حتما شما هم قبول دارید، معاشرت با افراد مثبتاندیش چقدر لذتبخشتر از منفینگرهاست و بودن با این افراد چقدر متفاوت از وقتی است که با افراد منفینگر تعامل داریم. تقریبا اکثر مردم دوست دارند اعضای خانواده، دوستان و اطرافیانشان افراد مثبتاندیش باشند و همیشه نیمهی پر لیوان را ببینند. اما خودمان چه تفکری داریم؟ آیا همان فرد مثبتاندیشی هستیم که از دیگران انتظار داریم؟ با یوکن همراه باشید تا درباره تفاوت طرز فکر افراد مثبتاندیش و منفیگرا بیشتر بدانید.
1. شکست اجتنابناپذیر است
افراد مثبتاندیش نگاه بلندی به شکست دارند و آن را فرصتی میدانند برای یادگیری و بهتر شدن. آنها به این درک رسیدهاند که شکست یک اتفاق است و هویت و آینده زندگیشان را تغییر نمیدهد. در مقابل، منفینگرها شکست را نقطه پایان میدانند و بعد از شکست از پا درمی آیند، چون به شکست اجازه میدهند هویت فردی آنها را تغییر دهد. آنها این درک را ندارند که شکست جزئی از مسیر یادگیری و پیشرفت است.
2. از عهده انجام کارهای سخت برمیآیم
مثبتاندیشها دوست دارند همیشه به چالش کشیده شوند. آنها باور دارند زندگی بدون چالش، به هیچ پیشرفتی نخواهد رسید.
افراد مثبتاندیش نگاه روشنی به سختیها دارند و با روی باز، به دنبال راههایی برای غلبه بر آناند. در مقابل، افراد منفینگر همیشه به دنبال راههای آسان و میانبر هستند. آنها موانع را بلایی برای رسیدن به اهدافشان میدانند و معتقدند موانع، احتمال شکست آنها را بالا میبرد. برای افراد منفینگر، سختیهای زندگی سازنده نیستند، بلکه شکنندهاند.
3. همیشه بیشترین تلاشم را میکنم
مثبتاندیشها به جای تمرکز روی اوضاع، روی تلاش برای رسیدن به موفقیت متمرکزند. آنها میدانند چیزهای زیادی وجود دارد که از کنترلشان خارج است، اما تلاش شاملش نمیشود. افراد مثبتاندیش همواره بیشترین تلاش خود را میکنند، حتی اگر خیلی زیاد نباشد. اما افراد منفینگر به دنبال راحتیاند و از کمترین تلاشی دست میکشند. البته اگر قرار باشد تلاشی هم بکنند، معتقدند کاری از دستشان برنمیاید و خیلی زود تسلیم میشوند. اگرچه این افراد وقتی احساس کنند زیر نظر دیگرانند، احتمال دارد تلاش خود را دوچندان کنند.
4. از موفقیت دیگران استفاده میکنند
افراد مثبتاندیش از موفقیت دیگران الهام میگیرند، آنها اطرافیانشان را زیر نظر میگیرند و از خود میپرسند: «چه چیزی میتوانم از او یاد بگیرم؟» اما منفینگرها به موفقیت دیگران حسادت کرده و آن را تهدیدی برای خود میدانند. برای منفینگرها، موفقیت دیگران یعنی شکست خودشان.
5. چه کارهایی را میتوانم بهتر انجام دهم؟
افراد مثبتاندیش از دیگران نظرخواهی کرده و از بازخوردها استقبال میکنند. آنها با هر چیزی که به مهارتهایشان بیفزاید با روی باز برخورد میکنند، زیرا همیشه میخواهند پیشرفت کنند. اما منفینگرها وقتی مورد انتقاد دیگری قرار میگیرند یا بازخوردی دریافت میکنند، احساس بیارزشی میکنند. افراد منفینگر بازخورد را ابزاری برای بهبود خود نمیدانند، بلکه نشانه ناشایستگی خود تلقی میکنند.
6. روی هر چیزی تمرکز کنم، به آن انرژی میدهم
افراد مثبتاندیش روی چیزهایی تمرکز میکنند که میتوانند کنترلشان کنند. رضایت این افراد در گرو نوع واکنششان به اتفاقات است. مثبتاندیشها معتقدند به هر آنچه روی آن تمرکز کنند قدرت میدهند، پس با درایت از آن استفاده میکنند. اما منفینگرها تمرکز خود را روی چیزهایی میگذارند که نمیتوانند کنترل کنند. مثلا اختلاف خود با دیگران را مرور میکنند، خود را برای اشتباهات گذشته سرزنش میکنند و از آینده هراس دارند و به رویاهایشان اجازه تحقق نمیدهند.
7. همه میتوانند تغییر کنند
مثبتاندیشها باور دارند تنها چیزی که تغییر نمیکند، خودِ تغییر است. آنها باور دارند که میتوانند تغییر کنند و دیگران هم میتوانند تغییر کنند.
