فهرستی از فیلم‌های انگیزشی که هر کارآفرین موفقی باید تماشا کند

23 مرداد 1399 - 6:00
کار آفرینی - فهرستی از فیلم‌های انگیزشی که هر کارآفرین موفقی باید تماشا کند
فهرستی از فیلم‌های انگیزشی که هر کارآفرین موفقی باید تماشا کند
امتیاز مطلب: 95%

کارآفرینی همیشه پله‌ای برای رسیدن به هدف‌ها و رؤیاهای زندگی بوده است. این شغل همیشه برای افراد جذاب و هیجان‌انگیز است چون بیشتر مردم گمان می‌کنند پیشتازان این عرصه به دلیل درآمد بالایی که دارند زندگی‌شان از سطح رفاه بالایی برخوردار است. خصوصا که در سالیان اخیر با پیشرفت روز افزون تکنولوژی و ظهور فناوری‌های جدید، کارآفرینی بسیار آسان‌تر و راحت‌تر به نظر می‌رسد. اما با شنیدن خاطرات و تجربیات پیشکسوتان این عرصه متوجه می‌شویم که این مسیر، آنقدر‌ها هم راحت و بی‌خطر نیست. 

کارآفرینی فقط به ایده‌ها، آرزو‌های بزرگ، جرات و شجاعت، اختراع و نوآوری و امید بستگی ندارد بلکه این موارد فقط به شما کمک می‌کند انرژی و انگیزه‌تان را حفظ کنید و به سمت جلو پیش بروید.

کارآفرینی، بیشتر از هر چیزی شبیه یک بازی است؛ یک بازی طاقت‌فرسا! کارآفرینی یعنی عزم و اراده، نظم و انضباط، و داشتن سرمایه کافی برای ادامه دادن. یعنی تسلیم نشدن، در واقع هنگامی که همه در کنار جاده از پا می‌افتند، شما آخرین کسی باشید که می‌ایستد. پس به خاطر بسپارید کلید موفقیت یک کارآفرین پشتکار اوست.

تعداد زیادی از افراد فکر می‌کنند یک کارآفرین باید تمام زمانش را به کار کردن اختصاص دهد. باید این نکته را بدانید که یک کارآفرین در ابتدای راه همه‌ی پتانسیل و انرژی خود را به علت انگیزه و شور و شوق بالا مصرف کند کار نمی‌تواند ادامه‌ی راه را با قدرت کافی پیش برود. یک کارآفرین هم مثل همه‌ی انسان‌ها نیاز به استراحت دارد بنابراین اگر ایده‌های نویی در سر دارید و قدم در مسیر کارآفرینی گذاشته‌اید باید بدانید که شما به استراحت هم نیاز دارید. بنابراین در کنار روزهای شلوغ کاری لازم است کمی هم تفریح کنید مثلا در زمان‌هایی را به دیدن فیلم اختصاص دهید.

درست است که فیلم دیدن شما را سرگرم می‌کند اما بعضی از فیلم‌ها اطلاعات زیادی در مورد مسیری که در آن حرکت می‌کنید در اختیارتان می‌گذارند.  

تماشای یک فیلم خوب می‌تواند الهام‌بخش باشد و روی زندگی‌مان اثر بگذارد، می‌تواند یک تلنگر در ذهن ما ایجاد کند و منجر به ایجاد مسیر فکری جدیدی در مغزمان شود.

اگر شما جز آن دسته از افراد هستید که فیلم‌هایی ماجراجویانه که بعضا با کسب‌وکار مرتبط هستند، را دنبال می‌کنید با یوکن همراه باشید تا چندین فیلم تحسین‌شده‌ای که ارزش حداقل یک بار دیدن را دارند را به شما معرفی کنیم. مطمئن باشید تماشای این فیلم‌ها انگیزه شما را به‌عنوان یک کارآفرین افزایش می‌دهد. چه بسا که جرقه‌های کارآفرین شدن را هم در ذهن‌تان ایجاد کند.

1. Joy/ جوی (2015)

 Joy جوی جنیفر لارنس Jennifer Lawrence

اجازه دهید با دنیای کارآفرینی زنان شروع کنیم؛ فیلم جوی با بازی درخشان جنیفر لارنس درامی خانوادگی است که جایزه گلدن‌گلوب بابت بهترین بازیگر زن را از آن خود کرد. 

