فیلم سینمایی «ایلای» (Eli) یک فیلم در ژانر ترسناک و محصول کشور آمریکاست. کارگردانی این فیلم بر عهدهی سرن فوی (Ciaran Foy) است و در آن بازیگرانی ازجمله چارلی شاتول (Charlie Shotwell)، کلی رایلی (Kelly Reilly) و سیدی سینک (Sadie Sink) به ایفای نقش پرداختهاند. این فیلم 98 دقیقهای در سال 2019 توسط شرکت نتفلیکس منتشر شد. در ادامه با نقد و بررسی این اثر در یوکن همراه ما باشید.
سرن فوی کارگردان جوان این فیلم، ساخت قسمت دوم فیلم شناختهشدهی «شوم» (Sinister) در سال 2015 را در کارنامه دارد.
موسیقی متن این فیلم ترسناک اثری از آهنگساز بزرگ بیر مککرری (Bear McCreary) است که آلبوم موسیقی سریال معروف «مردگان متحرک» (The walking dead) را نیز ساخته است.
در این فیلم پسربچهای به نام «ایلای» که به خاطر مشکلی در سیستم ایمنیاش، در هوای آزاد دچار سوختگی میشود، برای یک درمان تجربی همراه پدر و مادرش راهی بیمارستان عجیبی میشود که چند راهبهی قدیمی از آن مراقبت میکنند. ایلای بهزودی متوجه میشود که اتفاقات وحشتآوری در گذشته در این بیمارستان رخ داده است.
این فیلم توانسته امتیاز 5.7 از سایت IMDB و رضایت 48 درصدی را از سوی منتقدان Rotten Tomatoes دریافت کند.
شروع متفاوتی که به یک پایان غیرقابلپیشبینی ختم میشود.
برای تماشا و دانلود فیلم «ایلای» دوبله شده، به وبسایت گپ فیلم مراجعه کنید. ایلای با موضوع نامتعارفی شروع میشود. پسربچهی ششهفتساله ای که در مجاورت با هوای آزاد دچار سوختگی شدید پوستی میشود و از آن روز به بعد، در یک پوشش پلاستیکی زندگی میکند. خانوادهی ایلای که از پزشکان دیگر ناامید شدهاند، با تحقیقات پدرش به بیمارستان خاصی مراجعه میکنند تا با ژندرمانی بتوانند او را به حالت طبیعی برگردانند. طولی نمیکشد که ایلای متوجه میشود موجودات عجبیبی در این بیمارستان حضور دارند. در ابتدا میترسد و میخواهد پدر و مادرش را راضی کند تا از آنجا بروند؛ اما بهتدریج میفهمد که آنها قصد دارند پیامی را دربارهی اتفاقات وحشتآوری که در گذشته در این بیمارستان رخ داده است، به او برسانند.
مهمترین نکتهای که در رابطه با فیلم میتوان به آن اشاره کرد، غیرقابلپیشبینی بودنِ آن است. تقریبا تا نزدیک به انتهای فیلم مخاطب نمیتواند موضوع اصلی قصه را حدس بزند. نشانههایی که دربارهی شخصیت ایلای در طول فیلم مشاهده میکنیم مانند تکههای پازل کنار هم جمع میشوند تا درنهایت در پایان فیلم به یک نتیجهی نهایی برسند.
در سکانسی که پدر «ایلای» دربارهی قوی بودن او صحبت میکند، میگوید: «هر وقت مادرت بهت میگه میدونی دوست دارم؟ میگی میدونم. انگار که برات یه چیز معمولیه». این موضوع به عدم وجود احساس و عاطفه درون «ایلای» اشاره دارد.
در سکانس دیگری وقتی ایلای از روی پلهها با سرعت فرار میکند تا پدر و مادرش را در جریان اتفاقات بیمارستان قرار دهد، ردپایش از روی پلههای خاک گرفته به چشم برهمزدنی محو میشود تا نشان از دمای بالای بدن او باشد. حرارتی که در انتها به مخاطب میفهماند این سوختگی نه از هوای بیرون، بلکه از درون ایلای نشات میگیرد.
ایلای، یک دروغ است!
استفادهی مناسب از اسم «ایلای» که اگر پشت هم نوشته شود به صورت«ELIELIELIELI» درمیآید که کلمهی «lie» به معنای دروغ به دفعات در آن تکرار شده است و این چیزی بود که ارواح داخل بیمارستان میخواستند به ایلای بفهمانند: «در این بیمارستان یک دروغ در جریان است». و خود آوای اسم «ایلای» که به صورت «a lie» به معنای «یک دروغ» میتواند خوانده شود.
