بیشتر رابطهها در ابتدا هیجانانگیز و سرگرمکننده هستند، اما این بخش پس از مدتی از بین میرود. افراد به مرور زمان در کنار هم راحتتر میشوند و احساس میکنند رابطه رنگ کهنگی به خود گرفته است. هرچه رابطه طولانیتر باشد با فراز و نشیبهای بیشتری مواجه خواهد شد، در حالی که این روند طبیعی است.
نکته قابلتوجه اینجاست که باید از رفتارهای منفی خاصی که ممکن است با آن مواجه شوید آگاهی داشته باشید که بتوانید در برابر اثرات سمی آن از خود محافظت کنید. بنابراین نیاز است از خود بپرسید «آیا من میدانم که یک رابطه ناسالم چه شکلی است و در آن شرایط چگونه میتواند وضعیت را کنترل کنم؟». تصور کنید که اگر جواب این سؤال را به صورت عمیق میدانستید چقدر میتوانستید از آسیبها و دردها خود را نجات دهید.
پیش از اینکه دیر شود و رابطه به سطح ناسالم برسد، میتوانید نسبت به آن آگاه شوید. با یوکن همراه باشید تا 8 نشانه روابط سمی و چگونگی مقابله با آن را با شما در میان بگذاریم.
1. شریک زندگیتان بیتفاوت شده است
وقتی متوجه شدید که شریک زندگیتان نسبت به رابطه و شما بیتفاوت است ممکن است نشانهای برای این باشد که شروع به رهاییرابطه کرده است. شما متوجه میشوید که بهاندازه گذشته با شما بحث و گفتوگو نمیکند یا خواستههای شمارا بی چونوچرا میپذیرد. این اتفاق ازاینروست که او دیگر به این رابطه اهمیتی نمیدهد.
در این مرحله شریک زندگیتان دیگر احساسی که در ابتدای رابطه تجربه میکرده را ندارد. ممکن است شما سختتر از پیش برای بهتر کردن رابطه خود تلاش کنید. در این حالت حتی اگر همسرتان شمارا ترک نکند بهاینعلت است که احساس گناه میکند و موجب سمی شدن رابطه شود. درنتیجه خواهید دید که هرچه برای حفظ رابطه بیشتر تلاش میکند، کمتر به نتیجه میرسید.
چه کار باید انجام دهید؟
پیش از اینکه برای اصلاح رابطه قدم بردارید، مهم است که محیطی برای شریک زندگی خود فراهم کنید تا برای صحبت کردن با شما احساس امنیت کند. پرسیدن سؤال «خوبی؟» معمولاً قدم مناسبی نیست. بروز احساسات آغازی بسیار مطلوب خواهد بود. اما میتوان با سؤال بهتری موجب آن شد. برای مثال میتوان از سؤال «احساس میکنم این اواخر از من دور شدهای، چیزی در ذهنت است؟» استفاده کرد.
کلید شروع روند بهبود رابطه کمک به شریک زندگیتان برای داشتن احساس امنیت با شماست. این موقعیت به شما کمک میکند احساس شریک زندگی خود را دریابید. ممکن است شما یک شریک زندگی عالی باشید و هیچ کار اشتباهی انجام نداده باشید، اما گاهی نیاز است به شریک زندگی خود برای حل مشکلات فرصت دهید.
2. شریک زندگیتان فردی کنترلگر است
بخش مهمی از داشتن رابطه سالم وابسته به این است که هر دو طرف با هم تصمیمگیری کنند نه برای هم. افراد کنترلگر احساس نیاز میکنند تا مسئولیت همهچیز را بپذیرند و محیط و اطراف را کنترل کنند. اگر در رابطه خود مجبور هستید حتی برای کارهای سادهای مانند ملاقات با دوستان و اعضا خانواده خود اجازه بگیرید، نشانهای در دست شماست که شریک زندگیتان فردی کنترلگر است.
