فیلم سینمایی «مالفیسنت: بانوی اهریمنی» (Maleficent: Mistress of Evil)، یک فیلم فانتزی و ماجراجویانه، محصول کشور آمریکا، به کارگردانی یواخیم رانینگ (Joachim Ronning) است. قسمت اول این فیلم به نام «مالفیسنت» سال 2014 با بازی آنجلینا جولی اکران شد. پس از فروش گیشهی درخشان آن، سرانجام شرکت دیزنی در سال 2019 قسمت دوم این فیلم را منتشر کرد. در این قسمت نیز همانند قسمت اول، نقش اصلی فیلم بر عهدهی آنجلینا جولی است. از دیگر بازیگران فیلم میتوان به ال فانینگ (Elle Fanning)، میشل فایفر (Michelle Pfeffer)، هریس دیکینسون (Harris Dickinson) و سم رایلی (Sam Riley) اشاره کرد. این فیلم 118 دقیقهای، امتیاز 6.6 از سایت IMDB و رضایت 40 درصدی را از سوی منتقدینِ Rotten Tomatoes از آن خود کرده است. در ادامه با نقد و بررسی این فیلم با یوکن همراه باشید.
یواخیم رانینگ کارگردان کمتر شناختهشدهی این اثر، آثاری همچون «دزدان دریایی کارائیب: مردگان قصه نمیگویند» (Pirates Of The Caribbean: Dead Men Tell No Tales) و «باندیداس» (Bandidas) را در کارنامه خود دارد. نکتهی جالبتوجه درباره این محصول، تهیهکنندگی آنجلینا جولی در کنار جو روث است. پس از اکران فیلم در سال 2019، جولی به همراه فرزندانش در یک تور اکران فیلم، به کشورهای زیادی مسافرت کرد و این فیلم را در جشنوارههای مختلف به همراه مردم و منتقدین به تماشا نشست.
در ادامهی داستان مالفیسنت، این فیلم با خواستگاری «شاهزاده فیلیپ» از «آرورا»، دخترخواندهی «مالفیسنت» شروع میشود و مقدمهی صلح بین دو قلمروی انسانها و پریان را فراهم میکند. غافل از اینکه مثل همیشه موجودات جنگطلب راه صلح را ناهموار کرده و چالش جدیدی سر راه مالفیسنت قرار میگیرد.
عوامل دوبله اختصاصی توسط گپ فیلم
گویندگان: زهره شکوفنده، فریبا رمضانپور، سارا جعفری، ماریا گلشن زاده، مینا قیاسپور، مهتاب تقوی، علی منانی، علیرضا دیباج، علی جلیل باله، محمد جان پناه، ابوالفضل شاه بهرامی، شهراد بانکی، علی اصغر رضایی نیک، نغمه عزیزی
مدیر دوبلاژ: زهره شکوفنده
صدابردار: علی مطلق
مترجم: شیده آژیر
دوبله و پخش: گپ فیلم
مالفیسنت؛ محبوبترین شخصیت شرور دیزنی
برای تماشا و دانلود فیلم «مالفیسنت؛ بانوی اهریمنی» دوبلهشده، به وبسایت گپ فیلم مراجعه کنید. مالفیسنت شرورترین و بدنامترین شخصیت دنیای رنگی دیزنی است. در قسمت اول این فیلم که روایتی از داستان معروف «زیبای خفته» بود، فیلم بیشتر به پردازش شخصیت مالفیسنت و چگونگی تبدیل او به این جادوگر شرور و بیرحم پرداخته بود. در جریان اتفاقاتی که برای این شخصیت افتاد، او سرانجام از یک دختر معصوم و خوشقلب به موجودی شرور با قلبی سنگی تبدیل میشود تا جایی که دختر پادشاه را طلسم میکند.
