پیدا کردنِ یه جای منحصر به فرد برای مسافرت، به لطفِ اینترنت از همیشه راحتتر شده. من اِریک کانُوِر هستم، یه فیلمسازِ حرفهای و جهانگردم و تو نیویورک زندگی میکنم.
توی این ویدیو میخوام از هیجانانگیزترین جاهای مسافرتی حرف بزنم. با یوکن همراه باشید. من به تمام این نقاط سفر کردم، ازشون فیلم گرفتم و از نزدیک اون فضا رو تجربه کردم. همهشون رو از تو اینترنت پیدا کرده بودم. این مکانها بهترین مقصدهای سفر درسال2019هستن.
اولین موردِ لیست، تانزانیاست.
تانزانیا، کشوری در شرقِ آفریقاست که به خاطر وسعتِ مناطقِ بیابانی، و دشتهای پارکِ ملیِ سِرِنْگِتی معروف شده. دشتی که در نهایت به بلندترین کوهِ روی زمین منتهی میشه؛ یعنی کوه کلیمانجارو. پیشنهاد میکنم در ماه ژانویه یا در طولِ فصلهای خشک از اواخرِ ماهِ ژوئن تا اکتبر، بهترین زمانه که حیاتوحش رو ببینین و به تانزانیا سفر کنین.
یکی از جاذبههای تانزانیا، پرواز برفرازِ شهر اَروشاست . مسافران عزیز به کلیمانجارو خوش اومدین. بهترین راه برای تجربهی هر مقصد جدید، اینه که کاملا خودتون رو به جای مردم محلی بذارین و از چشم اونا تماشا کنین. اینجا شهرِ منه. روستای منه. البته فکر نکنم بشه اسمش رو شهر گذاشت. اونایی که جرات بیشتری دارن، میتونن قلهی کلیمانجارو که ارتفاعش 6 کیلومتره، رو فتح کنن.
میتونین از جنگلهای مرطوب و متراکم، شروع کنین و در نهایت برسین به قلهای که یخچالهای طبیعیِ افریقا در دهانهی آتشفشان محاصره شدن. این زیباییِ بینظیر و طبیعی، باعث میشه به زندگی دیدِ جدیدتری پیدا کنین. هیچ حسی مثل وقتی که در بالاترین نقطهی دنیا ایستادین نیست. البته حمام یخی، میتونه مثال نقض باشه!
مورد دومِ لیستم، لَپْلَند در فنلانده.
لپلندِ فنلاند، شمالیترین منطقهایه که به خاطر طبیعت بکر و گستردهاش، پیستهای اسکی و البته شفقِ قطبی معروف شده. برای اومدن به اینجا باید از هِلْسینْکی به کیتِلا یه سفر هواییِ کوتاه داشته باشین تا خودتون رو در سرزمین عجایبِ زمستانی پیدا کنین.
در این منطقه، معمولا زمستانها حدود 60 تا 90 سانتیمتر برف میباره. در اواسطِ ماهِ مارْس، برف تا ارتفاعِ بیشتری میشینه.
حالا ارتفاعِ برف رو تست میکنم!
اگه احساس دیوانگی بهتون دست داد یا هیجان بیشتری میخواین، یه ماشین برفی کرایه کنین و در مناطقِ دور دست ماجراجویی کنین.
صدای برخورد دونههای برف به کاپشنم رو میشنوم. ولی با این همه، چقدر اینجا ساکته.
هر چی بیشتر به سمت شمال پیش برین، تنها چارهای که دارین اینه که سرما رو در آغوش بکشین؛ یعنی شب رو در هتل یخیِ دهکده بگذرونین.
دمای اینجا، نُه یا ده درجه زیرِ صفره. در واقع اینجا از بیرونِ هتل سردتره.
این هتل با یه رستورانِ شگفتانگیز، سالنِ تئاتر، بار و حتی یه کلیسا تکمیل میشه.
در یه شبِ سرد که هوا صافه، میتونین برین به یه کابینِ دیگه که از نور و شهر دور باشه و آسمونِ شب رو ببینین و اگه خوش شانس باشین،... میتونین یه رقصِ تماشاییِ نورها رو در آسمان شب ببینین.
شماره سه، سوئد غربیه
سوئد، یه کشور اسکاندیناویاییه که هزاران ساحل و جزیره داره. در طول ماههای تابستون، قبل از غروب، خورشید اونقدر به شما نزدیکه که میتونین لمسش کنین.