فرد کنترلگر برای رسیدن به آنچه خود میخواهد از تهدید نیز نمیگذرد و ممکن است حتی برای پایان دادن رابطه شما را تهدید کند. این نوع رفتار ناشی از احساس عمیق ناامنی است و از جمله موارد سمی رابطه محسوب میشود؛ چراکه هر فرصتی برای صمیمیت و ارتباط بهتر را از بین میبرد. در چنین ارتباطی در ابتدا ممکن است فکر کنید چون مهم هستید شریک زندگی شما چنین واکنشهایی نشان میدهد، اما در نهایت متوجه میشوید این واکنش ناشی از خودخواهی او است.
چه کار باید انجام دهید؟
رفتارهای کنترلی معمولاً واکنشی به اضطراب، حسادت و ناامنی هستند. یک روش عالی برای اینچنین رفتاری این است که با صحبت در مورد این موضوع به شریک زندگیتان کمک کنید احساس امنیت کند. گاهی فرد کنترلگر تصدیق میکند که رفتارش مناسب نیست باید به شما اعتماد کرده و احترام بگذارد؛ در چنین مواقعی امید به رشد در رابطه وجود دارد.
در دیگر مواقع فرد کنترلگر برای این رفتار خود بهانه میتراشد. بک بهانه معمول این است که او صلاح شمارا میخواهد و دنبال این است تا به دردسر نیافتید. در این شرایط احتمالاً شریک زندگیتان شما را فردی میبیند که باید اصلاح و درست شود.
در حالتی دیگر فرد کنترلگر ممکن است سعی کند رفتار، افکار و اعتقادات شما را نیز تغییر دهد تا کنترل بیشتری روی شما داشته باشد. چنین افرادی در ذهن خود افرادی قضاوتگر هستند و لازم است برای کمک به رابطهتان به مشاوران متخصص مراجعه کنید. همچنین راه دیگر چنین رابطهای فاصله گرفتن از چنین فردی و تنظیم مرزها است که در شماره 6 به آن میپردازیم.
3. شریک زندگیتان باعث میشود احساس شرمساری کنید
آیا اغلب بعد از تعامل با شریک زندگی خود احساس میکنید که یک فرد کوچک هستید؟ اگر بله، ممکن است وقت آن باشد که به نحوه صحبت شریک زندگیتان با خود توجه کنید. اگر متوجه شوید که شریک زندگیتان اغلب شخصیت شما را مورد انتقاد قرار میدهد، این یک نشانه واضح است که او شما را تحقیر میکند. این اتفاق روابط شما را نابود میکند. بهاینعلت که شرمساری صمیمیت را از بین میبرد. هنگامیکه کسی به شخصیت شما حمله میکند، باعث میشود شما احساس شرم کنید تا احساس گناه. تفاوت این دو این است که هنگامیکه احساس گناه دارید با خود فکر میکنید «من کار بدی انجام دادم» اما در مقابل هنگامیکه حس شرمساری دارید با خود فکر میکنید «من بد هستم».
در چنین مواقعی بهجای اینکه احساس کنید که در رابطه خود با هم هستید، شرمساری باعث میشود که احساس تنهایی و انزوا کنید. شریک زندگی سمی ممکن است بهطور مستقیم با فریاد، سرزنش و قضاوت به شخصیت شما با سوءاستفاده شفاهی حمله کند.
گاهی نیز شریک زندگیتان شما را با استفاده از شیوههای ظریفتر و ناخوشایند مانند تیکه انداختن یا جوکهای ناراحتکننده شرمسار میکند که به این حالت خشونت سرد میگویند.
چه کار باید انجام دهید؟
افرادی که دیگران را شرمسار میکنند این کار را انجام میدهند تا احساس بهتری در مورد خودشان داشته باشند. اگر احساس میکنید به خاطر نظرات منفی شریک زندگیتان صدمه دیدهاید، مهم است بررسی کنید که آیا این رابطه ارزشش ماندن دارد یا خیر؟ افرادی که دیگران را شرمسار میکنند، اغلب باعث میشوند که احساس کنید فردی نادان هستید یا زمانی که ناراحتی خود را عنوان میکنید میگویند بیشازحد واکنش نشان دادهاید.
اگر احساس میکنید که کوچک، منزوی و تنها هستید، ابتدا کسی را پیدا کنید که به او اعتماد دارید و این موضوع را با او در میان بگذارید و داستان این اتفاقات را برایش تعریف کنید. دلیل این کار این است که اگر شریک زندگی شما کسی نیست که احساساتتان را به رسمیت بشناسد، باید فردی را پیدا کنید که این کار را انجام دهد.