مالفیسنت توانست با بازی درخشان آنجلینا جولی به یکی از محبوبترین کاراکترهای دیزنی تبدیل شود و فروش 758 میلیون دلاری گیشهی این اثر نیز، گواه این اتفاق است. همانطور که قابل پیشبینی بود، دیزنی نتوانست از سود تجاری درخشان این اثر چشمپوشی کند و سرانجام در سال 2018 ساخت قسمت دوم آن را نیز به عهده گرفت. حتی آنجلینا جولی که پیش از این از بازیگری کنارهگیری کرده بود، دوباره در هیبت محبوب مالفیسنت مقابل دوربین رفت تا وجههی دیگری از این شخصیت را به نمایش بگذارد.
در قسمت دوم این اثر، «آرورا»، دخترخواندهی مالفیسنت توسط او به ملکهی «سرزمین مور» تبدیلشده است و در ابتدای فیلم «شاهزاده فیلیپ» (که مانند همهی کلیشههای دیزنی، شاهزادهی نجات «زیبای خفته» در قسمت اول فیلم بود) از او خواستگاری میکند.
در صورت ازدواج این دو، میتواند زمینههای صلح بین دنیای انسانها و سرزمین «مو» برقرار شود. در حالیکه مالفیسنت با همهی بیاعتمادیاش به انسانها، به این ازدواج و مقدمهی صلح راضی میشود، ملکه (مادر فیلیپ) سعی در از بین بردن مالفیسنت و تصرف سرزمین «مور» دارد. مالفیسنت توسط قبیلهاش نجات داده میشود و حالا باید بین جنگ با انسانها یا برقراری صلح انتخاب کند.
فیلم پیام روشنی دارد: صلح
چیزی که از ابتدا تا انتهای فیلم به چشم میآید، تلاش برای برقراری صلح بین دنیاها و نژادهای مختلف است. درحالیکه در کنار آدمهایی که سالهای طولانی برای برقراری صلح تلاش کردهاند، همواره موجودات جنگطلبی یافت میشوند که تنها به نژاد خود اهمیت میدهند و برای بقای خود حاضر به از بین بردن بقیهی جهان هستند.
فیلم بهسادگی حقیقت دنیای انسانها را نشان میدهد. در سکانسی یکی از اعضای قبیلهی مالفیسنت در توضیح یکی از دلایل جنگ عنوان میکند که انسانها باعث نابودی زمین و بقیهی موجودات آن میشوند. درحالیکه از سوی دیگر ملکه معتقد است بقیهی موجودات یک تهدید همیشگی برای انسان هستند. مفهوم صلح از دیدگاه هر نژاد به چالش کشیده میشود و بعد با به تصویر کشیدن یک جنگ تمامعیار، تبعات جنگ به نمایش درمیآید.
فیلم مفاهیم مهمی مثل صلح و مقابله با نژادپرستی را در خود جایداده است و حتی به پیامهای بزرگسالانهتری نیز اشاره میکند. در قلب یک فیلم دیزنی ما با یک قتلعام طرفیم. سکانسهای مرگ دستهجمعی نژاد پریان در کلیسا که میتواند به قضیهی هولوکاست اشاره کند و آن مادهی قرمزی که مانند انبوه خون در هوا شناور است و با تبدیل خونها به گل، به پارادوکس جذابی تبدیلشده است.
عشق مادرانه از نوع هالیوودی
مانند قسمت اول، باز هم عشق مادرانهی مالفیسنت به «آرورا» محوریت داستان قرار دارد و این عشق است که در دوراهی بین خیر و شر حتی قلب سنگی مالفیسنت را هم میتواند نرم کند.
در پایان فیلم، کنار هم قرار گرفتن همهی نژادها و گونهها، شانهبهشانهی هم در مراسم جشن عروسی، روییدن گل در سراسر سرزمین که میراث صلح را نشان میدهد، صحنههای چشمنوازی را به وجود آورده است. هرچند که تبدیل یکبارهی یک جنگ تمامعیار به عروسی، در حالیکه تا ساعاتی پیش همهجا به خاک و خون کشیده شده بود، کمی اغراقآمیز به نظر میآمد، اما باید قبول کنیم که ما در نهایت یک فیلم دیزنی را شاهدیم و در فیلمهای دیزنی همگی باید با خوبی و خوشی تا آخر عمر کنار هم زندگی کنند.