داستان فیلم متعلق به اواخر دهه هشتاد میلادی است و داستان زنی تنها را نشان می‌دهد که به همراه دو فرزندش زندگی می‌کند. این زن که جوی مانگانو نام دارد، جارویی جالب و منحصر‌به‌فرد طراحی می‌کند که می‌تواند نظر مساعد زنان خانه‌دار بسیاری را به خود جلب کند. جوی با زحمت زیاد موفق می‌شود تا تعداد زیادی از این جاروها را در منطقه به فروش رساند اما موفقیت بزرگ وقتی به سراغ او می‌آید که به شبکه QVC رفته و موفق می‌شود محصولاتش را این طریق نیز به فروش بیشتر گذارد. اما پس از بزرگ شدن کسب‌وکار جوی مانگانا، او دچار اختلافات حقوقی و مشکلات شخصی می‌شود... .

داستان موفقیت‌های زندگی جوی مانگانو در دهه‌ی 90 میلادی الهام‌بخش زنان خانه‌دار بسیاری در امریکا بود که توانستند کسب‌وکار خودشان را بهبود ببخشند و در بازار اقتصادی حضور فعال‌تری داشته باشند. جوی در دوران جوانی شغل‌های گوناگونی از جمله پیشخدمتی رستوران را تجربه کرد و روزهای سختی را به تنهایی با سه فرزندش گذراند. اما وی در اوایل دهه‌ی نود میلادی جارویی خاص و کاربردی را طراحی کرد که موفق شد فروش خوبی را به دست آورده و میلیون‌ها دلار سرمایه نصیب خودش کند. 

اتفاقاتی که در طول دوران پیشرفت جوی مانگانو برای او رخ داد و مخصوصا مشکلات زیادی که به زحمت پشت سر گذاشت، همه این‌ها می‌تواند روغن موتوری برای امید و حرکت برای یک کارآفرین باشد که دچار ضعف شده است و به‌خصوص زنان می‌تواند از تلاش و ممارست جوی الگو بگیرند تا دست به کارهای بزرگ زنند. 

2. The Pursuit of Happyness / در جست‌وجوی خوشبختی (2006)

در جست‌وجوی خوشبختی- The Pursuit of Happyness- کریس گاردنر - Chris Gardner

در جست‌وجوی خوشبختی یکی از بهترین درام‌هایی است که در ژانر موفقیت شناخته می‌شود. این فیلم داستان واقعی کریس گاردنر سیاه‌پوست، فروشنده اسکنرهای پزشکی در سال 1981 است که به همراه لیندا و پسر کوچکش کریستوفر در سانفرانسیسکو زندگی بسیار سختی دارند. وضع مالی او افتضاح است. کریس حتی توانایی پرداخت اجاره خانه‌اش را هم ندارد و به همین دلیل صاحبخانه‌اش او را بیرون کرده است و از این رو لیندا نیز او را ترک می‌کند و با کریستوفر تنهایش می‌گزارد. کریس که هم باید پدر خوبی باشد و هم خرج کریستوفر را تأمین کند. کریس سعی می‌کند در شرکتی استخدام شود ولی از سویی باید مواظب کریستوفر نیز باشد از این جهت تحت شرایط بسیار سختی با مشکلات دست‌و‌پنجه نرم می‌کند... کریس با مشقت‌های زیادی مثل خوابیدن در مترو، غذا نداشتن و هزاران مصیبتی که یک بی‌خانمان متحمل می‌شود، روبه‌رو می‌شود اما سرانجام با تلاش فراوان بعد از نشان دادن هوش و استعداد خود در امر بازاریابی، در شرکت مورد نظر استخدام می‌شود، و همین سعی و تلاش بدون وقفه او منجر به می‌شود تا کریس شرکت سرمایه‌گذاری خود را با نامGardner rich & co راه‌اندازی کند، که در سال 2006 سرمایه آن، مبلغی بیش از 65 میلیون دلار تخمین زده می‌شد. 

