اگر همواره احساس اضطراب و نگرانی دارید، بدانید که تنها نیستید. موسسهی روانشناسی آمریکا در گزارشات خود نشان میدهد که بیشتر مردم آمریکا از استرس در سطح متوسط یا بالا رنج میبرند و 75 درصد از ما طی یک ماه اخیر حداقل یکی از علائم نگرانی را تجربه کردهایم. تعداد زیادی از ما دیگر احساس امنیت نمیکنیم و به خاطر دلایل مختلفی از جمله کشتارهای دسته جمعی، تغییر آب و هوای زمین، مسائل شغلی و مالی، مشکلات سلامتی و آینده سیاسی و... از نگرانی و خستگی بیش از حد رنج میبریم. با یوکن همراه باشید.
برای شناخت این بیماری همهگیر با دکتر روانشناس اهل سیاتل (Seattle) و نویسنده کتاب «مضطرب در آمریکا» (Stressed in the U.S.)، یعنی مِگ وَن دوسِن (Meg Van Deusen)، مصاحبهای داشتیم.
دکتر وَن دوسِن پس از سالها مطالعه راجع به مسئلهی استرس، بررسی مطالعات دیگران و مشاهدهی رفتار بیماران خود، به این موضوع پی برده که «پدیدهی اضطراب، در حال تغییر است». قبلا مردم معمولا نگران پول یا شغل خود بودند، اما به گفتهی او «امروزه مردم راجع به مراقبتهای بهداشتی، آینده کشور و به طور کلی، مسئلهی آیندهی خود، اضطراب دارند.»
او میگوید:
احساس شدید ناامنی در مردم آمریکا از سال 2001 با حملات تروریستی به مرکز تجارت جهانی شروع شد و از آن زمان به بعد، مردم دیگر در خاک کشور خودشان احساس امنیت نکردند.
سپس این مشکل با اختراع آیفون شدت گرفت. او گفت:
آیفون وسیلهای بود که برای ارتباط مردم با یکدیگر طراحی شده بود، ولی در عوض باعث مسدود شدن راههای ارتباطی معمولی و رو در روی آنها شد.
او در ادامه گفت:
اکثریت ما، متاسفانه فرصت لازم برای وابستگیهایی که منجر به ایجاد امنیت، شادی و سلامتی و در کل رفع نگرانی بشود را نداریم.
سوالی که اینجا پیش میآید این است که داشتن وابستگی چه ربطی به استرس دارد؟ وَن دوسِن با اشاره به نوشتههای جان بولبی (John Bowlby)، دکتر روانکاو انگلیسی (1988) گفت:
وابستگی به معنای ارتباط روانی بین دو شخص است که در طول زمان اتفاق میافتد. وقتی این رابطه پابرجا و محبتآمیز باشد، احساس امنیت و رضایت خاطر در ما به وجود میآید.
او ادامه داد: «وابستگی مطمئن، زمانی که ما نوزاد هستیم و در صورتی که والدین ما افرادی قابل اعتماد و اطمینانبخش بوده باشند، به وجود میآید. به طور کلی، یک فرد زمانی وابسته میشود که هنگام نیاز، از جانب طرف مقابل، درک شده باشد.»
وابستگی نامطمئن زمانی رخ میدهد که والدین «بی توجه و غیر قابل دسترس» باشند. «اگر آنها لحظهای شدیدا منتقدانه عمل کرده و لحظهای بعد مهربانانه رفتار کنند، کودک نمیداند که باید انتظار چه چیزی را داشته باشد.»
