داستان کارآفرین شدن جردن فراید در حین سفر به کشورهای مختلف

17 شهریور 1400 - 11:00
کار آفرینی - داستان کارآفرین شدن جردن فراید در حین سفر به کشورهای مختلف
داستان کارآفرین شدن جردن فراید در حین سفر به کشورهای مختلف
امتیاز مطلب: 93%

جردن فراید بنیان‌گذار Buffered VPN  قبل از 25 سالگی از شغل ثابتش استعفا داد، جهان را گشت و به یک کارآفرین تبدیل شد. برای شنیدن داستانش با یوکن همراه باشید.

من در 22 سالگی یک کار ثابت را ترک کردم، مسافرت‌های زیادی رفتم و در سن 24 سالگی به یک کارآفرین اینترنتی در بوداپست مجارستان، تبدیل شدم. می‌خواهید بدانید چطور؟در ادامه تعریف خواهم کرد.

وقتی 22 ساله بودم، هر چیزی که فکر می‌کردم می‌خواهم را داشتم؛ یک شغل خوب در یک شرکت موفق، در بوداپست. حرفه‌ای موفق در پیش رویم قرار داشت اما حتی با آن «آینده روشن» خوشحال نبودم. تازه از کالج فارغ‌التحصیل شدم و مشتاق بودم پول زیادی دربیاورم، اما همچنان می‌خواستم سفر کنم تا دنیا را ببینم.

اما من جهان را نمی‌دیدم. در عوض، هر روز صبح، بعد از ظهر و شب داخل یک دفتر را می‌دیدم و تا پایان هفته آن‌قدر خسته می‌شدم که نایی برای رفتن به هیچ جا به جز خانه نداشتم، چه برسد سفر. در حال از  دست دادن انگیزه بودم و فکر گذراندن 40 سال یا بیشتر کار، آن هم هر روزی 5 تا 9 ساعت داخل یک کابین، من را می‌ترساند.

بدون هیچ برنامه‌ریزی قبلی استعفا دادم. بذر تصمیم من بسیار قبل از استعفایم کاشته شده بود چون من همیشه آرزو‌ی کارآفرینی در سر داشتم.

داستان کارآفرین شدن جردن فراید

از کودکی به کارآفرینی علاقه داشتم 

زمانی که یک کودک بودم، کارهای تابستانی راه می‌انداختم و اغلب برادران و خواهرانم را به عنوان کارمند استخدام می‌کردم. یک تابستان "Bargain Balls" را راه‌اندازی کردیم که کسب و کار توپ گلف مرمت شده بود. برادرانم به جاده محلی برای جمع آوری توپ‌های گمشده می‌رفتند. ما ساعت‌ها آن‌ها را می‌شستیم  و روز بعد به گلف‌بازان می‌فروختیم. تابستان دیگر، سرویس تخلیه زباله‌های حیوانات را راه اندازی کردم و از خانه‌ای به خانه‌ی دیگر برای ارائه خدمات جمع کردن مدفوع سگ می‌رفتم. یک سال در شکرگزاری، توانستم دوستانم را متقاعد کنم که من را به یک فروشگاه محلی در جمعه سیاه ببرند تا بتوانم شکلات داغ به مردم منتظر در صف بفروشم. ما بیش از 300 دلار در کمتر از دو ساعت درآوردیم.

اما همان‌طور که بزرگ‌تر شدم، شجاعت برای پیروی رویاهای کارآفرینیم را از دست دادم. مدتی طول کشید تا دوباره آن را پیدا کنم.

تونی گاسکینز جونیور می‌گوید:

اگر رویای خود را نسازید، کس دیگری شما را استخدام می‌کند تا رویای او را بسازید.

پس از استعفا کار در یک شرکت بازاریابی آنلاین را شروع کردم

پس از ترک شغلم، در کافه‌ای در بوداپست دوستان خوبی را ملاقات کردم. آن‌ها یک شرکت بازاریابی آنلاین در شهر داشتند و به من پیشنهاد پیوستن دادند.  به هیچ وجه نمی‌توانستم نه بگویم، زیرا بازگشت به آمریکا دست خالی نشان‌‌دهنده‌ی این بود که شکست را پذیرفتم و من نمی‌توانستم این کار را انجام دهم.

من به شرکت ملحق شدم و برای مدت‌ها سعی کردم خودم را با وضعیت جدید وفق بدهم. اما در پایان روز احساس می‌کردم هنوز سر یه کار معمولی هستم. من هنوز هم به دیگران کمک می‌کردم تا کسب و کار خود را بسازند. حتی بدتر از آن، از نقش جدید خود به عنوان یک مشاور متنفر بودم. در کار سنتی، شما یک رئیس دارید. به عنوان یک مشاور، حساب‌ها را مدیریت می‌کنید و هر حساب به این معنی است که یک رئیس دیگر هم دارید. من به سرعت متوجه شدم که یک رئیس را به ازای 10 کارفرما معامله کرده‌ام. چیزها به سرعت در سراشیبی پیش می‌رفتند و پس از هشت ماه، به این نتیجه رسیدم دیگر کافی است. دقیقا نمی‌دانستم چه کاری می‌خواهم انجام دهم یا چطور می‌توانم آن را انجام بدهم، اما می‌دانستم که دیگر نمی‌توانم حتی یک دقیقه بیشتر برای شخص دیگری کار کنم.