کریس گاردنر هر روز صبح زود از خواب بر می‌خواست و با بچه و وسایلش به دنبال شغل و دستمزدی می‌گشت و نکته قابل توجه این بود که علی رقم فیلم‌های دیگر، داستان این فیلم کلیشه‌وار نیست که بعد از یک سختی، موفقیت چشمگیر فرا رسد بلکه کریس در تمام روزهای زندگی‌اش در حال تلاش و تکاپو برای فردایی بهتر است! 

اگر خاطرتان باشد در دهه هشتاد میلادی، اقتصادِ آمریکا با کسری بودجه شدیدی مواجه شد و افراد زیادی همانند کریس بیکار و بی‌خانمان شدند و با توجه به وضعیت حال کشور ما شاید تماشای این فیلم و تلاش‌های کریس، پیشنهاد مناسبی در شرایط اقتصادی کنونی باشد. 

فیلم سرشار از نکته‌های ریز و قابل توجه است ولی یکی از بهترین دیالوگ‌هایی که هر انسانی را تحت تاثیر قرار می‌دهد زمانی است که کریس به پسرش می‌گوید: 

«کریستفر هیچ‌گاه اجازه نده یکی بهت بگه نمیتونی...، می‌فهمی؟ حتی اگه اون شخص من باشم! باشه؟ می‌دونی اونایی که این حرف رو می‌زنن چون خودشون نمی‌تونن این کار و انجام بدن برای همین به تو هم می‌گن که تو هم نمی‌تونی انجام بدی...»

آیا تا به حال پدر و مادری می‌شناسید که این چنین حرفی را به فرزندش بگوید؟ و این فقط قسمت کوچکی از نکات زیبا و آموزنده این داستان است. امیدوارم شما هم بعد از دیدن این فیلم یاد بگیرید که از مشکلات فرار نکنید یا تلاش نکنید که خودتان را توجیح کنید تا آنها را به تعویض بندازید... بلکه مستقیم و با شجاعت به مبارزه‌ی آن‌ها بروید. 

3. Steve Jobz/ استیو جابز (2015)

Steve Jobz استیو جابز

در دنیای حال، کمتر کسی وجود دارد که استیو پاول جابز، کارآفرین، مخترع و مدیرعامل سابق شرکت اپل را نشناسد فردی که روش زندگی میلیون‌ها نفر در جهان را تغییر داد. او از مادری سوئیسی- آلمانی و پدری مسلمان و عرب در سال 1955 میلادی در فرانسیسکو به دنیا آمد اما در کنار مادر خوانده و پدرخوانده اش بزرگ شد. شاید برایتان جالب باشد تا بدانید که او انسانی گیاه‌خوار بود و نام اپل (سیب) را نیز از برنامه‌های میوه‌خواری و گیاه‌خواری انتخاب نمود. استیو جابز در سال 2011 در سن 56 سالگی بر اثر عوارض ناشی از سرطان لوزالمعده در گذشت و در همان سال، بعد از مرگ‌اش خیلی‌ها به فکر ساختن فیلمی از زندگی او بودند که درنهایت در سال 2015، دنی بویل این درام آمریکایی را ساخت. 

این فیلم از سه بخش تشکیل می‌شود که هر بخش به رونمایی یکی از محصولات اپل تعلق دارد. 

در آغاز فیلم، شاهد جر‌و‌بحث استیو جابز با همکارانش هستیم که اصرار دارد کامپیوتری که قرار است معرفی شود، تحت هر شرایط و با هر هزینه‌ای باید حرف بزند! در فیلم متوجه فشارهایی که جابز با آن مواجه است را درک می‌کنیم و با آنکه او مرد بد اخلاقی است اما می‌بینم چطور همه‌ی آن فشار‌ها را کنترل و مدیریت می‌کند. 

این فیلم صرفا یک فیلم تاریخی که روایتی از زندگی استیو جابز باشد، نیست بلکه این فیلم برداشت برجسته‌ای از روی یکی از پیچیده‌ترین غول‌های دنیای تکنولوژی است که ما را به درون ذهن آشفته اما دوست‌داشتنی شخصیتِ نابغه و پیچیده‌ی استیو جابز وارد می‌کند. هر کارآفرینی می‌بایست این فیلم را دیده باشد چون جزو آن دسته از فیلم‌هایی است که درمان احساس ناامیدی، شکست و خستگی هستند‌؛ چنان نیرو محرکه‌ای در هر دقیقه این فیلم جریان دارد که هم سرتان را گرم می‌کند و هم انرژی وصف ناپذیری را به مغزتان القا می‌کند تا از پا در نیایید، پس همراهان همیشگی یوکن تماشای این فیلم را از دست ندهید. 