با اینحال مخاطبی که تمام فیلم برای نجات «ایلای» از آن بیمارستان عجیب با او همراه میشود درنهایت متوجه میشود که درواقع شخصی که باید از آن فرار کرد، خود «ایلای» است. این تغییر شخصیت قهرمان داستان و برملا شدن راز درونیاش بهخوبی توانسته غافلگیری لازم را برای مخاطب داشته باشد و فیلم را در دستهبندی ژانر معمایی قرار دهد. ایده پردازی مناسب نویسنده در یکنواخت نبودن قصه و تغییر خط داستانی از نقاط مثبت فیلم است.
بازی قابلقبول شخصیتهای فیلم
کلی رایلی در نقش مادر «ایلای» توانسته بازی باورپذیری از اوج نا امیدی یک مادر و تن دادن به هر اتفاقی برای نجات جان فرزندش از خود ارائه دهد. نقش مادر مانند یک درام اصیل در فیلم ایلای نیز بسیار پررنگ است و برای مخاطب یادآوری میکند که تنها کسی که درنهایت فرزندش را به هر شکلی که باشد میپذیرد، مادر است. و تنها کسی که حتی قلب سنگی یک شخصیت شیطانی را میتواند نرم کند، مادر است.
سیدی سینک در نقش «هالی» از دیگر نقاط قوت فیلم است. او بیرون دیوارهای بیمارستان است. تنها کسی است که حرفهای «ایلای» را باور دارد و به او این اطمینان را میدهد که قدرت مواجهه با اتفاقات را دارد. او معلوم نیست چه کسی است، از کجا میآید و چرا با آگاهی از وجود روح در بیمارستان، از آنها نمیترسد؛ اما همیشه هست و درصحنههایی که ترس ایلای را فرامیگیرد، شبیه به نقطهی روشنی از راه میرسد.
او منتظر ایلای است تا بتواند خودش را نجات بدهد. در سکانسی که بچهها شعبدههایشان را برای هم رو میکنند، او در چشم بههمزدنی در دستش آتش روشن میکند بدون اینکه کبریت یا فندکی در دست داشته باشد. شعله از درون او میآید. این تکهی دیگری از پازل است که میتواند ما را به حقیقت انتهای داستان نزدیکتر کند.
نویسنده بهخوبی توانسته این جزئیات را در سکانسهای بهظاهر بیاهمیت فیلم برای مخاطب جا بگذارد.
پدر خانواده عملا در داستان محو میشود
نویسنده در پردازش شخصیتهای دیگر مانند پدر خانواده، یا دکتر راهبهی بیمارستان ضعیف عمل کرده است. پدر ایلای که در انتها متوجه میشویم پدر واقعیاش هم نیست، کنش قابلتوجهی در فیلم ندارد. اگرچه در طول داستان به پرستارها کمک میکند و اصرار به ماندن خانواده در بیمارستان دارد، اما هرگز احساس واقعیاش به ایلای مشخص نمیشود و مخاطب متوجه نمیشود که واقعا میخواهد او را درمان کند یا تصمیم به نابودیاش دارد.
به نقش رئیس بیمارستان که سردستهی راهبهها و پزشک معالج ایلای هست نیز توجهی نمیشود. مخاطب درک نمیکند که انگیزه او از این کار چیست و آیا واقعا میتواند بچهها را درمان کند یا آنها را با مرگ وحشتناکی رها میکند؟ نکتهی قابلتوجه دیگر این است که او شخصیتی است که آمده تا با شیطان مقابله کند.
جذابیت همیشگی داستانهای آخرالزمانی
ایدهی داستانهای آخرالزمانی اولین باری نیست که پایشان را در فیلمهای ترسناک بازکردهاند. حضور شیطان بهعنوان نقطهی عطف اکثر فیلمهای ترسناک برگزیده، شناختهشده است. تقابل بین نیکی و شر و تسخیر روح انسان توسط موجودات شیطانی همواره دستمایهی این ژانر قرار داشته و در این فیلم نیز شاهد تبدیل یک انسان با تمام غرایز و عواطف انسانیاش، به فرزند شیطان، نماد شرارت و زشتی است. بهطوریکه حتی در مقابل از دست دادن نزدیکترین اعضای خانوادهاش نیز واکنشی از خود نشان نمیدهد.
شرکت نتفلیکس علاقهی زیادی در انتشار فیلمهای آخرالزمانی از خود نشان میدهد. داستانهایی که از دنیای مذهب نشات گرفته باشد و مقابلهی مذهب با نقطهی مقابلش شیطان را به تصویر بکشد. قضایا را از زاویهی دیدی دیگر به مخاطب نشان دهد و مفاهیم خیر و شر را به چالش بکشد. در این فیلم نیز با یک چرخش داستانی با زاویهی دید جدید روبهرو هستیم.
درجایی مادر ایلای عنوان میکند که سالها دعا کردنش برای گرفتن فرزند در پیشگاه خداوند بیجواب ماند و او سرانجام برای دعا به شیطان روی آورد. شاید نتفلیکس میخواست این مفهوم را یادآور شود که اگر انسان بهجای خیر، دست دعا بهسوی شر دراز کند، با چه سرنوشتی روبهرو خواهد شد.