چرا داشتن وابستگی بسیار مهم است؟
او در جواب گفت:
محور هیپوتالاموسی-هیپوفیزی یا اِچپیاِی(HPA)، محوری است در بدن که با استرس سر و کار دارد. این محور از زمان تولد در نوزاد وجود دارد و مطالعات نشان داده است که کیفیت مراقبت از نوزاد بر نحوهی عملکرد اِچپیاِی او در آینده تأثیر میگذارد. بنابراین اِچپیاِی برای داشتن تعادل احساسی و توانایی در حس همدلی بسیار مهم بوده و نکتهای کلیدی در رشد مغز به حساب میآید. رابطه و وابستگی میان والدین و نوزاد باعث کمک به رشد ذهن آنها میشود.
بدون وابستگی مطمئن، افراد ممکن است دچار اضطراب، ناامنی، بیاعتمادی و مشکلات استرسی مزمن شوند.
به عقیدهی دکتر وَن دوسِن، استرس همهگیر کنونی، بازتابی از وابستگی ناامن ما نسبت به کشور است. او به یکی از مطالعات پیشگام در این رابطه اشاره میکند که نشان میدهد چگونه مردم نسبت به کشور خود وابستگی ایجاد میکنند .وَن دوسِن در ادامه گفت محققان به این مسئله پی بردهاند که افرادی که احساس وابستگی مطمئنی نسبت به کشور خود دارند، از رضایت بیشتری در زندگی برخوردارند.
ترکیب پیچیدهای از عوامل مختلف در آمریکا باعث بیشتر شدن احساس ناامنی در میان مردم شده است، که از بین آنها میتوان به حملات تروریستی سال 2001 و تیراندازی در مکانهای عمومی اشاره کرد. مکانهایی که قبلا مردم در آنها احساس امنیت میکردند، مانند مراکز اجتماعی، کلیساها و معابد، مراکز خرید، سینماها و مدارس، دیگر امن نیستند. این عوامل به همراه خطر گرمایش جهانی و ماهیت اعتیادآور و همیشه حاضر تکنولوژی باعث میشوند تا دیگر در کشور خودمان احساس امنیت نداشته باشیم.
در عین حال، ما به جای روابط شخصی نزدیک که میتواند باعث تقویت امنیت احساسی شود، چیزی که وَن دوسِن آن را عامل بیگانهکنندهی رسانهی اجتماعی مینامد. او میگوید:
اگر مردم حس ارزش را از پستهایی که در رسانههای اجتماعی میبینند، تأمین کنند، ما به شدت دچار مشکل خواهیم شد؛ زیرا بیشتر مطالبی که در این رسانهها منتشر میشود، تصویری از واقعیت نیست. مردم در رسانه های اجتماعی، بهترین وجهه خود را نشان میدهند، همهی کارهای خارقالعادهای که ممکن است انجام داده باشند را به رخ میکشند و این موضوع باعث میشود تا بقیهی مردم احساس کمبود داشته باشند. من بارها و بارها شاهد این مشکل بودهام.
خبر بد این بود. ولی خبر خوب این است که ما میتوانیم در برابر آن، کاری انجام دهیم. ما میتوانیم عکس این وضعیت نادرست عمل کرده و به صورت فردی و جمعی، زندگی خود را بهبود ببخشیم. دکتر وَن دوسِن در کتاب خود 12 راهکار قدرتمند برای رفع نگرانی پیشنهاد میکند. سه تا از راهکارهای اساسی عبارتند از: هوشیاری، تعیین حد و مرز برای تکنولوژی و تجدید رابطه با طبیعت.
1. هوشیاری
ون دوسن میگوید:
هوشیاری به معنای آگاهی دلسوزانه و غیرانتقادی در زمان حال است.
این فقط یک تمرین محافظهکارانه نیست؛ بلکه شیوهای از زندگی کردن است. تحقیقات ثابت کرده این کار باعث رفع اضطراب، نگرانی، درد مزمن و انواع مختلف بیماریها میشود. وَن دوسِن ارتباط محکمی میان هوشیاری و هماهنگی بین والدین و فرزندان پیدا کرده است که مفهوم اساسی وابستگی مطمئن را نشان میدهد. او در توضیحات خود میگوید:
هوشیاری، در ما نوعی حس رضایت واعتماد به نفس ایجاد میکند. حسی که ما را قادر میسازد تا خودمان را قبول داشته و نسبت به احساسات درونیمان، آگاهی بیشتری داشته باشیم. اینگونه میتوانیم در برابر شرایط موجود، فعالانه واکنش نشان دهیم.