4. The social network/ شبکه اجتماعی (2010)

Mark Zuckerberg social network مارک زاکر برگ شبکه اجتماعی

سال 2004 میلادی بود که مارک زاکربرگ جوان و دوستانش ادواردو ساورین، اندرو مک‌کالم، داستین موسکوویتز و کریس هیوز در دانشگاه هاروارد فضای جدیدی را در دنیای مجازی به اسم فیسبوک را معرفی کردند. مارک زاکربرگ، دانشجوی رشته علوم کامپیوتر و روان‌شناسی دانشگاه هاروارد بود که قبل از به وجود آوردن فیسبوک نیز، تجربه‌هایی در راه‌اندازی شبکه اجتماعی داشت. او توانست در سال 2009 فیسبوک را به پر طرفدارترین شبکه اجتماعی تبدیل کند. اما این مقدمه به این معنی نبود که فیلم شبکه اجتماعی داستان پیدایش فیسبوک و زندگینامه مارک زاکربرگ است بلکه این فیلم درباره به قدرت رسیدن و داشتن قدرت تاثیرگذاری است. جایی که یک انسان عادی تبدیل به یکی از قدرتمندترین انسان‌های دنیا می‌شود و البته روز به روز هم به قدرت او افزوده می‌شود. کاگردان فیلم دیوید فینچر، داستان فیلم را نه بر اساس نبوغ شخصی یک فرد بلکه بر اساس اتفاق‌هایی که در زندگی زاکربرگ رخ داده است به نمایش می‌گذارد او همچنین مدت زیادی را به تحقیق دریباره‌ی زندگی زاکربرگ پرداخته است تا فضای ملموس‌تری را در فیلم به وجود آورد. 

فیلم  «شبکه اجتماعی» یک فیلم جذاب و دیدنی است، نه فقط به دلیل سبک خیره‌کننده‌اش یا هوش تصویری‌اش بلکه به خاطر اینکه به‌طور شکیلی، خوش ساخت است. با وجود تخصصی بودنش در موضوعاتی مثل برنامه نویسی کامپیوتری، استراتژی و... اما باز هم فیلم همه چیز را به طور واضح بیان می‌کند و باعث می‌شود تا ما داستان را با رغبت دنبال کنیم. 

داستان فیلم از نقطه قطع رابطه دوست دختر مارک زاکربرگ با او آغاز می‌شود. زاکربرگ تلاش می‌کند در قراری که دوست دخترش (الیکا) گذاشته است، او را مجذوب خودش کند. در آن ملاقات مارک به او قول می‌دهد که با مهارت اش در برنامه نویسی خواهد توانست وارد ساختمان اجتماعی نخبگان دانشگاه هاروارد شود اما الیکا او را جدی نمی گیرد از او جدا می‌شود و مارک دلشکسته شکست عشقی می‌خورد و به الکل پناه می‌برد. او چنان در لاک تنهایی‌اش فرو می‌رود که دیگر حتی رغبتی به صحبت با دوستان صمیمی‌اش هم ندارد او در تلاش برای فراموشی الیکا سراغ فیسبوک می‌رود البته فیسبوک نه به شکلی در حال حاضر استفاده می‌شود بلکه به شکلی محدود فقط برای تقابلی ساده! مارک به خاطر هک کردن سایت‌های دانشگاه هاروارد مجازات می‌شود اما همچنین می‌تواند نظر دوقلو‌های ثروتمند و نخبه هاروارد را هم جذب کند و همه‌ی این‌ها مقدمه‌ای می‌شود تا او بتواند شبکه اجتماعی یا همان فیسبوک حال حاضر را خلق کند. 