عازم شهر گوتِنْبِرگ بشین و در پارک تفریحی و جذابش یه دوری بزنین. در استخر شیشهای که بالای شهر قرار داره، شنا کنین و در خیابانها قدم بزنین و یه فیکای کلاسیک سوئدی میل کنین. یه قایق کرایه کنین و از گوتِنْبِرگ به جزیرهی وِرانگو برین. و با آدمای سوئدی معاشرت کنین.
من هوگو کانْسْتان هستم. امروز در باغ من جمع شدیم.
ما توی باغ سنتیِ این مرد سوئدی جمع شده بودیم و نیمهی تابستون رو جشن گرفتیم. توت فرنگی خوردیم، مثل بچهها بالا پایین پریدیم.
میتونین برای نهار، ماهیگیری کنین و به روش سوئدی بپزینش. یا یه روز رو مثل یه کارگر روی یه کشتی بگذرونین، و یا یه کایاک کرایه کنین و به تمام جزایر در طول سواحل غربی، سر بزنین. یه صخرهی 20 متری پیدا کنین و تو تمیزترین آبهای روی زمین، شیرجه بزنین. برای استراحت به سوئد غربی برین و از زندگیِ ساده در کنار دریا لذت ببرین.
مورد بعدی، مارتینیکه.
مارتینیک، یه جزیرهی ناهموار کارائیب، آنتیلِس . اگه در نیویورک هستین، فقط با یه سفر هواییِ سریع در پایتختِ شلوغش فرود میاین که دروازهی مارتینیکه. جایی که فرهنگ اونها ترکیبِ تحولیافتهای از فرانسویان و هندیان غربیه.
نیمه شمالیِ جزیره با آتفشفان بالای اون رو به اسم مونْت پِله میشناسن. دریایی از جنگل انبوه بارانیِ گرمسیریه. منظرههای شمالی با پوشش گیاهی سرتاسریش معرفی میشه.
پیشنهاد میکنم از این قلههای آتشفشانی صعود کنین، و بعد تا گلوگاهِ تنگ و تاریکِ بینشون ماجراجویی کنین و درآبهای آبشارِ پنهان خنک بشین. محیطِ مارتینیک، علیرقم این که وسط جزایر کارائیب قرار گرفته، با انسانها سازگاره.
همچنین میتونین شبی رو در حبابِ بزرگِ اسکیموییِ جنگلی بگذرونین. بله این همون حبابه.
این عجیب ترین چیزیه که تاحالا دیدم.
به سمت جنوبیترین مناطق جزیره؛ یعنی سواحلِ سفیدِ درخشان، راهتون رو ادامه بدین. اِلینا زیباترین ساحلیه که تاحالا دیده بودم. به مارتینیک سر بزنین و سواحلِ جذابِ کارائیب رو ببینین و همینطور اِلینا رو از دست ندین.
ایستگاه بعدی، جزیرهی آب و آتیشه.
شهرتِ ایسلند، به خاطر منظرههای چشمگیرش، آتشفشانهای فعال، بهارهای گرم و یخچالهای عظیمشه که 11 درصد از محیطش رو پوشش میده.
6 درصد از جمعیتِ اونجا در پایتخت؛ رِیکیاویک ، زندگی میکنن. اکثریت جمعیتش، کاملا در انزوا زندگی میکنن. برای ماجراجویی در جزیره، باید اتومبیل کرایه کنیم.
راهتون رو تا سواحلِ جنوبی ادامه بدین.
در جادهی کنار معروفترین آبشار کشور، اسْکُگافُس توقف کنین.
با بعضی از بومیان دوست بشین. اونا راهِ چشمههای ابِ گرمِ مخفی رو بلدن که توی مسیرتون قرار داره. توی دهکدهی کوچیکی به اسم "ویک" میتونین از اهالی، خونه کرایه کنین. و سواحل معروفِ ماسههای سیاه و پشتههای عظیم بازالت و خروشِ امواجِ اقیانوسِ اطلس رو تجربه کنین. غارهای یخِ کریستال و یخچالهای بلندِ شناور در دریا رو کاوش کنین و در کنارِ ساحلِ حیرتانگیزِ دایْموند آبتنی کنین.
