در این مقاله شما با داستان زندگی 48 نفر از افراد مشهوری که با مفهوم شکست در زندگیشان بیگانه نبودند آشنا میشوید، شما داستان آنها را میخوانید و خواهید فهمید که آنها برای رسیدن به موفقیت چه سختیهایی را تحمل کردهاند. در حقیقت موفقترین و معروفترین افراد جهان بیشترین شکستها را در زندگی خود تجربه کردهاند. آنها بارها شکست خوردهاند و به عقب برگشتهاند ولی تسلیم نشدهاند و همچنان برای رسیدن به اهداف خود تلاش کردهاند و این تنها چیزی است که برای رسیدن به موفقیت لازم است. در قسمت اول با داستان زندگی 17 نفر و در قسمت دوم با داستان زندگی 16 نفر آشنا شدید. اگر میخواهید داستان 15 نفر دیگر از افراد مشهوری که در زندگیشان شکست خوردهاند را بدانید با یوکن همراه باشید و این مقاله را بخوانید.
داستان زندگی معروفترین شکستخوردگان (قسمت اول)
داستان زندگی معروفترین شکستخوردگان (قسمت دوم)
34. میلتون هرشی
میلتون هرشی متولد سال 1857، مؤسس برند شکلات هرشی، واقع در هرشی پنسیلوانیا است. او خیلی زود در مسیر تلاش برای ساختن زندگیاش قرار گرفت و از سالهای ابتدایی عمر در مزرعه متعلق به خانوادهاش کار میکرد و از همان روزها ارزش پایداری و کار سخت را آموخت و این آموزه را در سالهای بعد زندگی خود همیشه همراه داشت.
میلتون تنها پس از دو و نیم سال مدرسه را ترک کرد و به جای آن در یک چاپخانه محلی به عنوان شاگرد مشغول به کار شد یک روز به طور اتفاقی کلاه او در یکی از ماشینهای چاپ افتاد و به همین دلیل از کار اخراج شد. این اتفاق در سال 1871 افتاد، در آن سال هرشی فقط 14 سال سن داشت.
بعد از کار کردن در یک کارخانه آبنبات در نزدیکی لنکستر، هرشی تصمیم گرفت تا کسب و کار خودش را آغاز کند. او یک فروشگاه آبنبات فروشی در نزدیکی فیلادلفیا باز کرد ولی این کار شکست خورد. پس از آن هرشی شهر را ترک کرد و به نیواورئان و سپس شیکاگو رفت. تا زمانی که بتواند فرصتهای مناسبی برای کسب و کار پیدا کند همچنان جا به جا شد تا اینکه در نیویورک مستقر شد. در آنجا مشغول به کار برای رستوران و فروشگاه زنجیرهای «هویلر» شد.
بعد از چند سال کار در هویلر او تصمیم گرفت تا از کسب و کارش استعفا دهد و ر خیابانهای نیویورک آبنبات بفروشد ولی این کار هم ناموفق بود. پس از ناامید شدن از این شرایط هرشی دوباره به مزرعهای که در آن بزرگ شده بود برگشت و شروع کرد به ساختن و آزمایش روی شکلات و آبنبات. در مزرعه شیر زیادی از گاوهای مزرعه به دست میآمد و همانجا بود که هرشی یاد گرفت چطور شکلاتهای خوشمزهای از شیر غلیظ شده درست کند.
در سال 1893، در سن 36 سالگی هرشی شرکت «لاکستر کارامل» را تأسیس کرد که در نهایت این شرکت یک میلیون دلار درآمد داشت و به هرشی اجازه داد که هفت سال بعد در سال 1900 کمپانی شکلات هرشی را پایهگذاری کند. وقتی برای اولین بار درهای کارخانه باز شد هرشی 43 سال سن داشت. موفقیت برای هرشی سریع و آسان به دست نیامد. امروز شکلات هرشی یکی از معروفترین و ممتازترین برندهای شکلات در جهان است.