او با بیماران خود به نوعی رفتار میکند تا در آنها حس هوشیاری شخصی ایجاد شود.
2. تعیین حد و مرز برای تکنولوژی
او میگوید:
امروزه مردم به جای اینکه به یکدیگر نگاه کنند، سرشان در گوشی است.
دور تا دور ما زوجهایی که در رستوران هستند، مردمی که در مغازهها در حال خریدند، افرادی که از خیابان رد میشوند و حتی آنهایی که رانندگی میکنند، به شکل خطرناکی با گوشی خود مشغولند. او در ادامه میگوید:
وقتی صدای زنگ یا پیام از گوشیهای هوشمند بلند میشود، این صدا در اصل باعث افزایش پاسخ استرسی افراد، و همچنین بالا رفتن سطح دوپامین (Dopamine) آنها میشود.
که همین، پاسخ تشویقی بدن است. او که نسبت به «ماهیت اعتیادآور گوشی هوشمند» آگاه است، به بیماران خود کمک میکند تا برای استفاده از تکنولوژی در طول روز، حد و مرزی تعیین کنند که اذیتشان نکند. برای مثال، چند ساعت از روز، تلفنشان را از خودشان دور کنند یا تعدادی از رسانههای اجتماعی یا برنامههای خاصی را از گوشی خود حذف کنند تا حواسشان همیشه پرت نباشد.
3. تجدید رابطه با طبیعت
ون دوسن توضیح میدهد که:
ارتباط با طبیعت، باعث افزایش حس مثبت شگفتزدگی میشود. همین به نوبهی خود، حس رضایت ما را بیشتر کرده و باعث کاهش کورتیزول (Cortisol) در بدن و در نتیجه، رفع استرس میشود.
او با اشاره به تحقیقات انجام شده اضافه کرد:
این کار باعث آرام شدن بخشی از مغز به نام شبکهی حالت پیش فرض میشود. این بخش معمولا دربارهی هر مشکلی که به آن بر میخوریم، منفی بافی میکند. همچنین، قشر جلوی پیشانی را هم به اندازهی انجام مدیتیشن هوشیاری، درگیر میکند.
یکی از بیماران دکتر ون دوسن، زنی مبتلا به اضطراب مزمن بود که «به خاطر یک بیماری جدی و مشکلات رابطهاش، مضطرب بود و دائما نگران تفرقهی سیاسی در کشور بود.» آنها با یکدیگر راجع به «رفتن به طبیعت، قدم زدن، نگاه کردن به درختان و آسمان و آب و ارتباط هوشیارانه با محیط طبیعی اطراف» صحبت کردند. بیمار، پیشنهاد دکتر را جدی گرفت و کمی بعد به او گفت که چقدر کمتر احساس تنهایی میکند و حس میکند با زمین یکی شده و با طبیعت ارتباط بیشتری برقرار کرده است. او از اینکه مشکل اضطرابش حل شده، بسیار خوشحال بود و ارتباط با طبیعت را علت درمان شدن خود میدانست. همین موضوع توسط تحقیقات انجام شده نیز مورد تأیید است.
بنابراین، اگر احساس اضطراب و نگرانی دارید، میتوانید برای ایجاد حس هوشیاری و آرامش بیشتر در خود و همچنین ایجاد حس همبستگی مطمئن با خود، افراد اطراف خود و دنیای دور و برتان، از این سه گزینه استفاده کنید:
- تمرین هوشیاری،
- تعیین حد و مرز برای استفاده از تکنولوژی
- و تجدید رابطه با طبیعت.
منبع: PsychologyToday