فیلم شبکه اجتماعی بیشتر از هر چیزی درباره قدرت، شهرت، انتقام، خیانت و مسئولیت‌پذیری است و این دقیقا چیز‌هایی است که در درون هر انسانی پرورش داده می‌شود و فیلم در ادامه همان انسان‌هایی را به رخ می‌کشد که در قرن بیست و یکم با اختراع انواع و اقسام وسایل ارتباطی پیشرفته باز هم از همدیگر دور‌تر شده‌اند ولی می‌خواهند به فطرت طبیعی انسان که در اجتماع بودن است بازگردند. 

5. Jerry Maguire / جری مگوایر (1996)

Jerry Maguire جری مگوایر Tom Cruise تام کروز

این فیلم درامی طنز است که سوپراستار قدیمی هالیوود، تام کروز نقش اول آن را ایفا می‌کند. 

جری مگ وایر (تام کروز) مدیر برنامه ورزشی است، او شریک و یکی از بنیان گذاران شرکتی تبلیغاتی و مشاوره‌ای است که وکالت ورزشکاران را به عهده می‌گیرد و آن‌ها را به شهرت و ثروت می‌رساند و خود نیز سهم قابل‌توجهی از آن را نصیب می‌شود. جری در کارش پر انرژی و بسیار موفق به نظر می‌رسد و علاقه‌مندی به شغلش برای دیگران روشن است. اما کم کم او دچار شک در کارش می‌شود و حس می‌کند در مسیر درست جلو نمی رود خصوصا بعد از اینکه پسر یک قهرمان آسیب دیده را می‌بیند و بعد از آن دیگر عذاب وجدان راحتش نمی گذارد. او به اصطلاح خواب نما می‌شود و در نوشته‌ای به سیاست‌های شرکتی که در آن مشغول است اعتراض می‌کند! اطرافیانش او را در این کار تشویق می‌کنند اما مدیران از این وضعیت ناراضی و نگران می‌شوند. همکارانش شروع به دزدیدن مشتری‌های او می‌کنند و تنها کسانی که همچنان طرفدار او هستند، یک کارمند از بخش حسابداری به نام «̎دوروتی» (زولوگر)، زنی تنها با یک بچه که پنهانی به جری علاقه‌مند است و راد تیدول (گودینگ جونیر)، بازیکن فوتبال آمریکایی که غرور و تکبرش مانع پیش رفت او شده است. شریک جری این وضع را تحمل نمی کند و در اقدامی غیر حرفه‌ای با تبلیغات علیه او، جری را اخراج می‌کند و با غنیمت شمردن این فرصت، صاحب شرکت می‌شود. جری چاره‌ای جز پذیرفتن و خروج از این شرکت ندارد ولی او تصمیم می‌گیرد تا شرکتی جدید تاسیس کند که در آن بر اساس راستی و درستی و مهر فعالیت شود و فقط یک موکل یا ورزشکار داشته باشد و تمام نیروی خود را با جان و دل صرف موفقیت او کند. 

وقتی که جری شرکت را ترک می‌کند با آنکه همه‌ی کارکنان دلشان با اوست ولی به دلیل ترس از ریسک و از دست دادن موقعیت فعلی شان از همراهی او سرباز می‌زنند اما دوروتی دنبال او می‌رود. در ادامه شاهد مشکلات کاری جری در تشویق مشتریان و نگه داشتن آن‌ها و درنهایت به پیروزی رساندنشان است. در همین حین، رابطه عاشقانه‌ای بین او و دروتی هم شکل می‌گیرد که نقش پسر خردسال دروتی هم در این پیوند نیز پررنگ است. 

عشق در سیر تکاملی جدید جری، استراتژی او را تغییر می‌دهد تا با وجود مشکلاتی که از سمت رقیب قدیمی اش برایش به وجود می‌آید به پیروزی برسد... .

یکی از نکاتی که از این فیلم در می‌یابیم همان فرصتی است که در اختیار افراد گذاشته می‌شود و آن‌ها چگونه می‌توانند بار دیگر از صفر شروع کنند و نتیجه ببینند همانطور که جری با وضع بدی از شرکتش کنار گذاشته می‌شود و دوباره از نوع آغاز می‌کند. 