35. اپرا وینفری
اپرا وینفری در سال 1954 در میسیسیپی متولد شد. وینفری در اکثر سالهای کودکی فقر مطلق را تجربه کرد. او در آن سالها با مادربزرگش زندگی میکرد. وقتی 6 ساله بود همراه با مادرش به ویسکانسن رفت. در آن زمان مادر اپرا یک دختر دیگر هم داشت که خواهر ناتنی وینفری حساب میشد. وینفری میگوید در طی آن سالها مورد اذیت و آزار جنسی توسط پسرعمو و عمو و یکی از دوستان خانوادگیشان قرار گرفته است. در سن 13 سالگی بود که وینفری از خانه فرار کرد. در سن 14 سالگی او حامله شد و فرزند خود را که مدت کمی بعد از به دنیا آمدن فوت کرد، به دنیا آورد.
در سال 1972 و در سن 17 سالگی اپرا در رقابتهای دختر شایسته شرکت کرده و بهعنوان بانوی سیاهپوست ایالت تنسی انتخاب شد. وقتیکه اپرا بهعنوان دختر شایسته با قرار گرفتن در انظار عمومی مواجه شد و با آن بهخوبی کنار آمد از همان سنین جوانی وارد دنیای تلویزیون شد. او بهعنوان اولین زن آفریقایی آمریکایی گویندهی خبر در نشویل شناخته شد.
در مورد این شخصیت معروف بیشتر بدانید.
پس از کالج وینفری به بالتیمور نقلمکان کرد تا در برنامه اخبار همکاری کند ولی بعدها توسط تهیهکننده اخبار با بهانه نامناسب بودن برای تلویزیون حذف شد.
در سال 1983 و در سن 29 سالگی اپرا به شیکاگو نقلمکان کرد. در سال 1984 یک برنامهی گفتگوی زنده در شیکاگو به وی پیشنهاد شد، اپرا بدون درنگ پذیرفت. نام این نمایش نوپا «ای ام شیکاگو» بود که در نهایت تبدیل به نمایش «اپرا وینفری» شد. این برنامه در بالاترین رتبهبندی برنامههای تالک شو قرار گرفت.
اکنون اپرا وینفری یک زن میلیاردر است و نفوذ و تأثیر زیادی بر بخش بزرگی از جهان دارد. اپرا توانست بر شکستهای متعدد زندگیاش غلبه کند. او هیچگاه تسلیم نشد و به همین دلیل است که امروز به شهرتی بینالمللی دست یافته و نام خانوادگیاش در سراسر جهان شناخته شده است.
36. ریچارد برانسون
ریچارد برانسون متولد 1950 یک کارآفرین میلیاردر انگلیسی است که شهرت او در سراسر جهان شناخته شده است. او صاحب برند تجاری ویرجین است و در زمینههای مختلف کسب و کار از جمله موسیقی، تل کام، مهماننوازی و مسافرت فعالیت دارد.
در اواخر دهه 1960 برانسون یک مجله دانشجویی را راه انداخت که در آن با افراد مشهور مصاحبه میکرد. او شروع به فروش آلبومهای موسیقی همراه نسخههای مجله با تخفیف کرد که منجر به موفقیت یک شبه در کارش شد. در سال 1971 یک فروشگاه آلبومهای موسیقی باز کرد اما آلبومها اشتباهی با برچسب سهمیه صادراتی به فروش رفته بودند و بنابراین برانسون مجبور شد مبلغ زیادی مالیات برای آن پرداخت کند. مادرش مجبور شده تا خانه را در رهن بگذارد تا به پسرش کمک کند که بدهیاش را به دولت بپردازد.
ویدئوی زندگینامه این میلیاردر انگلیسی، برای تماشای شما ترتیب داده شده است.
در نهایت فروشگاه ویرجین ریکوردز به موفقیت رسید و به او اجازه داد تا «برچسب اثر» خودش را افتتاح کند. او در سال 1992 و در سن 42 سالگی «ویرجین آتلانتیک» و «ویرجین مگا استور» را پایهگذاری کرد. بعدا در شرایطی برای حفظ ایرلاین افلوت تحت فشار قرار گرفت که یا امتیاز برچسبش را بفروشد یا شکست مالی و زیان صنعت هواپیمایی را متحمل شود. او امتیاز برچسب EMI را به مبلغ 500 میلیون پوند فروخت و بعد از آن به طور کامل پریشان شد چرا که کسب و کار آلبومهای موسیقی، اولین کارش در دنیای کسب و کار بود.
