بسیاری از افراد، توصیههای خلاصهتر و کوتاهتر را بهتر میپذیرند تا آنهایی که چند خط ادامه دارند. قوانین مبتنی بر تجربه، بسیار کارآمدتر هستند. زیرا از بقیهی قوانین انعطافپذیرتراند. آنها به نوعی راهنما هستند: معمولاً هم عاقلانهاند، اما نه همیشه. با یوکن همراه باشید تا به شرخ برخی از قوانین تجربی بپردازیم.
جامعه
1. چراغ راهنمایی
زمانهایی که در حال صحبت کردن هستید، چراغ راهنمایی شما تا 30 ثانیهی اول سبز است، در 30 ثانیهی دوم زرد میشود، شخصی که در حال صحبت با او هستید، احتمالاً به این فکر میکند که شما به اندازهی کافی صحبت کردهاید و حوصلهاش سر برود. بعد از یک دقیقه صحبت، معمولاً یا باید ساکت بشوید یا از او سوال بپرسید.
2. 20-40
در یک مکالمهی دو نفره، همیشه 20 الی 40 درصد شما صحبت کنید. شخصی که در حال صحبت با شما است در مورد نتیجهی صحبت حس بهتری میگیرد و خودتان هم چیزهای زیادی یاد خواهید گرفت.
3. از مخالفت کردن چشمپوشی کنید
هر زمان که مخالفتی میکنید، برای آن هزینهای هم میدهید؛ انتقاد که بماند! از خودتان بپرسید که آیا ارزش مخالفت کردن دارد یا نه.
روابط
4. یا قبول کنید، یا بروید
تغییر دادن ویژگیهای شخصیتی یک نفر دیگر به مراتب سختتر از تغییر دادن ویژگیهای خودمان است. از هر روانشناسی که بخواهید میتوانید بپرسید. احتمالاً پس از ارائهی چندین بازخورد از همسر یا دوستتان که فایدهای هم در تغییر آن فرد نداشته، در نهایت به این نتیجه میرسید که ضعفهای او را همانگونه که هست بپذیرید یا کلا بروید. تلاش برای تعمیر و تغییر یک شخص، یک اقدام خطرناک است.
5. با افرادی که کمی از شما بهترند ارتباط برقرار کنید
همیشه با افرادی که فقط یکمی باهوشتر، مهربانتر، سختکوشتر و یا در سلیقهی موسیقیایی و در زمینهی ورزش فقط کمی بهتر از شما هستند را برای ارتباط برگزینید و دور و اطرافشان باشیدو این افراد معمولاً باعث پیشرفت شما میشوند. اما اگر بیشتر از کمی، بهتر از شما باشند، احتمال اینکه به شما حس بدی در مورد خودتان بدهند، هست.
6. انگیزهی ذاتی خود را چه به عنوان والدین و چه به عنوان رئیس، به اطرافیان خود القا کنید
برای اینکه تغییر مثبتی در عملکرد رفتاری شخصی ایجاد کنید، تجربه نشان داده که بهتر است از طریق کار روی انگیزهی ذاتی آنها به دنبال نتیجهی موثر باشید. مثلاً به عنوان یک مدیر میتوانید از جملهی: «من درون شما یک کارمند ردهبالاتری میبینم و احساسم میگوید «تواناییهای بیشتری دارید.» به جای «اگر خوب عمل کنی، به تو ترفیع خواهم داد.» استفاده کنید یا به عنوان والدین میتوانید از این جمله «تو یک بچهی خیلی خوب هستی و من هم میدانم که خودت هم میخواهی که بهترین باشی. میتوانی کمی بیشتر تلاش کنی تا به موقع به خانه بیایی؟» استفاده کنید تا روی انگیزههای ذاتی آنها تاثیر بگذارید و نتیجهی مثبت بگیرید تا اینکه این جملهی ناکارآمد را به کار ببرید: «اگر دیر به خانه بیایی، تنبیه میشوی.»
شغل
7. اجازه دهید غریزهی شما حکمرانی کند و در نهایت گشنگی بکشید!
افراد زیادی از علایق مشابه پیروی میکنند. برای مثال، ورزش، مد و محیط زیست از علایق مشابه بین افراد است. با توجه به سیستم عرضه و تقاضا این به این معنی است که اگر فقط خوششانس یا خیلی پولدار باشید، میتوانید جان سالم به در ببرید و به همهی این علایق رسیدگی کنید.