سپس باید در مورد این تفکر کنید که چگونه رابطه را درست کنید یا پایان دهید. با شریک زندگی خود صحبت کنید و اگر او مایل به شنیدن صحبتهای شما نبود یا سعی نکرد درک کند که رفتار سمیاش روی شما تأثیر میگذارد، احتمالاً بهتر است از این رابطه فاصله بگیرید.
4. شریک زندگی شما منفعلتهاجمی است
آیا تابهحال در شرایطی بودید که در آن از شریک زندگی خود پرسیدید مایل است برای شما کاری انجام دهد و او قبول کرده اما آن را به روش مقاومتی انجام داده باشد؟ چنین افرادی درحالیکه به شما کمک میکنند، راضی نیستند. شکایتهای ناراحتکننده میکنند، غر میزنند و از چیزی که انجام میدهند تنفر دارند. این رفتار منفعلتهاجمی است. مثال این موقعیت زمانهایی است که از کسی میپرسید چطور است و او میگوید «خوب» اما تمام مدت با شما صحبت نمیکند.
رفتار منفعلتهاجمی خود را از طریق به تعویق انداختن، مقاومت و خرابکاری نشان میدهد. شما همچنین از طریق ارتباطات غیرکلامی بیشتر متوجه رفتارهای منفعلتهاجمی خواهید شد. چنین افرادی در طول تعاملاتشان با شما، چهرهای از خشم و تحقیر خواهند داشت.
چه کار باید انجام دهید؟
افرادی که منفعلتهاجمی هستند نمیدانند چگونهاحساسات خود را به روشنی بیان کنند. آنها اغلب انتظار دارند که ذهنشان را بخوانید و بدون گفتن بدانید چه احساسی دارند. دلیل اینکه آنها نمیتوانند به راحتی احساسات خود را بروز دهند این است که میترسند دیگران را ناامید کنند. آنها نگرانند که اگر به شما نه بگویند، ممکن است رابطه را تمام کنید. بنابراین زمانی که از آنها درخواست میکنید کاری انجام دهند که نمیخواهند ترجیح میدهند بله بگویند. این باعث میشود آنها آن کار را به طور ناخواسته درحالیکه از شما متنفرند انجام دهند و فکر میکنند که شما در وهلهی اول نباید از آنها میخواستید این کار را برایتان انجام دهند.
هنگامیکه با فردی منفعلتهاجمی در رابطه هستید، کلید راه شما این است که با او طوری رفتار کنید تا به اندازه کافی احساس امنیت داشته باشد و بتواند احساس واقعی خود را صادقانه عنوان کند. سر صحبت را با او باز کنید تا شریک زندگیتان را مطمئن سازید که عقیده صادقانهش را ارزشمند میدانید و هرگز از او ناراحت نمیشوید، حتی اگر لازم باشد مکالمه سختی در مورد آن داشته باشید. سپس توضیح دهید که با این رفتار او چقدر آسیب دیدهاید. بنابراین این میتوانید گفتگویی در مورد نحوه بهبود رابطه را آغاز کنید.
5. شریک زندگیتان کینهای است
وقتی کسی مسائل گذشته که حلشدهاند را بارها و بارها دوباره به میان میآورد به این معنی است که هنوز آن را نپذیرفته است. کسی که این کینهها را در دل نگه میدارند، یعنی هرگز شما را نبخشیده است. در هر رابطهای با گذشت زمان موقعیتهایی پیش میآید که شما در آن آسیب عاطفی خواهید دید و اگر قصد ندارید سر هر اختلاف و دعوای کوچکی رابطه خود را دور بیندازید بخشش نقش مهمی در حفظ سلامت و رشد رابطه دارد.
قویترین روابط فقط به خاطر اینکه تمام شرایط آنها مثبت است قوی نیستند. بلکه روش چگونگی برخورد آنها با شرایط منفی است که رابطهشان را قوی میکند. این زوجها میدانند چگونه مکالمات سخت را با هم انجام دهند و همیشه سعی میکنند راه سالمی برای استفاده از بخشش داشته باشند تا به سمت آشتی و مصالحه حرکت کنند. اگر شریک زندگی شما اغلب اوقات کینههایی در دل دارد که نمیتواند از آنها بگذرید، این امر میتواند منجر به وضعیت سمی شود.