در نهایت کسب و کار شرکت هواپیمایی موفق شد و امروز برند ویرجین با مفهوم ارزشمندی و خدمات به مشتری مترادف است. امروز برانسون یکی از ثروتمندترین افراد این سیاره است. حتی با وجود تمام شکستها و ناکامیهای پیش رویش او صرفاً نپذیرفت که تسلیم شود.
37. رابرت تی. کیوسکی
رابرت کیوسکی در سال 1947 متولد شد او کارآفرین، سرمایهگذار و نویسنده معروف سری کتابهای پدر پولدار، پدر بیپول است. او همچنین شرکت «ریچ دد» را پایهگذاری کرده است که هزینه آموزش را برای کودکان و بزرگسالان فراهم میکند همچنین وی شرکت تکنولوژی گردش پول کیوسکی Kiyosaki CashFlow Technologies را تأسیس کرده که یک شرکت آموزش تجارت و اصول مالی است و به آموزش تجارت و سرمایهگذاری در هفت کشور جهان مشغول بوده و دهها هزار نفر دانشجو دارد.
با این حال کیوسکی قبل از رسیدن به موفقیت در طول مسیرش با شکستهای زیادی مواجه شد. در سال 1977 و در سال سن سی سالگی کیوسکی یک شرکت تأسیس کرد که کیف پول نایلونی میفروخت ولی کیوسکی نتوانست از نظر فکر این ایده از محصولات محافظت کند و به همین دلیل در نهایت این شرکت در مواجهه با رقابت سخت بازار ورشکسته شد.
پس از آن ورشکستگی او یک شرکت دیگر را آغاز کرد که برای گروههای راک تیشرت و کلاه و سایر لوازم مجوز دار میفروخت. آن شرکت هم در سال 1980 ورشکست شد. در آن زمان او 33 ساله بود. در سن 38 سالگی او یک موسسه آموزش عالی تاسیس نمود که به سرمایهگذاران و کارآفرینان میآموخت چگونه سرمایه خود را در املاک و سایر زمینههای اقتصادی سرمایهگذاری کنند.
سال 1997 و در سن 50 سالگی بود که کیوسکی با انتشار کتاب پدر پولدار و پدر بیپول به شهرت بینالمللی دستیافت. از آن زمان تا به حال این کتاب بیش از 26 میلیون نسخه در سراسر جهان فروش داشته و به 51 زبان ترجمه شده است.
38. شاون کارتر آکا جی-زی
شاون کارتر متولد 1969 است او که با نام جی زی نیز شناخته میشود خواننده، ترانهسرا و کارآفرین مشهور آمریکایی است. آلبومهای او بیش از 100 میلیون بار فروش داشته و او را به یک خواننده موفق تبدیل کرده. در حالی که امروز جی زی یک از معروفترین رپرهای تمام دوران به شمار میرود، شروع زندگی او همراه با سختیها و شکستهای زیادی بود و به دلیل شرایط بیثبات خانوادگی به مواد فروشی روی آورد.
کارتر در بروکلین نیویورک در پروژههای مسکن مارسی بزرگ شد. بعد از اینکه پدرش خانواده را رها کرد، این مادرش بود که او و سه خواهرش را بزرگ کرد. او از همان ابتدا به موسیقی علاقهمند بود و در چند نوبت در جلسه ضبط موسیقی خوانندگانی مثل جاز-او و کانیه ظاهر شد.
با این حال زمانی که او میخواست به صورت حرفهای آلبومش را ضبط کند متوجه شد که هیچ شرکتی مایل به امضای قرارداد برای انتشار کار، با او نیست؛ بنابراین او تصمیم گرفت که سی دی آلبومش را پشت ماشین بفروشد. تمام شرکتهای مهم ضبط به او جواب منفی داده بودند و بنابراین او کاری را کرد که هر هنرمند جوان و با انگیزه دیگری انجام میدهد، او شرکت A-Fella Records را تأسیس کرد. هنگامی که او شرکت را راه انداخت متوجه شد که پیدا کردن یک شرکت برای توزیع، کار آسانی نیست. در نهایت با پیدا کردن یک شرکت توزیع جی زی نخستین آلبومش را با نام «شک منطقی» که در رتبهبندی بیلبورد به رتبه 23 رسید و در نهایت به وضعیت پلاتینوم رسید، منتشر نمود. رولینگ استون این آلبوم را یکی از 500 آلبوم برتر تمام دوران نامید. این آلبوم آغاز یک حرفه طولانی و موفق بود.