8. خودتان را جای کارفرما بگذارید
افراد جویای کار باید در مورد چیزهایی که میخواهند کارفرما بداند باید برجستهتر صحبت کند. اما باید توجه کنید، مخصوصا در رزومه، پروفایل لینکدین و مصاحبهی حضوری عاقلانهترین کار ممکن این است که قبل از درج هر جملهای از خود بپرسید: «آیا با اضافه کردن این جمله، کارفرما بیشتر به سمت استخدام کردن من تمایل پیدا میکند؟»
9. به جای حرف زدن، بیشتر عمل کنید
افسوس که بازاریابی یکی از مشاغل در حال رشد است. اما شما در مقابل غرق شدن در آن مقاومت کنید. بله، شبکه سازی مهم است. بله، ظواهر اهمیت دارد. اما اگر بر روی ساختن و ارائه دادن مهارت های خود بیش از پیش تمرکز کنید، سرانجام احساس بهتری در مورد خود خواهید داشت.
9. نقاط قوت خود را بسازید وضعفهایتان را از بین برید
ما بیش از آن چیزی که فکر میکنیم، تغییرناپذیریم. البته در مورد ضعفها باید ریشهیابی کنید (مثلاً باید در مورد تمایل به خشونت خود ریشهی این رفتار را بیابید)، اینکه کار یا به فعالیتهایی بپردازید که از نقاط قوت شما استفاده میکنند و از نقاط ضعفتان شما را دور نگه میدارند، کار عاقلانهایست.
10. همکاری بیش از حد میتواند تعادل زندگی کاری شما را برهم بزند
البته برخی از افراد توانایی و استقامت فیزیکی کار طولانی مدت را ندارند. در هر صورت بهتر است از انرژی خود در ساعات معین کاری، برای انجام کارهای خود وقت بگذارید و پس از آن وقت خود را برای افراد نزدیک خود در زندگی اختصاص دهید تا آنها هم از شما تاثیر مثبت بگیرند.
11. همیشه هم مسیر رو به بالا، مسیر درستی نیست
برای جلوگیری از رسیدن به نقطهی بیکفایتی یا کار بیش از حد معقول، باید در نقطهای از زندگی به این تصمیم برسید که آیا بهتر است به سمت بالا بروید یا کمی پایینتر بروید.
پول
12. موقعیت اجتماعی، دشمن قناعت است
ما پول هدر میدهیم. ما شغلهای عذابآور را فقط برای موقعیت اجتماعی خود تحمل میکنیم. هر زمان که تمایل به خرید خودرو، انتخاب محلهی زندگی یا طی کردن مسیر شغلی داشتید پیش از اینکه تصمیمی بگیرید از خود بپرسید که به علت موقعیت اجتماعی نباشد.
13. اولین پیشنهاد را رد کنید؛ دومی را بپذیرید
در مذاکرات، معمولاً چیزی را که پس از پیشنهاد اول مطرح میشود، کمی بهتر و معقولتر از پیشنهاد اول است.
14. بر اساس پتانسیلها ببخشید، نه کمبود
زمانی که میخواهید خیریهای را انتخاب کنید، به میزان پتانسیلهایی که میتواند به افراد نیازمند کمک کند در آن موسسه دقت کنید، نه گروهی که کمبود بیشتری دارد. همانطور که همهی افرادی که کمترین زمینهای در پزشکی دارند میدانند، بهتر است اگر قرار است کمکی بشود، به افرادی شود که میتوانند بهرهی بیشتری ببرند و نه لزوماً آنهایی که مرضترند.
سلامت عاطفی
15. موانع و حواسپرتیها
بله، برخی اوقات، دچار مشکلاتی میشویم که با رواندرمانی و یا دارو حل میشوند. اما اغلب، کار عاقلانهتر این است که از افکار منفی و مخرب خود جلوگیری کنید و حواس خود را با انجام کارهای سازنده و خوشایند پرت کنید.
16. تراپی معمولاً روی عصبهای حافظه از راه مشکلات یا تجارب منفی در گذشته تاثیر میگذارد
برعکس، جلوگیری و حواس پرتی بنیان آن سلولهای عصبی را ضعیف میکند و در نهایت شما خوشحالتر خواهید شد. پس وقتی که دیگر خودتان را دوباره با مشکلات روبرو نمیبینید، خلاقیت بیشتری در شما شکوفا میشود و اطرافیانتان تحت تاثیر خلق و خوی شما نخواهند بود.
17. عزت نفس پایین غالباً بیانکنندهی این است که به بهبود نیاز دارید
بر اساس دلالت گروس، غالباً عزت نفس پایین یک نوع ارزیابی منفی و پایین شخص از خودش است که در عین حال کاملاً غیر منطقی است. در بیشتر موارد هم عزت نفس پایین تا حد زیادی درست است. در هر صورت باید با خودتان کنار بیایید، یا باید تصمیم بگیرید که بهبود پیدا کنید و یا فقط عزت نفس خود را افزایش دهید.
