ایجاد میکنند.
اگر کمی فکر کنید، احتمالاً لحظهای را به یاد میآورید که به دلیل اعتماد به نفس کم خود مورد سوءاستفاده قرار گرفتید.
نتیجه این تجربه ممکن است به شما یک درس داده باشد و اعتماد به نفس شما را در آینده افزایش دهد یا ممکن است تأیید کرده باشد که به صورت ناخودآگاه در مورد خودتان چه فکری میکنید و دوباره شما را در یک سناریو مشابه دهد.
بنابراین علاوه بر افزایش کار و شخصیتمان، اعتماد به نفس از لحاظ فیزیکی و احساسی از ما محافظت میکند. به همین دلیل است که کار روی آن بسیار اهمیت دارد. ما فقط در مورد سبک و ظاهر صحبت نمیکنیم. ما در مورد اینکه چطور خودمان را به جهان معرفی میکنیم و اینکه جهان چگونه با ما رفتار میکند صحبت میکنیم.
اکنون که میدانیم چرا اعتماد به نفس مهم است، بیایید اصول و تکنیکهای عملی برای دستیابی به آن را بررسی کنیم.
چگونه میتوانم با اعتماد به نفستر شوم؟
همانطور که بحث کردیم، اعتماد به نفس یک کیفیت سخت برای تعریف است و میتواند یک مفهوم دشوار برای آموزش باشد.
در تجربه ما، بهترین راه ایجاد اعتماد به نفس این است که عناصری که آن را به وجود میآورند را جدا کنیم - رفتارها، ویژگیها و ذهنیتهایی که باعث ایجاد اطمینان واقعی میشوند. سپس، میتوانیم این قطعات را به نحوی کنار هم بگذاریم که اعتماد به نفس واقعی، پایدار و عمومی ایجاد کند. در ادامه راهکارهایی که به کمک آنها میتوانیم اعتماد به نفس را در خودمان تقویت کنیم به شما معرفی میکنیم.
1. ارتباطات غیرکلامی و زبان بدن
همانطور که اشاره کردیم، اعتماد به نفس بیشتر از طریق بدن ما نمایان میشود. مهم نیست که چقدر خوب صحبت کنیم، اعتماد به نفس از طریق نحوهی ایستادن، حرکات دست و ویژگیهای صورت ما ظاهر میشود.
و به این دلیل که این نشانهها غیر کلامی هستند دیگران سریعتر متوجهی آن میشوند. آنها لحظهای که وارد یک اتاق میشویم، تصویری واضح از میزان اعتماد به نفسمان را دریافت میکنند.
اگر صاف با شانههای عقب رفته، چانهی بالا و چشمانی دخیل وارد شویم، دیگران به طور قطعی ما را به عنوان با اعتماد به نفس میبینند. اگر ما با شانههای خمیده و چشمان در حال چرخش و نگاه به سمت پایین وارد شویم، پس آنها به طور ناخودآگاه ما را به عنوان فردی با اعتماد به نفس کم مشاهده میکنند.
به همین دلیل زبان بدن بخش مهمی از تأثیر اول را شامل میشود. ما باید به یاد داشته باشیم که وقتی مردم ما را میبینند تصوری از ما ساخته میشود نه زمانی که ما با آنها ارتباط برقرار کردیم. از آنجایی که نمیتوانیم کنترل کنیم چه زمانی این اتفاق میافتد، نمیتوانیم اعتماد به نفس خود را در زمانی که فکر میکنیم به آن نیاز داریم، روشن کنیم. ما باید آن را درونی کنیم.
برای انجام این کار، یک تکنیک به شما معرفی میکنیم که شما را مجبور به بررسی زبان بدنتان قبل از ورد به هر جایی میکند. این تمرین ساده است: هر بار که به یک در نزدیک میشوید، یک لحظه به عقب بر گردید، شانههایتان به عقب بکشید، دست به سینه نباشید و به جلو و مستقیم نگاه کنید. اینها سیگنال مثبت زبان بدن هستند و اعتماد به نفس را بازتاب میدهند و تقویت میکنند.
بنابراین متعهد به ایجاد زبان بدن قوی باشید و آگاهانه برای ایجاد عادات که ارتباطات غیر کلامی شما را تقویت میکنند تلاش کنید.
مهمتر از همه، توجه کنید که زبان بدن چگونه بر رفتاری که دیگران با شما دارند تأثیر میگذارد.
2. ارتباط کلامی
پس از زبان بدن، صدای ما قدرتمندترین ابزار ما برای نشان دادن اعتماد به نفس ماست که نه تنها کیفیت فیزیکی صدای ما را در بر میگیرد، بلکه زمینه، نحو، حجم و قصد ما را شامل میشود و درونیترین احساس ما را نشان میدهد.