39. سویچیرو هوندا
سویچیرو هوندا در سال 1906 به دنیا آمد او یک مخترع و صنعتگر ژاپنی است که امپراتوری خود را یعنی کمپانی هوندا موتور را تأسیس کرد. در حالی که امروز کمپانی هوندا آنقدر رشد کرده که حتی رقیب تویوتا محسوب میشود ولی اولین روزهای زندگی سویچیرو هر چیزی بود به غیر از آسان. با این حال او هرگز استقامت و پشتکار خود را از دست نداد و همین استقامت به او کمک کرد تا در نهایت موفق شود.
هوندا بدون اینکه به مدرسه برود در سن 15 سالگی برای یافتن کار به توکیو رفت. او در آنجا در یک تعمیرگاه اتومبیل مشغول به کار شد. هوندا 6 سال در آن تعمیرگاه کار کرد تا زمانی که به خانه برگشت و تصمیم گرفت فروشگاه اتومبیل خودش را راه بیندازد.
هوندا در طول دوران رکود بزرگ اقتصادی در سال 1937 و در سن 31 سالگی شرکت توکای سیکی را تأسیس کرد. این شرکت برای تویوتا رینگ پیستون تولید میکرد. او شب و روز سخت کار میکرد تا طرح اولیه مورد قبول شرکت تویوتا را بسازد اما فایدهای نداشت. با سرمایه کمی که در اختیار داشت مجبور شد حلقه همسرش را بفروشد تا کمی بیشتر دوام بیاورد ولی نهایتاً طرح اولیه شکست خورد و به او گفته شد که رینگهای تولیدی با مشخصات موردنظر تویوتا مطابقت ندارد.
با این وجود او حاضر به تسلیم نشد. در جستوجوی راهی برای بهبود طراحیهای قبلی خود هوندا به مدرسه بازگشت. در نهایت پس از گذشت دو سال او موفق شد و قراردادی با شرکت تویوتا برای ساخت رینگ امضا کرد ولی مدت کوتاهی بعد از آن کارخانهی هوندا در طی جنگ جهانی بمباران و ویران شد. بعد از اینکه کارخانه بازسازی شد برای بار دوم زلزله آن را ویران کرد ولی هوندا تسلیم نشد و به جای آن موتورسیکلت هوندا را ساخت که در واقع دوچرخهای بود که به موتور مجهز شده بود و به درد شرایط اقتصادی آن روز مردم ژاپن میخورد. این موتورسیکلت مقدمهای برای شرکت هوندا و موفقت های آن بود.
40. استفان کینگ
استفان کینگ متولد 1947 است. او یکی از مشهورترین و موفقترین نویسندگان دوران است. او بیش از 350 میلیون کتاب فروخته است ولی شروع به کار او غیر معمول بود. در حقیقت او بعد از تجربه یک سری شکستها آماده بود که دست از امیدها و آرزوهای خود برای تبدیل شدن به یک نویسنده بکشد.
کینگ در مورد نوشتن بسیار با انگیزه و پرشور بود و به طور خستگیناپذیری کار میکرد تا بتواند آثارش را منتشر کند. با این حال زمانی که 14 سالش بود از نامههای مبنی بر رد شدن کارش طرف از انتشاراتیها را بر دیوار میزد و دیگر تحمل این آن وضع را نداشت.
بعد از اتمام تحصیلات خود در دانشگاه در سال 1970 و در سن 23 سالگی او گواهینامه تدریس را کسب کرد ولی نتوانست هیچ کاری مرتبط با آن پیدا کند و در عوض در خشکشویی مشغول به کار شد در حالی که همسرش هم در دونات دونکین کار میکرد. در آن زمان کینگ با نوشتن داستانهای کوتاه اوقات فراغت خود را میگذراند.