ایلای میتواند یک فیلم معمایی خوب با چند صحنهی ترسناک محدود باشد
اگر دنبال یک فیلم با یک ساعت و نیم ترس و اضطراب مداوم هستید، شاید ایلای انتخاب مناسبی نباشد. فیلم اگرچه در ابتدا صحنههای ترسناکش را با حوصله و به ترتیب رو میکند، اما خلاقیتی در ایجاد یک فضای وهمآلود از خود نشان نمیدهد.
درواقع کلیشههای اکثر فیلمهای ترسناک در این فیلم نیز تکرار شده است. دیدن روح در آینه، تکان خوردن پردهها، نوشتن یادداشت روی شیشهی بخار گرفته، کشیده شدن روی زمین توسط یک روح و کنشهای پشتصحنهای که شخصیت اصلی فیلم از آن بیاطلاع است.
بااینحال چارلی شاتول توانسته بازی قابل قبولی از یک کودک ترسیده که از اتفاقات در حال رخ دادن اطلاعی ندارد، از خود ارائه دهد. مخاطب اگرچه با صحنههای ترسناک بهخوبی آشناست و حتی میتواند پیشبینی کند پشت پردهای که تکان میخورد هیچ موجودی نیست، بااینحال بهراحتی میتواند برای نجات از آن بیمارستان شوم با ایلای همراه شود.
تبدیل یکبارهی روحهای پلید به موجودات دلسوز
از نیمهی دوم فیلم که ایلای پیام روحهایی که او را با خود میکشاندند را متوجه میشود، بخش ترسناک فیلم سقوط قابلتوجهی میکند. حالا ما میفهمیم که روحهای شیطانی که عامل ترسیدن ما در ابتدای داستان بودند، موجودات بدی نیستند و میخواهند به نقش اول قصه در جریان یافتن حقیقت کمک کنند.
صحنههای ترسناک تقریبا به صفر میرسند و گویی کارگردان در تلاش برای باز کردن گرههای داستان، ژانر اصلی فیلم خود را به فراموشی میسپارد. باوجود افت قابلتوجه سکانسهای رعب و وحشت، فیلم هنوز میتواند دلهرهآور باشد.
حال دیگر داستان روحها تمام میشود و ما با آدمهای واقعی و پلیدی روبهرو هستیم که باید از آنها دوری شود. در اینجا ضربههای غافلگیرانهی فیلم شروع میشود و ما را به این باور میرساند که در تمام فیلم در سمت اشتباهی ایستادهایم.
فیلمنامهای با ایدههای مناسب و پایانبندی قابلتأمل
فیلمنامهی نوآورانهی ایلای میتوانست جای پردازش بیشتری در داستان داشته باشد و در انتها بهجای ربط دادن آن به شیطان و مسائل آخرالزمانی، از کلیشههایی از این دست دوری کند. با این حال فیلمنامه در پرداختن به این مسائل زیادهروی نکرده است و تصمیم گرفته مخاطب را تا انتهای داستان منتظر نگهداشته و بعد برگ برندهاش را رو کند. هرچند که برای این برگ برنده هیچ پردازش درستی در نظر نگرفته است.
شخصیتهای قصه بدون هیچ مقاومت و کشمکشی یکی پس از دیگری از بین میروند و از لحظهی فاش شدن حقیقت تا پایان فیلم، چند دقیقه بیشتر به طول نمیانجامد. فیلم انتها را نیز باز میگذارد. انگار که قرار است در جای دیگری که مخاطب حضور ندارد به پایان برسد، یا ادامهای داشته باشد.
این فیلم در پایان برخلاف روندِ غالب فیلمهای ترسناک آمریکایی، بهخصوص در آنهایی که رد پای تسخیر روح توسط شیطان به چشم میخورد، از کلیشهها دوری کرده است و این کار را کاملا شجاعانه انجام میدهد.
«ایلای» را برای یک بار در زندگی باید دید
طرفداران فیلمهای ترسناک احتمالا با صحنهی غافلگیرکنندهی جدیدی در این فیلم روبهرو نیستند. با این حال داستان فیلم بههیچوجه کسالتبار نیست، میتواند 90 دقیقه مخاطب را در پی کشف حقیقت به دنبال خود بکشاند، قابل پیشبینی نیست و پیچوخم قابل قبولی را در قصهی خود جایداده است. در مواجهه با کمبود فیلم ترسناک قابلقبول، این فیلم میتواند آنچه را که از سینمای وحشت انتظار دارید تا حدودی برآورده کرده و مخاطب را راضی نگه دارد.
«ایلای» را برای یک بار در زندگی باید دید چون تجربهای متفاوت از سری فیلمهای ترسناک است.
برای تماشا و دانلود فیلم سینمایی جدید دوبله/زیرنویس میتوانید به «گپ فیلم: مرجع دانلود فیلم و سریال» سر بزنید.