بهترین پیشنهاد برای وقتی که تو آیسلند هستین اینه که صبح زود به جاهای توریستی سر بزنین تا از ازدحام دور بمونین.
خیلی به آب و هوا دقت کنین.
خیلی هوا بده، همهی جاده ها مسدود شدن.
مقصد بعدی، آسمون کاملا صاف و آفتابی داره.
کالیفرنیا؛ ایالتی غربی در ایالات متحده ست که از مرزهای مکزیک تا اقیانوس آرام ادامه داره و چیزی حدود 1448 کیلومتر طولشه. این سرزمین شامل خطوطِ ساحلیِ صخرهای، مناطقِ وسیعِ بیابانی و شهر پرجنب و جوش لس آنجلس، میشه.
برای داشتنِ تجربهای بهتر از کالیفرنیا باید یه سفر جادهای از بزرگراهی قدیمی برنامهریزی کنین.
از سانفرانسیسکو شروع کنین و از بیگ بِیسین مسیرتون رو به سمت جنوب تغییر بدین و عجایب جنگلهای چوب قرمز رو کشف کنین. مسیرتون رو تا سانتاکروز ادامه بدین و حسابی موج سواری کنین. تا اونجایی که میتونین آروم رانندگی کنین که یکی از چشمگیرترین محلهای برخوردِ صفحهی زمین با دریاست. با یه تور به بقایای مرتفع و عجیب قلعه هِرْسْت برین. مدتی رو کنار استخر پالْماسپرینگ استراحت کنین.
ماشینتون رو با یه کاروان عوض کنین.
به خونهی چرخدارِ ما خوش اومدین.
به سمت بیابان برین تا کمی در فضای معنویِ پارک ملیِ جاشوا خودکاوی کنین.
اگه واقعا میخواین فراتر برین به یکی از دور دستترین کشورهای جهان؛ یعنی نیوزلند، سفر کنین.
نیوزلند، کشوری در جنوب غربیِ اقیانوسِ آرامه که با حرارتِ باورنکردنیِ زمین، تپه های سرسبزِ هموار و گوسفندهایی که از مردم هم بیشترن، شناخته میشه. در آسمان آکلند پرواز کنین و مستقیم به سمت برجِ آسمان برین. خودتون رو قلاب کنین و از نمای 360 درجهای، شهر رو ببینین. روی آسمون، قدم بزنین!
و اگه واقعا میخواین کلهخرابی کنین از ساختمان بپرین پایین.
شهر رو پشت سر بذارین و از شهر ساکت و آرام هابیتون دیدن کنین. سراغِ بوتهها برین و در جنگل سرخسهای نقره، پیادهروی کنین تا به آبشار برایدال ویل برسین. یا برگردین و استراحت کنین. ودر آخر از یه آبشار 8 متری سُر بخورین و بیاین پایین.
پیدا کردنِ یه جای منحصر به فرد برای مسافرت، به لطفِ اینترنت از همیشه راحتتر شده. من اِریک کانُوِر هستم، یه فیلمسازِ حرفهای و جهانگردم و تو نیویورک زندگی میکنم.
توی این ویدیو میخوام از هیجانانگیزترین جاهای مسافرتی حرف بزنم. با یوکن همراه باشید. من به تمام این نقاط سفر کردم، ازشون فیلم گرفتم و از نزدیک اون فضا رو تجربه کردم. همهشون رو از تو اینترنت پیدا کرده بودم. این مکانها بهترین مقصدهای سفر درسال2019هستن.
اولین موردِ لیست، تانزانیاست.
تانزانیا، کشوری در شرقِ آفریقاست که به خاطر وسعتِ مناطقِ بیابانی، و دشتهای پارکِ ملیِ سِرِنْگِتی معروف شده. دشتی که در نهایت به بلندترین کوهِ روی زمین منتهی میشه؛ یعنی کوه کلیمانجارو. پیشنهاد میکنم در ماه ژانویه یا در طولِ فصلهای خشک از اواخرِ ماهِ ژوئن تا اکتبر، بهترین زمانه که حیاتوحش رو ببینین و به تانزانیا سفر کنین.