در سال 1973 کینگ توانست در کار تدریس مشغول شود و همزمان با خطور ایدهای به ذهنش به نوشتن ادامه داد. زمانی که ایده داستان برای کتاب اول به ذهنش رسید که در مورد دختری با قدرت ماورایی، تصمیم گرفت که این ایده را به صورت داستانی کوتاه در مجله پلی بوی منتشر کند ولی پس از شروع کار متوجه شد که این داستان طولانیتر از فرمتی که پلی بوی میخواهد است.
یک روز که از نوشتن داستان خیلی دلسرد شده بود آن را به زبالهدان پرت کرد ولی همسرش آن را پیدا کرد و به او گفت که باید کار را ادامه دهد و داستان را تمام کند. پس از اتمام داستان 30 ناشر کتاب او را رد کردند. در نهایت او کتابش را در انتشارات دابلدی منتشر کرد و بابت آن 2500 دلار دریافت نمود. پس از مدت کوتاهی به او گفته شد که 200 هزار دلار بابت حق خود در انتشار کتاب دریافت خواهد کرد.
41. استیو جابز
استیو جابز متولد 1955، میلیاردر و کارآفرین معروف که بنیانگذار یکی از موفقترین شرکتهای تا به حال تأسیس شده ، یعنی شرکت اپل میباشد. با این حال قبل از اینکه زندگی استیو جابز با موفقیت و شهرت همراه شود، او از شکستهای زیادی رنج برد و برای گذشتن از موانع، سختیهای زیادی را تحمل کرد.
مادر و پدر جابز هر دو فارغالتحصیل دانشگاه ویسکانسین بودند و پسر خود را هنگامیکه هنوز نامی نداشت، برای فرزندخواندگی به زوجی از طبقه متوسط به نامهای پاول و کلارا جابز بخشیدند. در دوره جوانی جابز دانشگاه را رها کرد و به جای گرفتن مدرک دانشگاهی شروع به گذراندن دورههایی کرد که بیشتر برایش جالب بودند. بعد از آن جابز شروع کرد به مسافرت کردن و دیدن جاهای دیدنی مختلف دنیا. او به هند رفت و در آنجا درباره مکتب بودائیسم تحصیل کرد.
در مورد زندگی این شخصیت برجسته، مطالب بیشتری بخوانید.
در سال 1976 جابز شرکت اپل را به همراه دوست خود استیو وزنیاک پایهگذاری کرد. اپل بسیار موفق بود. جابز در سال 1983 جان اسکالی را از شرکت پپسی به عنوان مدیرعامل استخدام کرد که این تصمیم یکی از بدترین تصمیماتی بود که او گرفت. پس از اختلاف با اسکالی بر روی یکی از طرحهای ناقص، جابز از اپل استعفا داد و همراه با 5 نفر از کارمندان ، برای راه اندازی کسب و کار جدید اپل را ترک نمود. پس از ترک جابز اپل در شرایط خوبی نبود و به سمت ورشکستی پیش میرفت در حالی که شرکت نکست جابز رشد میکرد.
در سال 1996 اپل شرکت نکست را به مبلغ 429 میلیون دلار خریداری کرد و سال بعد جابز به جایگاه پیشین خود یعنی سمت مدیرعامل شرکت اپل بازگشت. جابز همانطور که در دهه هشتاد شرکت اپل را به دنیا معرفی کرده بود، بار دیگر با برگشت خود این شرکت را احیا کرد. با استفاده از یک تیم مدیریتی جدید، اصلاح گزینههای سهام و البته تحمیل حقوق یک میلیون دلار در سال، جابز شرکت اپل را دوباره به صحنه رقابتی بازار برگرداند.
42. استیون اسپیلبرگ
استیون اسپیلبرگ متولد سال 1946 در سینسیناتی اوهایو میباشد. استیون اسپیلبرگ کارگردان آمریکایی برنده جایزه اسکار و یکی از موفقترین و معروفترین فیلمسازان تاریخ سینما به شمار میرود. بعد از طلاق پدر و مادرش او همراه پدرش به لسآنجلس کالیفرنیا رفت و در آنجا تصمیم گرفت در دانشگاه فیلمسازی جنوب کالیفرنیا ثبتنام کند ولی به دلیل نمرات ضعیفش دانشگاه او را قبول نکرد به همین دلیل او تصمیم گرفت در دانشگاه دیگری به نام کالج کالیفرنیا استیت در لانگ بیچ که درجه اعتبار کمتری داشت، ثبت نام کند.