در پشت پردهی این مفاهیم روشن و جذاب، فیلم میتواند در دنیای بزرگسالانه به چالش کشیده شود
اثر در عملکرد خود بیش از آنکه ماهیت صلح را به تصویری روشن و قابلقبول تبدیل کند، آن را میکوبد. کاراکترهای صلحطلب بهنوعی منفعلتر از بقیه به تصویر کشیده میشوند. آنها تنها تماشا میکنند و در دام میافتند. سادهلوحی ویژگی بارز آنها جلوه داده میشود. پادشاهی که در نیمهی ابتدایی فیلم با جادوی سوزن چرخ نخریسی به خواب میرود، بهعنوان کسی که در صدر افراد صلحطلب میان انسانها و پریهای جنگل «مور» بوده، هیچ کنش قابلتوجهی درروند داستان ندارد و تا صحنههای پایانی نیز حضوری به عمل نمیآورد.
پرنس «فیلیپ» جوان با اینکه در شمار افراد صلحجوست، جز ابراز عشق به «آرورا» تا قبل از نزاع، تلاشی برای برقراری یک آرامش همگانی نمیکند و تنها در فکر مراسم ازدواج خود است؛ اما در انتهای فیلم زمانی که قصر را در حال نابودی میبیند و بت مادرش برای او شکسته میشود، منقلب میشود.
اینطور به نظر میرسد که به دست آوردن قلب یک دختر جوان، از آرامش تعداد کثیری از مردمان قلمرو و حتی دیگر افراد خارج از آن برای او مهمتر بوده و تا زمانی که احساس خطر او را فرا نمیگیرد، اهداف پدر را به فراموشی میسپارد. این مثالها برای ردهی سنی پایینتر قابللمس نباشد، اما قادر است پرنس «فیلیپ» را به یک ضدقهرمان مبدل کند.
فیلم برخلاف آرمان صلحجویانه و عطوفت همگانیای که خواهان آن است، در تمام لحظهها نمایانگر این است که تنها خشم درونی مالیفیسنت از او جادوگری قدرتمند ساخته و زندگانی همنوعانش در برابر انسانها در گروی داشتن خشم است. زمانی که آرورا، مالیفیسنت و ملکه در بالای قلعه هستند، او خشمش را به عشق مبدل میکند و به ورطهی نابودی کشیده میشود.
فیلم تقابلی بین شخصیتهای جنگطلب و صلحطلب است
شاید تنها شخصیتی که در جهت آرمانهای خود کنش نشان میدهد، موجودی است که مالیفیسنت زخمی را نجات داده و به پناهگاه همنوعانش میبرد. او مخالف جنگ است. کودکانی را نشان میدهد که بهجای پرواز از شاخهی درختها مجبور به پریدن از صخرههای خطرناک برای آموزشاند و نجات از تمام این رنجها را مصالحه میداند؛ اما او نیز درنهایت جان خود را از دست میدهد تا نمایانگر این باشد که مانند دنیای واقعی، نتیجهی کنشمند بودن، قربانی شدن است.
این تصویر در برابر پادشاهی که در تخت خواب خود سیر کرده و در پایان نیز بیش از همهی کاراکترها ستایش و تشویق میشود، یک ناامیدی تمامعیار برای تلاش است.
نکتهی دیگر علت خشم ملکه از پریان جنگل مور است. او میگوید برادر صلحجویش توسط ساکنان جنگل مور کشتهشده، پادشاهی پدرش ازدسترفته و خود او نیز به تبعید دچار شده است. این میتواند یک دلیل منطقی برای خشم و کینهی ملکه باشد که هیچ توضیح واضح و مبرهنی از جانب افرادی که در مقابل او ایستادهاند دریافت نمیکند.
تنها چیزی که از جانب پرنسس آرورا میشنود این است که اشتباه میکند. یک گفتار بچگانه و سطحی. درحالیکه همین گذشتهی تلخ در قسمت اول توضیح شرارت و قلب سنگی مالفیسنت میشود و داستان میخواهد به ما نشان دهد که هیچکس ذاتا بد و شرور نیست و میتواند تغییر کند، در اینجا ملکه را سرانجام به یک بز تبدیل میکند!