نکته مهم دیگر، این واقعیت است که نبوغ محدودیت ندارد! حوزه‌‌های زیادی در زندگی وجود دارند که ما می‌توانیم قهرمان هریک از آن‌ها شویم و توسط آن‌ها نقشی مؤثر در جامعه بازی کنیم. ما می‌توانیم با بهبود توانایی‌هایی که موروثی و یا اکتسابی در آن‌ها خوب عمل می‌کنیم به رویای نابغه شدن دست پیدا کنیم و این موضوع کاملاً به شخصیت، شناخت توانایی‌ها و نقاط قوت ذاتی ما وابسته می‌باشد.

هر انسانی می‌تواند در هر زمینه‌ای که علاقمند هست، نبوغ خود را شکوفا کند و فقط باید دریابد که از چه راه‌ها و در چه زمینه‌ای می‌تواند نبوغ خود را به شکوفایی برساند. اما یادتان باشد که مسیر موفقیت، قوانین خاص خودش را دارد و باید در مسیر آن، هم به رشد فکری و هم رشد بیرونی رسیده باشید. 

6. The Aviator / هوانورد (2004)

Leonardo DiCaprio the aviator  هوانورد لئوناردو دی کاپریو

این فیلم شاهکاری دیگر از کارگردان بنام هالیوود مارتین اسکورسیزی است که نقش آول آن نیز بازیگر محبوب، لئوناردو دی کاپریو بر عهده دارد که ایفای نقش خیره کننده او، یکی از نقاط قوت این فیلم می‌باشد. اما داستان فیلم درباره زندگی هاوارد هیوز کارگردان، تهیه‌کننده و خلبان مشهور آمریکایی است. او که دچار اختلال وسواسی جبری بود همواره به دنبال شکستن رکوردهای سرعت و فاصله پرواز بوده است. 

ما در این فیلم با شخصیتی روبه‌رو هستیم که در چند عرصه وارد می‌شود و به موفقیت‌هایی می‌رسد. او به سینما، هوانوردی و برخی فعالیت‌های اقتصادی به عنوان سرمایه گذار وارد می‌شود و می‌بینیم که چگونه هیوز جوان و ماجراجو از یک آدم معمولی، تبدیل به یکی از چهره‌های مطرح زمان خود شد. فیلم در دو سطح حرکت می‌کند و دو داستان مجزا با هم تعریف می‌کند این کارهای فرمی برای القای احساس مورد نظر به بیننده بسیار تاثیر گذار است. در واقع شخصیت اصلی فیلم در طول فیلم فرآیندی را طی می‌کند که از فاز گرم و هیجانی به فاز سرد و سرخورده پیش می‌رود. یک بخش داستان در مسیری است که اوضاع برای هیوز روبه راه است و همه چیز مطابق میل او حرکت می‌کند و بخش دیگر داستان در این باره بحث می‌کند که همه چیز غلط و برخلاف میل جلو می‌رود. 

7. The Big Short/ رکورد بزرگ (2015)

Adam McKay آدام مک کی رکورد بزرگ The big short

این فیلم آمریکایی در سبک زندگینامه‌ای و کمدی-درام به کارگردانی و نویسندگی آدام مک‌کی است که در سال 2015 اکران شد. این فیلم بر اساس کتابی درباره بحران ملی و حباب اقتصادی در بازار امریکا نوشته شده است. با توجه به اینکه وال استریت همیشه برای همگان بدون خطا و ایده آل بوده است اما در این فیلم می‌بینیم که چگونه در معرض خطر قرار می‌گیرد و اقتصاد امریکا را تا مرز نابودی پیش می‌برد. اما هیچ‌کس از این زلزله بزرگ در وال استریت خبر ندارد است به جز مایکل بری (( Michael Burry مدیر عجیب‌ و البته باهوش یک موسسه سرمایه‌گذاری در نیویورک! او پیش‌بینی می‌کند که به‌زودی بازار مسکن فرو خواهد پاشید پس شامه‌ی تیزش به او خبر می‌دهد که با پیشنهاد معاملات تعهداتی علیه وام قرضه مسکن، با بانک‌ها قراردادهایی را امضا کنند... بری با پرتاب بیش از 1 میلیارد دلار از پول سرمایه‌گذاران خود به مبادلات اعتباری، بر علیه بازار مسکن قمار می‌کند. اقدامات او توجه بانکدار جرید ونت (رایان گاسلینگ)، متخصص صندوق سرمایه‌گذاری باوم (استیو کارل) و دیگر فرصت‌طلبان حریص را جلب می‌کند. با هم، این مردان با داشتن مزیت کامل از فروپاشی اقتصادی آتی در آمریکا، ثروتمند می‌شوند... .