برای دریافت اطلاعات بیشتر، زندگینامه این کارگردان آمریکایی را مطالعه کنید.
در سال 1979 اسپیلبرگ یک فیلم به نام «1941» ساخت که این فیلم با شکست رو به رو شد. این فیلم تنها یک شکست مالی نبود بلکه فیلمی بود که بسیار مورد انتقادات فراوان قرار گرفت و سبب بدنامی اسپیلبرگ در آن زمان شد.
در نهایت اسپیلبرگ حتی بعد از آن شکست بزرگ هم حاضر به تسلیم نشد. او میتوانست این کار را رها کند ولی این کار را نکرد و همچنان به جلو حرکت کرد و به همین خاطر ما شاهد فیلمهای بینظیری مانند «هوش مصنوعی»، «فهرست شیندلر»، «رنگ بنفش» و بسیاری فیلمهای دیگر بودیم.
43. سیلوستر استالونه
سیلوستر استالونه هنرپیشه و کارگردان آمریکایی متولد 1946 است. از شناختهشدهترین نقشهای او میتوان نقش راکی در فیلم راکی را نام برد. استالونه در سال 1970 برای اینکه رؤیای خود را دنبال کند به نیویورک نقلمکان کرد ولی همه به او جواب رد دادند و به او میگفتند که راه رفتن و صحبت کردن او خندهدار است و نمیتواند بازیگر شود.
در آن زمان او واقعاً خرد شده بود. او برای اینکه قبضها را پرداخت کند مجبور شد سگ خود را تنها به مبلغ 25 دلار بفروشد. او 1500 بار توسط استعداد یاب ها و عوامل صنعت سینما و هرکسی که میتوانست با او دیدار کند جواب منفی دریافت کرد ساعتها در دفاتر آنها منتظر مینشست تا در نهایت فردی دیگر بار دیگر او را رد کند. او این کار را بارها و بارها انجام داد.
بار زیادی بر دوش استالونه بود و بیپول و بیخانمان شد. او برای اینکه بتواند برای آپارتمان دیگری پول ذخیره کند مجبور شد سه هفته در ترمینال اتوبوسرانی نیوجرسی زندگی کند. در آن زمان او واقعاً ناامید شده بود.
بعد از نوشتن فیلمنامه راکی، به شرط اینکه خودش در فیلم بازی نکند پول زیادی برای فیلمنامه به او پیشنهاد شد ولی او قبول نکرد. این پیشنهاد تا 325000 دلار افزایش یافت ولی او همچنان از قبول پیشنهاد امتناع کرد. در نهایت او فقط 35 هزار دلار و یک درصد از فروش فیلم را قبول کرد به شرطی که خودش در فیلم بازی کند. این فیلم بسیار موفق شد و بیش از 200 میلیون دلار فروش داشت!
44. بیتلز
گروه بیتلز یک گروه راک انگلیسی بود که در سال 1960 شکل گرفت و از آن زمان 1.6 میلیارد اثر در سراسر جهان و 600 میلیون اثر در ایالاتمتحده فروخته است. گروه بیتلز یکی از محبوبترین گروها در تاریخ موسیقی است. اعضای این گروه شامل جان لنون، پل مک کارتی، جورج هریسون و رینگو استار بودند.
گروه بیتلز هم در مسیر خود شکستهایی را هم تجربه کرد. در سال نو میلادی 1961 گروه بیتلز برای ضبط 15 آهنگ که موزیکهای R & B و آهنگهای راک بود به استودیو دکا رفتند. دیک روو و A&R در آنجا بودند و موزیک آنها را شنیدند و اعلام کردند که آنها هیچگاه موفق نخواهند شد. پنج ماه بعد گروه نامهای که امیدوار بود دریافت را دریافت نمود. مارتین از پارلوفون برای اجرای مشترک با آنها قراردادی امضا کرده بود و آنها اولین اثر خود با نام «Love Me Do» را اجرا کردند.