تحصیلات
18. بهتر است در یک مدرسهی ساده و ارزان با دانشآموزان و معلمهای خوبی حضور داشته باشید تا یک مدرسهی با کلاس و با تعداد کمتری از موارد قبلی
وسوسه شدن با ساختمانهای باشکوه و بوتههای زیبا کار آسان و راحتی است. اما در مورد تحصیلات، فقط افراد هستند که اهمیت دارند. ترجیح خودم بر این است که هم خودم و هم فرزندانم در یک مدرسهی اجارهای با معلمهای پر انگیزه و دانشآموزان باهوش مهربان درس بخوانم تا اینکه در یک ساختمان مجلل در کنار معمولیها باشم.
متفرقه
19. آیا نحوهی بهتری برای گذران وقتم هست؟
معتقدم این مفیدترین قانون تجربی من است. زمانی که از این قانون برای زندگی خود و حتی تصمیمات ریز و کوچک خود استفاده میکنید، کم کم شاهد جایگزین شدن خلاقیت داشتن، با ارزش بودن و تحت کنترل بودن همهچیز در زندگیتان با عواطفی مانند سر خوردگی و ناکارآمدی خواهید شد.
20. خودتان را مجبور کنید
بله درست متوجه شدید باید خودتان را مجبور به انجام وظایف خود کنید. بسیاری از کارشناسان در زمینهی اهمالکاری معتقدند با اهمالکاری باید مانند یک نشانه رفتار کرد و برای درمان آن باید به ریشهی آن مراجعه کرد، ریشهای مثل ترس از شکست. اما غالباً مشکل چیزی است که از آن به نام هیدونیسم ساد میشود. هیدونیسم اشتیق برای انجام کار لذت بخشی است که حتی علاقهی شما نیست. افراد موفق خودشان را قانع میکنند تا در زندگی معذب باشند. آنها پروژهی کاری که به آن علاقه ندارند را انجام میدهند و مالیاتهای خود را میپردازند و در آخر هم هرکاری که به نظر سخت میآید را انجام میدهند.
21. خودتان کلاه خود را قاضی کنید
شاید کلمهی درستتر برای بیان این قانون کلمهی «هشیارتر، باهوشتر» به جای «قضاوت» باشد. هر چقدر هم که از خودتان تنفر داشته باشید، شایستگی پذیرش کالا یا افرادی که به نوعی تنبیه محسوب میشوند و بدکیفیت هستند را در زندگی خود ندارید. در مورد اتفاقات گذشته و منابعی که از گذشتهی افراد یا کالاها دارید آنها را قضاوت کنید و پس از مدتی شاهد خوشحالی و آسودگی خود خواهید بود.
22. ذهنیت تجربی برای خود داشته باشید
به جای اینکه دچار نگرانی بیش از حد بشوید، همین الان دست به کار شوید و قدمهای کوچکی بردارید و به تماشای موفقیتهای کوچک خود در آنها بپردازید. این قدمها میتوانند جستجو برای شغلی جدید، مقابله با همکاران و دوستان و افراد خانواده باشد.
23. اگر عاقل بودید چه میکردید؟
قبل از اینکه هرکاری را انجام دهید و چیزی را باور کنید، دو بار به آن فکر کنید. برای ازدواج، دوست داشتن و نفرت ورزیدن حتی در مورد رئیس جمهور ترامپ باید همین شیوه را انجام دهید زیرا قانونش همین است. نفس عمیقی بکشید و از خودتان بپرسید که اگر آدم عاقل و منطقی بودید، چه میکردید.
24. بیشتر میوه و سبزیجات و پس از آن بقیه موارد را بخورید
باور خودم این است که تعارفهای مایکل پولان (Michael Pollan) کوههای توصیههای رژیمی را در هم میشکند و همهی آنها را در یک جملهی عاقلانه خلاصه میکند. خودم به این قانون جملهی دیگری هم اضافه میکنم: و گندهایی که به زندگی خود زدهاید را ببخشید.
جمعبندی
باز هم میگویم که هیچکدام از اینها قانون نیستند بلکه فقط قوانین تجربی هستند که من تابحال بدست آوردهام و میتوانند کاملاً درست هم نباشند. اینکه از آن استفاده کنید یا نکنید بستگی به خودتان و شرایطتان دارد.
منبع: psychologytoday