چه کار باید انجام دهید؟
اگر متوجه شدید شریک زندگی شما به طور واضح مسائل گذشته که فکر میکردید قبلاً حل شده را به میان میکشد باید مکالمهای در مورد آن با همدیگر داشته باشید. شما باید ریشه این کینه را بیابید. شاید عذرخواهیتان کافی نبوده و اگر این گونه بود ابتدا باید آنچه از شما انتظار میرود تا با همسرتان آشتی کنید را دریابید.
اگر انتظارات او ناعادلانه بودند، ممکن است کینهی او فقط از شما نباشد. احتمالاً کینهی او یک واکنش به تجربیات دردناکی است که شریک زندگیتان از افراد دیگری تجربه کرده و هنوز آنها فراموش نکرده است. درصورتیکه اینگونه است، ممکن است نیاز به کمک مشاوران متخصص باشد. اما اولین قدم اول این است که واقعاً احساسات شریک زندگی خود را دریابید.
6. به چارچوبهای شما احترام گذاشته نمیشود
هنگامیکه در یک رابطه با یکدیگر راحتتر میشوید، ممکن است شریک زندگیتان به شما فشار وارد کند تا کاری را انجام دهید که او میخواهد. ممکن است چند بار اولی که به درخواستهای او گوش میکنید مشکلی نداشته باشید، اما اگر این نوع وضعیت بهصورت مداوم رخ میدهد، رابطه سمی میشود.
افراد در روابط سالم یکدیگر را درک میکنند و میدانند که چگونه به چارچوب یکدیگر احترام بگذارند. هنگامیکه شریک زندگیتان شروع به عبور از این مرزها و محدودیتها کند، نشان میدهد که دیگر به نیازها و ارزشهای شما احترام نمیگذارد.
چه کار باید انجام دهید؟
بیان قاطع چارچوبها، بهخصوص با افرادی که دوست دارید و به آنها اهمیت میدهید، میتواند سخت و دشوار باشد. بااینوجود، درنهایت مسئولیت شماست تا این چارچوبها را مشخص کنید. در غیر این صورت، افراد هرگز آنها را نخواهند شناخت و اغلب حتی بدون دانستن از آنها عبور میکنند. شما بیشترین درد را در این شرایط تجربه خواهید کرد زیرا ممکن است در موقعیتهایی قرار بگیرید که در آن مضطرب، کلافه و زیر فشار باشید.
اگر شریک زندگیتان از یک مرزی که تعیین کردید عبور کرد، اولین کاری که باید انجام دهید این است که درباره آن صحبت کنید. گفتگویی داشته باشید و در آن به شریک زندگی خود بگویید که دوست دارید رفتارشان را مطابق با مرزها و محدودیتهای شما تنظیم کنند.
اگر متوجه شوید که شریک زندگیتان مکرراً از مرزها و محدودیتهایتان عبور میکند مجبورید انتخاب سختی را انجام دهید و اقدام کنید تا بتوانید او را از انجام این کار مجدد باز نگه دارید. در این شرایط یا باید از رابطه برای مدت رمانی فاصله بگیرید یا به طور کلی این رابطه را قطع کنید.
7. همیشه کنار شریک زندگی خود در ترس هستید
اگر معمولاً از واکنش شریک زندگی خود در مورد چیز معقولانهای که مایلید انجام دهید میترسید، احتمالاً در یک رابطه سمی هستید. بهعنوانمثال، ممکن است پیامهای خاصی را که از بعضی از افراد دریافت کردهاید را مخفی کنید، زیرا از اینکه چگونه شریک زندگی شما میتواند واکنش نشان میدهد وحشت دارید. یا میترسید با دوستان خاصی از محل کار بیرون بروید، زیرا شریک زندگیتان حسادت میکند.