در حالی که با این شکستها ممکن بود دیگران دلسرد شوند ولی گروه بیتلز تسلیم نشد. آنها از صمیم قلب میدانستند که یک روز معروف و موفق خواهند شد، فقط باید تسلیم نشوند و کمی صبر داشته باشند.
45. توماس ادیسون
توماس ادیسون در سال 1847 در میلان اوهایون در یک خانواده پرجمعیت به دنیا آمد. او مخترع و کارآفرین مشهور آمریکایی است. ادیسون در کودکی به خاطر دلایل متعدد به کمشنوایی مبتلا بود. از آنجایی که توماس مشکل شنوایی داشت، بهسرعت از مدرسه خسته شد و معلمان نیز او را برای ادامهی تحصیل، نامناسب و کمهوش توصیف کردند. توماس تنها چند ماه به مدرسه رفت و پس از آن، مادرش وظیفهی آموزش او را بر عهده گرفت.
پس از مدتی پسر مأمور ایستگاه قطار نحوه استفاده از تلگراف را به ادیسون آموخت. ادیسون از این بابت بسیار سپاس گذار بود و کار با تلگراف در نهایت منجر به کار کردن برای شرکت وسترن یونیون شد.
در سال 1877 و در سن 30 سالگی ادیسون فوتوگراف را اختراع نمود. اختراعی که چنان شگفتانگیز بود که در معرفی به عموم با نام جادوی منلو پارک معرفی میشد. تنها یک سال بعد ادیسون شروع به کار بر روی لامپهای رشتهای اقتصادی نمود. این لامپها هم عمر طولانیتری داشتند و هم از نظر مصرف انرژی بسیار به صرفهتر بودند.
زندگینامه تصویری توماس ادیسون را برای کسب اطلاعات بیشتر مشاهده کنید.
توماس ادیسون برای اختراع این لامپ هزاران بار آزمایشهای خود را تکرار کرد تا بتواند این رؤیا را به حقیقت برساند. در حقیقت او برای تولید لامپ اقتصادی 10000 بار تلاش کرد و شکست خورد. در نقطهای از زمان، وقتی یکی از خبرنگاران از او پرسید که پس از این همه تلاش ناکام آیا احساس شکست میکند ادیسون جواب داد: «من شکست نخوردم. فقط 10000 راه پیدا کردم که جواب نداد. وقتی که من راههایی را که جواب نمیدهند حذف کنم آنوقت میتوانم راهی را که جواب خواهد داد پیدا کنم.»
ادیسون تأثیر عظیمی بر جامعه گذاشت و در زمان مرگش 1093 اختراع ثبت شده داشت. کار او پایه بسیاری از تکنولوژیهایی است که هم اکنون از آنها لذت میبریم. او نیز مانند بسیاری از افراد بارها شکست خورد ولی جایی که دیگران تسلیم میشوند او ایستاد و به تلاشش ادامه داد.
46. وینسنت ونگوگ
وینسنت ونگوگ متولد 1853، یکی از نقاشان برجسته تاریخ مدرن است. برخی از آثار او جز معتبرترین آثار هنری در تمام دوران است. ونگوگ در طول زندگیاش 2100 اثر مختلف را خلق نمود که شامل 860 اثر نقاشی با رنگروغن میباشد که اکثرشان را در دو سال آخر عمرش کشید.
با این حال تا سن 37 سالگی که ونگوگ اقدام به خودکشی نمود تنها یک نقاشی به فروش رسید. بله تنها یک نقاشی. در بیشتر اوقات زندگی ونگوگ خود را یک بازنده میدانست و احساس نمیکرد زندگی ارزش زیستن داشته باشد. البته یک از دلایل آن میتوانست این باشد که ونگوگ بیشتر عمرش را در حال مبارزه با فقر، افسردگی و بیماریهای روانی بود.
این نقاش برجسته را از طریق تماشای زندگینامه تصویری او بیشتر بشناسید.