خشم نجاتبخش
درصحنهی مقابل ورودی تالار عروسی، کلاغ و دوست نزدیک مالفیسنت در حین مبارزه با انسانها، بهواسطهی خشم و تقلای خود به یک خرس وحشی تبدیل میشود –که این خلاف طبیعت او بوده– و خود این تصویر نیز مبین این است که خشم تنها راه نجات و ادامهی حیات است. شاید در وهلهی اول مخاطبان از ماحصل این رویداد خوشحال به نظر برسند اما حقیقت درونی این اتفاق چیست؟ خشم نجاتبخش؟ ترکیب ناامیدکنندهای میتواند به پیام بهظاهر آرمانی فیلم ضربهای مهیب وارد کند.
کاراکتری که در شب آشنایی مالفیسنت و خانوادهی پرنسس فیلیپ به مالفیسنت تیراندازی میکند نیز مبهم است. اینطور به نظر میرسد که او دلیلی بهجز اطاعت از ملکه برای این خشم خود نسبت به ساکنان جنگل مور داشته باشد. در تمام طول فیلم مخاطب درصدد این است که روایت او را نیز بشنود. چرا وی تا این حد برای نابودی غیر انسانها مصمم است؟ چرا طی یک حرکت بسیار سادیسم گونه با نواختن پیانو، وظیفهی کشتن پریان داخل تالار عروسی را بهتنهایی بر عهده میگیرد؟ اما از او گذر میشود و در انتها با یک شخصیتپردازی بسیار ضعیف از میان برداشته میشود.
آنجلینا جولی بار شخصیتپردازی ضعیف فیلم را به دوش میکشد
ما در این فیلم میدانیم که با فیلمنامهای قوی و شخصیتپردازی درستی روبهرو نیستیم. نویسنده صرفا تلاش داشته یک سری مفاهیم زیبا را درون داستان بگنجاند، بدون آنکه به تأثیر عمق این مفاهیم درون قصه و شخصیتها توجهی داشته باشد.
فیلم «آنجلینا جولی» را دارد اما عملا از او استفادهای نمیکند. بازی جولی نسبت به مالیفیسنت 1 بسیار ضعیف است. اساسا او چیزی جز گریم و لباس وبالهایی با جادوی سیاه نیست. در اکثر سکانسها تنها به تماشا کردن اکتفا میکند. هر چندبخشی از این مسئله را میتوان به نا امیدی مالفیسنت و استیصالش در برابر از دست دادن فرزندی که نیمی از زندگیاش را به عشق به او اختصاص داده و نابودی رو به وقوع جنگل و قلمروی وی نسبت داد.
نکتهای که دربارهی آنجلینا جولی توجه مخاطب را به خود جلب میکند، این است که او خود مالفیسنت است. شما نمیتوانید هیچ تصویر دیگر جز او را مالفیسنت دنیای دیزنی تصور کنید. باورپذیری این کاراکتر در قسمت اول بهقدری کامل و بینظیر بود که باوجود کمرنگ شدن تأثیرش در قسمت دوم، نمیتوان نفوذ و جذابیت این شخصیت را نادیده گرفت.
مالفیسنت: بانوی اهریمنی تجربهی دلچسب دیزنی
اگر از طرفداران قسمت اول این فیلم هستید، برای یک طرفدار دنیای دیزنی، همیشه تقابل آدم و پری، جنگلهای قشنگ پریان، موجودات افسانهای که حرف میزنند، پیروزی عشق و پیروزی همیشگی خیر مقابل شر جذاب است.
در بین فیلمهای سنگین تخیلی، این فیلم ساده حرفش را میزند. منظورش را میرساند و میتواند توی قلبتان بنشیند، حتی اگر ایرادهای بزرگی به آن وارد شود؛ و حضور کاریزماتیک آنجلینا جولی در نقش مالفیسنت، میتواند به هر تعللی پایان دهد.
برای تماشا و دانلود فیلم سینمایی جدید دوبله / زیرنویس میتوانید به «گپ فیلم: مرجع دانلود فیلم و سریال» سر بزنید.