با فرض اینکه شما شخصی وفادار و بامحبت هستید، اگر متوجه شوید که این نوع ترس و اضطراب در هنگام تصمیمگیری همراه شماست، به این معنا است که برای به اشتراکگذاری آنها با شریک زندگیتان احساس امنیت نمیکنید. ازاینرو، در بعضی مواقع باعث میشود شما در مورد بعضی چیزها مخفیانه عمل کنید و حتی دروغ بگویید.
چه کار باید انجام دهید؟
سلامت روابط همیشه بر پایه اعتماد و ارتباطات باز است. اگر اغلب به این فکر میکنید که چگونه ممکن است شریک زندگی خود را عصبانی کنید و عمداً از انجام این چیزها اجتناب کنید، این یک رابطه ناسالم است. بهخصوص هنگامیکه درنهایت از انجام کارهای منطقی و چیزی که معمولاً میخواهید انجام دهید مانند بیرون رفتن با دوستان جدید و یا رفتن به مراسمهای جدید اجتناب میکنید.
کار سختی خواهد بود، اما ازآنجاکه احتمالاً این رابطه به سمت رابطهی سمی حرکت میکند، مهم است که بحث و گفتگو با شریک زندگی خود در مورد احساساتتان داشته باشید. اگر حسادت و خشم شریک زندگی شما باعث شود که رفتارهای نامعقول از خود نشان دهد، مهم است بدانید که چرا او این کار را انجام میدهد.
این شرایط اغلب از ترس و ناامنی شریک زندگی شما ناشی میشود. زیرا او از روابط دیگری در گذشته تجربههای دردناک داشته است. راه حل در چنین موقعیتی این است که به شریک زندگی خود کمک کنید احساس امنیت داشته باشد. او باید بتواند در مورد این مسائل با شما صحبت کند تا بتوانید سر صحبت را در مورد چگونگی تأثیر آن بر روی شما و چگونگی بهبود این شرایط بازکنید.
اگر نمیتوانید به اندازه کافی در کنار شریک زندگی خود به خاطر رفتارهایش احساس امنیت کنید، احتمالاً این رابطهای نیست که ارزش وقتتان را داشته باشد.
8. شریک شما بیش از حد به شما وابسته است
اگر همیشه احساس میکنید که باید به نیازهای شریک زندگی خود به سرعت رسیدگی کنید، با شخصی در رابطه هستید که بیشازحد به شما وابسته است. این معمولاً در افرادی اتفاق می افتد که احساس هویت قوی ندارند یا اعتماد به نفس بسیارکمی دارند. این نوع رابطه سمی است زیرا شما آزادی ندارید. در عوض نقش خدمتگزار را بازی میکنید نه یک دوست یا شریک زندگی. در چنین رابطهای شما برای وقت گذاشتن برای خود احساس گناه میکنید.
چه کار باید انجام دهید؟
مهم است که از خودتان نیز مراقبت کنید و اگر دشوار است که این را به شریک زندگیتان ابراز کنید، تنها بدتر خواهد شد. احساسات خود را به شریک زندگیتان بگویید. این یک مکالمه سخت است، بنابراین اگر چند بار اول به خوبی پیش نرفت، ممکن است لازم باشد به دنبال کمک متخصصان مشاور باشید یا بدترین سناریو ممکن این است که رابطهی خود را پایان دهید.
درهرصورت، اگر فکر میکنید که فشار بیشازحد روی شما است و احساس میکنید این یک رابطهی یک طرفه است، باید در مورد آن با شریک زندگی خود صحبت کنید. این تنها راه برای آشتی و ارتباط سالمتر است.
کلام آخر
روابط سالم برای افرادی شکل میگیرد که بهطور مداوم یک محیط امن برای یکدیگر ایجاد میکنند و میتوانند آسیبپذیری خود را عنوان کنند. روابط سمی همیشه باعث میشود مردم احساس بیثباتی کرده تا نظراتشان را بیان کنند و واقعاً خودشان باشند.
8 نشانه ذکر شده در اینجا را مرور کنید و اگر احساس میکنید که در یک رابطه سمی گیر افتادهاید، گام اول این است که بپذیرید این یک مشکل است. در صورت لزوم کمک حرفهای دریافت کنید، از خودتان مراقبت کرده و از همه مهمتر، به خودتان اعتماد کنید.
منبع: Lifehack