ما میتوانیم با برخی از تکنیکهای کلیدی از صدای خود استفاده کنیم تا اعتماد به نفسمان را افزایش دهیم.
a. از جملات خبری به جای سؤالی استفاده کنید
هنگامی که ما اظهارات را به عنوان سؤال بیان میکنیم مانند «سلام، نام من استیون است؟»، «من برای نقش مدیر محتوا در بازاریابی درخواست میدهم؟»، «من سه سال سابقه دارم؟»، شک و تردید، عدم قطعیت و اختلافات اطلاعاتیمان را به وسیله سؤال مطرح میکنیم. همانطور که تحقیق روزافزون در حال حاضر نشان میدهد، بالا بردن صدا در انتهای جمله به طور قابل توجهی استخدام ما را کاهش میدهد، شانس ما را برای ارتقاء کمرنگ میکند و بر نحوهی درک قدرت و اقتدار ما تأثیر میگذارد و این امری ناگوار است، چرا که بسیاری از ما این کار را برای احترام گذاشتن و فهمیده شدن انجام میدهند.
b. شمرده و صریح سخن بگویید
شیوهای که کلمات را بیان میکنیم، همانطور که در دهانمان شکل میگیرند سیگنال و عملکرد اعتماد به نفس ما است. برای افزایش اعتماد به نفس در گفتگو، باید شمرده و صریح با تأکید بیشتر کلمات را بیان کنیم. هنگامی که این کار را انجام دهیم، اعتماد به نفس را به مردم اطرافمان انتقال میدهیم. همچنین بدنمان را برای اعتماد به نفس بیشتر آموزش میدهیم.
c. واژههای پر کننده را به اندازه به کار ببرید
واژههای پرکننده مانند «مثل»، «آم» و «خیلی» هم نقش مهمی در اعتماد به نفس بازی میکنند. از این واژهها نباید زیاد استفاده کرد بهطوری که نشاندهنده این باشد که به بحث تسلط نداریم و نباید آنها را به طور کامل هم حذف کرد. حذف کردن کامل آنها کمی حالت خشک و رسمی به شیوه صحبت میدهد استفاده بهجا و به اندازه از این کلمات سخنان شما را دوستانهتر، گفتاریتر و مرتبطتر میکند در صورتی که درست استفاده شوند.
d. روراست و صادق باشید
متخصصان معتقدند اعتماد به نفس سطحی ساخته شده از زبان بدن، نحوهی سخن گفتن، گفتار تمرین شده و غیره هرگز اعتماد به نفس واقعی ایجاد نخواهد کرد و اعتبار نخواهد داشت.
واقعی بودن، در هستهاش و در ویژگی خود بودن است. واقعی بودن یعنی شناخت صادقانه، صداقت داشتن در مورد تجربیاتتان و تظاهر و وانمود نکردن. این بدان معنی است که به هر لحظهای از زندگی، مثبت و منفی، پاسخ صادقانه دهید و احساسات، باورها یا تجربیات خود را جعل نکنید.
وقتی ما یک فرد «واقعی» را میبینیم، احساس میکنیم که با یک فرد استثنایی روبهرو هستیم اما درواقع دلیل آن این است که ما فردی با اعتماد به نفس واقعی را میبینیم.
3. اعتماد به نفس را یک طیف و فرآیند در نظر بگیرید
معمولاً اعتماد به نفس را به عنوان امری دوگانه معرفی میکنند که یا وجود دارد یا وجود ندارد یعنی یا افراد اعتماد به نفس دارند یا اعتماد به نفس ندارند. اما اعتماد به نفس واقعی در واقع، یک روند است. جریان دارد سریع و کند میشود. تضعیف میشود و باید بهبود یابد و همیشه در طول زندگی ما تکامل مییابد.
امروزه دیگر معتقد نیستیم که باید 100 درصد از زمانها اعتماد به نفس داشته باشیم تا مؤثر باشیم. ما دیگر خودمان را به خاطر لحظاتی از سردرگمی، ناامنی یا شک و تردید که بخشهای کاملاً طبیعی یك فرد سالم هستند سرزنش نمیکنیم.
مهمتر از همه، از افتادن در دام این تفکر که میتوانیم «اعتماد به نفس بینظیر» توسعه دهیم جلوگیری میکنیم.
سخن آخر
اعتماد به نفس بینظیر یک افسانه است، اعتماد به نفسی که میتواند شکسته شود، ناامنی یا ضعف نیست؛ بلکه نشانهای است که شما میتوانید در پسرفتها و شکستها به مسیر خود ادامه دهید است.
اگر این واقعیت را قبول کنیم که اعتماد به نفس بعضی زمانها تضعیف میشود و اگر صادقانه قبول کنیم که اعتماد به نفس ما میتواند بهبود یابد و دوباره تقویت شود پس خود را در موقعیتی قرار میدهیم که دوباره آن را کشف کنیم.
منبع: Success