اما یکی از دلایل اصلی که باعث شد این فیلم را در لیست فیلم‌های ملزوم برای کارآفرینان قرار دهیم ، نمایش دقیق جزییات مربوط به معاملات بورس و بازار مسکن است و فیلم رکورد بزرگ این پیچیدگی‌ها را با زبانی ساده و البته طنز به نمایش می‌گذارد به‌طوری‌که برای همه قابل فهم است. البته از بازی بی‌نظیر کریستین بیل، برد پیت و رایان گسلینگ هم نباید غافل شویم که از عوامل تضمین کیفیت فیلم هستند. 

8. کافه ترانزیت (2005)

کافه ترانزیت فرشته صدر عرفایی پرویز پرستویی

در این بخش می‌خواهیم درباره فیلمی حرف بزنیم که محصولی از هالیوود نیست و بلکه فیلمی ایرانی با کارآفرینی یک زن بیوه می‌باشد. این فیلم درامی ایرانی از کامبوزیا پرتوی (کارگردان) است. کافه ترانزیت در سال 2005 به طور مشترک در کشورهای ایران، فرانسه و ترکیه ساخته شده است و این فیلم همچنین نماینده‌ی ایران برای جوایز اسکار در سال 2007 بود. ریحان (فرشته صدر عاملی) زنی که بعد از مرگ همسرش با فرزندانش و کافه‌ای متروکه بین راهی تنها مانده است. ناصر (پرویز پرستویی) برادر شوهر او مدام سعی می‌کند توجه او را جلب کند و مانع کار کردن او شود و او را عروس دوم خانه‌اش کند. اما ریحان بدون توجه به او تصمیم دارد خودش اداره آن کافه را بر عهده بگیرد و دوباره آن را راه بیندازد. این کار او از جانب خانواده شوهرش بی‌آبرویی تلقی می‌شود و آنها مدام مزاحم و سد راه او می‌شوند. دختری روس که آواره جاده‌های مرزی است به او پناه می‌آورد و مردی یونانی با دیدن ریحان و چشیدن دستپختش، دل به او می‌بندد... .

اما موضوعی که در این پست برای ما جذاب است تلاش و اهتمام ریحان برای شروع دوباره و رونق بخشیدن به کافه است و تلاشی که برای برپا نگه داشتن آنجا می‌کند و می‌تواند با دستپخت خوبش مشتریان بین راهی زیادی را جذب خودش کند و با توجه به فضای سنتی فیلم و زن بودن شخصیت داستان، نیرو محرکه خوبی برای بیننده باشد تا از او درس بگیرد. 

در انتها باید یادآور شویم که هرگز از دیدن این فیلم‌های مرتبط با کسب‌وکار پشیمان نخواهید شد و بارها به تماشای مجدد آن‌ها خواهید نشست. یادتان نرود که شما برنده‌اید، ممکن است بلافاصله و سریع موفق نشوید ولی رسیدن به آن حتمی و قطعی است و رمز آن این است که هرگز نباید ناامید شوید و به تلاش مستمر ادامه دهید. ممنونم از اینکه با یوکن همراه بودید، امیدوارم با نوشتن متن کوتاهی از این فیلم‌ها توانسته باشیم انگیزه و نظر شما را برای تماشای آن‌ها و درس گرفتن از آنها جلب کرده باشیم. 
 

نویسنده مطلب
سهیلا عادل زاده - سهیلا عادل زاده
دختری خندان و نویسنده‌ای خوشحال، دانشجویی شاد و دوستی با معرفت، پژوهشگر حوزه استارتاپ که عاشق موسیقی راک است. دنبال‌کننده جدی فوتبال، آشپز و نقاشی خلاق و چند نکته دیگر از ویژگی‌های من محسوب می‌شود. حاصل این اندازه خوشحال، خندان و امیدوار بودن می‌شود: سهیلا عادل‌زاده

آیا به نظر شما این مطلب مفید بود؟

2020-08-10 17:08:12
دسته بندی ها