زمانی که ونگوگ از بیماریهای روانی و توهم رنج میبرد، کارهای جسورانه امپرسیونیستی و جلوههای دراماتیکش در جامعه هنری طنینانداز شد. در حالی که او قبل از مرگش تنها یکی از آثارش را توانست بفروشد، پس از مرگش آثارش بسیار ارزشمند شد. واضح است که ونگوگ با قوه تخیل بیمانندش در ثبت مناظر در ذهنش و تبدیل آنها به تصاویر جسورانه امپرسیونیستی یک نابغه واقعی بود.
47. والت دیزنی
والت دیزنی متولد 1901 بنیانگذار محبوب کمپانی بزرگ والت دیزنی که احتمالاً یکی از مشهورترین شرکتها در طول تاریخ است، میباشد. دیزنی راحت به موفقیت نرسید و در مسیر رسیدن به موفقیت شکستهای زیادی را تجربه کرد که ورشکستگی هم جزئی از آن بود.
در سال 1919 دیزنی در روزنامه محلی کانزاس سیتی استارمشغول به کار شد. سردبیر روزنامه مدتی بعد او را به دلیل نداشتن قوه تخیل و ایدههای خوب از کار اخراج کرد. کمی بعد دیزنی شرکتی با نام لاف-ا. گرام تأسیس نمود. این شرکت انیمیشنهای کارتونی تولید میکرد. بزرگترین مشتری او در آن زمان تئاتر نیومن بود که یکی از بزرگترین تئاترهای زنجیرهای در کشور بود. کارتونهای دیزنی در ابتدای فیلم نمایش داده میشد و با نام خندههای عجیبوغریب نیومن دوبله میشد. با این حال موفقیت دیزنی در لف- گرام کوتاه بود و پولی که به دست میآمد برای هزینههای شرکت کافی نبود و بنابراین در سال 1923 اعلام ورشکستگی کرد. پس از آن در سال 1923 و در حالی که دیزنی 22 سال داشت به هالیوود، جایی که برادرش رُوی سکونت داشت نقلمکان کرد.
شما میتوانید در ارتباط با والت دیزنی اطلاعات بیشتری کسب کنید.
با کمک رُوی آنها استودیو برادران دیزنی را راهاندازی کردند که بعدتر به نام استودیو والت دیزنی تغییر نام داد. کمپانی والت دیزنی حالا دیگر فیلمهای انیمیشنی تولید میکرد. 5 سال بعد وقتی که دیزنی کارتون میکی موس را ساخت موفقیت برای کمپانی والت دیزنی آشکار شد ولی این موفقیت بدون تجربه شکستهای گوناگون و گذر از موقعیتهای پیچیده به دست نیامد.
48. وینستون چرچیل
وینستون چرچیل در سال 1874 به دنیا آمد. چرچیل از 26 اکتبر 1951 تا 6 آوریل 1955 نخستوزیر انگلستان بود. اغلب او را با نقلقولهای بسیار معروفش مانند «موفقیت نهایی نیست و شکست کشنده نیست، این داشتن شجاعت برای ادامه دادن است که مهم است» و «موفقیت یعنی حرکت از شکستی به شکست دیگر بدون از دست دادن اشتیاق» میشناسند.
در سال 1893 چرچیل برای تحصیل در کالج نظامی سلطنتی درخواست داد. او دو بار در امتحان ورودی شکست خورد و در سومین امتحان موفق شد ولی تنها بعد از تغییر از بخش پیادهنظام به بخش سوارهنظام که سطح پایینتری داشت. هرچند او در زمان حضورش در آنجا، فوقالعاده بود.
زندگینامه این شخصیت برجسته، به صورت تصویری برای آشنایی بیشتر شما وجود دارد.
در طول حرفه سیاسی خود او در مجموع در 5 دوره انتخابات شکست خورد. در طول عمر با افسردگی بالینی مبارزه میکرد. وینستون چرچیل از کودکی یک لکنت زبان مختصری داشت و بهخصوص حرف سین را نمیتوانست کامل تلفظ کند. دندانهای مصنوعیای به طور ویژه برای فک فوقانی چرچیل ساخته شده بود تا روش سخنوری قاطع و شمرده او را در دوران جنگ تحکیم کند.
با همه اینها چرچیل یکی از موفقترین و مشهورترین سیاستمدارانی است که تا به حال بر روی کره زمین زیسته است.