در مقابل، افراد منفینگر میگویند آدمها شخصیت ثابتی دارند و تغییرناپذیرند؛ پس هیچ تلاشی برای بهبود رفتارهایشان نمیکنند و با خود میگویند «چه فایدهای دارد؟» البته منفینگرها به دیگران هم امکان تغییر نمیدهند. وقتی یک فرد منفینگر به چیزی برچسب بزند، دیگر نمیتواند طور دیگری به آن نگاه کند.
8. چیزهای زیادی هست که میتوانم یاد بگیرم
افراد مثبتاندیش از یادگیری لذت میبرند. آنها میدانند اطلاعات روز به روز تکامل مییابد و ممکن است چیزی که 10 سال پیش موثر بود، امروز هیچ اثری نداشته باشد. منفینگرها فکر میکنند همه چیز را میدانند و اگر اطلاعات جدید با دانستههای قبلی آنها در تضاد باشد، بعید است آن را بپذیرند. آنها قبل از اینکه تشخیص دهند چه چیزی درست یا غلط است، به گویندهی آن توجه میکنند.
9. باید کار بزرگی انجام دهم
مثبت اندیشها هیچ ترسی از بلندپروازی ندارند. اما منفینگرها تفکر محدودی دارند و همواره سعی میکنند دیگران را متقاعد کنند که رویاهایشان دستنیافتنی است.
10. با تحقیر دیگران، من بزرگ نمیشوم
مثبتاندیشها حتی پشت سرِ دیگران هم سعی میکنند شخصیت آنها را بالا ببرند. اما منفینگرها بقیه را خراب میکنند تا خودشان احساس بزرگی پیدا کنند.
11. من بدترین دشمن یا بهترین دوست خودم هستم
افراد مثبتاندیش خودگوییهای خوبی با خودشان دارند. آنها روی آنچه در ذهنشان میگذرد کنترل دارند و به افکار خود اجازه نمیدهند دلسردشان کنند. همچنین، انتظارات واقعبینانهای از خود دارند. آنها درمورد نقاط ضعف خود و سختی موقعیتشان به خود دروغ نمیگویند. بلکه به خودشان میگویند برای موفقیت چه کاری باید انجام داد؟
افراد منفینگر بدترین دشمن خود اند. آنها خوبیها را نمیبینند و همیشه به نیمهی خالی لیوان نگاه میکنند، حتی اگر واقعا به موفقیت رسیده باشند. آنها قادرند روی تمام جوانب منفی تمرکز کنند و با این کار،اعتماد به نفس خود را کاهش میدهند.
12. زبان بدنشان چه میگوید؟
مثبتاندیشها با خودشان همانند قهرمان رفتار میکنند. با دیگران رفتار خوبی دارند و مثبتاندیشی از حالت چهرهشان هویداست. اما افراد منفینگر خود را کوچک میدانند و همیشه نگاهشان به سمت پایین است. شاید در نگاه اول تصور کنید عقلشان کم است، یا دچار افسردگیاند، یا حتی بیتفاوتاند...؛ خلاصه اینکه چهرهشان ناراحت است و اصلا راضی به نظر نمیرسند.
13. بهترین نتیجه با کار گروهی به دست میآید
افراد مثبتاندیش عاشق کار گروهیاند. آنها به ایدههایی که از جانب خودشان مطرح نشده هم، اهمیت میدهند و از آن حمایت میکنند، حتی اگر موافق آن ایدهها نباشند. در مقابل، منفینگرها اگر به این نتیجه برسند ایدهای موفقیتآمیز نیست، هیچ حمایتی از آن نمیکنند.
افراد منفینگر وقتی ایدهای به بنبست میرسد، از جملاتی مانند «من که از اول گفتم...» برای سرزنش طرف مقابلشان استفاده میکنند.
14. باید جوانب مثبت هر چیزی را ببینم
مثبتاندیشها بسیار قدرداناند و در هر موقعیتی نیمهی پر لیوان را میبینند. افراد منفینگر نمیتوانند در سختیها جوانب مثبت را درنظر بگیرند و اصلا برای بررسی جوانب مثبت یک وضعیت وقت نمیگذارند.
15. کارهای خوب دیگران را تحسین میکنم
مثبت اندیشها به دنبال آنند که مثبتاندیشی را گسترش دهند. وقتی طرف مقابلشان کار خوبی انجام میدهد، به او توجه کرده و به سرعت تحسیناش میکنند. اما منفینگرها میگویند: «چرا برای کاری که باید خوب انجام دهد، تحسینش کنم؟» آدمهای منفینگر به این درک نرسیدهاند که تشویق و تحسین چقدر اهمیت دارد، بلکه فکر میکنند توجه کردن به دیگران اهمیت دارد. این در حالیست که یک تشویق ساده میتواند باعث تقویت و بهبود روابط شود و برای انجام بهتر کارها به فرد انگیزه دهد. اما مثبتاندیشها به چنین درکی رسیده و به تاثیر و قدرت کلمات واقفاند.
منبع: lifehack
عالی بود تشکر...