 

داستان کارآفرین شدن جردن فراید

در 23 سالگی دوباره استعفا دادم

برای درآوردن خرجیم، می‌دانستم که باید سختی بکشم. به لینکدین پیوستم و شروع به فرستادن درخواست به هر صاحب کسب و کاری که درخواست من را برای «اتصال» قبول می‌کرد کردم. روزی 100 ایمیل به دنبال کار مشاوره‌ای ارسال می‌کردم و برای مدتی مشکلی نداشتم.

می‌دانستم که می‌توانم بیشتر وقتم را آزاد کنم. من با یک دوست نزدیک در بوداپست کار می‌کردم که در یافتن پیشنهاد کار به فریلسنرها کمک می‌کرد و با کمک هم توانستیم چند فریلنسر دیگر نیز از فیلیپین استخدام کنیم.
من به آرامی متوجه شدم که به دنبال چه چیزی هستم. چیزی که برایم ارزشمندتر از پول بود - زمان است. زمان برای کشف یک برنامه، زمان برای پیدا کردن اشتیاقم، زمان برای شروع کسب و کاری که به آن اعتقاد داشتم ... و می‌خواستم در حالی که این کارها را انجام می‌دهم جهان را نیز ببینم.

بنابراین کاری که هر 23 ساله دیگری انجام می‌داد را کردم. سخت کار کردم و از آزادی جدیدم استفاده کردم – به سفرهای زیادی رفتم. پس از همه، من از همان ابتدا به بوداپست رفتم که فقط این کار را انجام دهم، اما تا آن زمان تنها از وین و پراگ دیدن کرده بودم.

برای تجربه مکان‌ها و زبان‌های جدید و دیدار با افراد تازه بسیار مشتاق بودم.

داستان کارآفرین شدن جردن فراید

سفرهای زیادی را تجربه کردم

من به یونان و جزایر میکوون و ایوس رفتم. اسپانیا را گشتم و تاپاس شگفت انگیز را در بارسلونا و مادرید تجربه کردم. من با چندین فرد باهوش به رم سفر کردم و در جام یورو در لویو، اوکراین حضور داشتم.

در طی این مدت، کار مشاوره‌ام در لینکدین را رها کردم  و به یک بازاریاب وابسته تبدیل شدم و نرم افزار از طریق اینترنت برای کمیسیون میفروختم. کار سختی بود اما هر چه بیشتر سفر می‌کردم، بیشتر به آزادی و امکان زندگی بدون محدودیت معتاد می‌شدم. بنابراین سخت‌تر از همیشه کار می‌کردم و در حال حرکت بودم.

 سواحل کرواسی را در سفر سه روزه با کشتی تجربه کردم. در تایلند برای دو ماه زندگی کردم زیرا کار با لپ‌تاپ این آزادی را به من می‌داد. هنگامی که خواهر کوچکم به دیدارم آمد، ما یک سفر جاده‌ای  به سوی اسلوونی ونیز، ایتالیا و سپس سالزبورگ و وین را در پیش گرفتیم.

 لندن را با تعدادی کارآفرین جوان گشتم و در اسکاتلند با یک دوست نزدیک هیگیس خوردم و از تجربیاتم در کافی شاپ‌های آمستردام و مونیخ لذت بردم.

همان‌طور که به سختی کار می‌کردم به سفرهای خود هم ادامه می‌دادم و از بوداپست به عنوان پایگاه اصلیم استفاده می‌کردم.

از طریق تمام سفرهایم، مردم بی‌نظیری را ملاقات کردم. هنگامی که در منزلم در بوداپست مهمانی گرفتم، فهمیدم که چقدر خوش شانس هستم. همان‌طور که به اطرافم نگاه می‌کردم متوجه شدم که دوستانی از تمام گوشه‌ی زمین به دست آورده‌ام. من دوستانی از بیش از 17 کشور در آن مهمانی داشتم.

داستان کارآفرین شدن جردن فراید

ایده شرکتی نرم‌افزاری که در ذهن داشتم را عملی کردم

مدت زیادی طول نکشید که با دو مرد بسیار خوب، یک مجارستانی و یک انگلیسی دوست شدم. من آن‌ها را متقاعد کردم که در راه اندازی یک شرکت نرم افزاری به من بپیوندند و با هم VPN Buffered را در پایان تابستان 2014 راه اندازی کردیم.

شرکت ما جوان است و اهداف بلندپروازانه‌ای داریم، بنابراین سفرهایم را برای مدتی زمانی محدود کردم، اما این تصمیم آگاهانه‌ای است. هر روز که از خواب بیدار می‌شوم، کارهایی که دوست دارم را انجام می‌دهم. من نگران کار نیستم، چون وقتی کاری که دوست دارید را انجام می‌دهید دیگر حس کار کردن به شما دست نمی‌دهد.

من یک میلیونر نیستم، اما  زندگی‌ای ساخته‌ام که پرشور است، من به مکان‌های شگفت انگیزی سفر کرده‌ام و در این فرایند افراد بی‌نظیری را ملاقات کرده‌ام.

اما می‌دانید بهترین قسمت چیست؟ من فقط 25 سال دارم و مسیرم را تازه شروع کرده‌ام.

داستان کارآفرین شدن جردن فراید
 

منبع: Success

 

آیا به نظر شما این مطلب مفید بود؟

2021-09-08 01:48:27
دسته بندی ها