یکی از جاذبههای تانزانیا، پرواز برفرازِ شهر اَروشاست . مسافران عزیز به کلیمانجارو خوش اومدین. بهترین راه برای تجربهی هر مقصد جدید، اینه که کاملا خودتون رو به جای مردم محلی بذارین و از چشم اونا تماشا کنین. اینجا شهرِ منه. روستای منه. البته فکر نکنم بشه اسمش رو شهر گذاشت. اونایی که جرات بیشتری دارن، میتونن قلهی کلیمانجارو که ارتفاعش 6 کیلومتره، رو فتح کنن.
میتونین از جنگلهای مرطوب و متراکم، شروع کنین و در نهایت برسین به قلهای که یخچالهای طبیعیِ افریقا در دهانهی آتشفشان محاصره شدن. این زیباییِ بینظیر و طبیعی، باعث میشه به زندگی دیدِ جدیدتری پیدا کنین. هیچ حسی مثل وقتی که در بالاترین نقطهی دنیا ایستادین نیست. البته حمام یخی، میتونه مثال نقض باشه!
مورد دومِ لیستم، لَپْلَند در فنلانده.
لپلندِ فنلاند، شمالیترین منطقهایه که به خاطر طبیعت بکر و گستردهاش، پیستهای اسکی و البته شفقِ قطبی معروف شده. برای اومدن به اینجا باید از هِلْسینْکی به کیتِلا یه سفر هواییِ کوتاه داشته باشین تا خودتون رو در سرزمین عجایبِ زمستانی پیدا کنین.
در این منطقه، معمولا زمستانها حدود 60 تا 90 سانتیمتر برف میباره. در اواسطِ ماهِ مارْس، برف تا ارتفاعِ بیشتری میشینه.
حالا ارتفاعِ برف رو تست میکنم!
اگه احساس دیوانگی بهتون دست داد یا هیجان بیشتری میخواین، یه ماشین برفی کرایه کنین و در مناطقِ دور دست ماجراجویی کنین.
صدای برخورد دونههای برف به کاپشنم رو میشنوم. ولی با این همه، چقدر اینجا ساکته.
هر چی بیشتر به سمت شمال پیش برین، تنها چارهای که دارین اینه که سرما رو در آغوش بکشین؛ یعنی شب رو در هتل یخیِ دهکده بگذرونین.
دمای اینجا، نُه یا ده درجه زیرِ صفره. در واقع اینجا از بیرونِ هتل سردتره.
این هتل با یه رستورانِ شگفتانگیز، سالنِ تئاتر، بار و حتی یه کلیسا تکمیل میشه.
در یه شبِ سرد که هوا صافه، میتونین برین به یه کابینِ دیگه که از نور و شهر دور باشه و آسمونِ شب رو ببینین و اگه خوش شانس باشین،... میتونین یه رقصِ تماشاییِ نورها رو در آسمان شب ببینین.
شماره سه، سوئد غربیه
سوئد، یه کشور اسکاندیناویاییه که هزاران ساحل و جزیره داره. در طول ماههای تابستون، قبل از غروب، خورشید اونقدر به شما نزدیکه که میتونین لمسش کنین.
عازم شهر گوتِنْبِرگ بشین و در پارک تفریحی و جذابش یه دوری بزنین. در استخر شیشهای که بالای شهر قرار داره، شنا کنین و در خیابانها قدم بزنین و یه فیکای کلاسیک سوئدی میل کنین. یه قایق کرایه کنین و از گوتِنْبِرگ به جزیرهی وِرانگو برین. و با آدمای سوئدی معاشرت کنین.
من هوگو کانْسْتان هستم. امروز در باغ من جمع شدیم.
ما توی باغ سنتیِ این مرد سوئدی جمع شده بودیم و نیمهی تابستون رو جشن گرفتیم. توت فرنگی خوردیم، مثل بچهها بالا پایین پریدیم.
میتونین برای نهار، ماهیگیری کنین و به روش سوئدی بپزینش. یا یه روز رو مثل یه کارگر روی یه کشتی بگذرونین، و یا یه کایاک کرایه کنین و به تمام جزایر در طول سواحل غربی، سر بزنین. یه صخرهی 20 متری پیدا کنین و تو تمیزترین آبهای روی زمین، شیرجه بزنین. برای استراحت به سوئد غربی برین و از زندگیِ ساده در کنار دریا لذت ببرین.
مورد بعدی، مارتینیکه.
مارتینیک، یه جزیرهی ناهموار کارائیب، آنتیلِس . اگه در نیویورک هستین، فقط با یه سفر هواییِ سریع در پایتختِ شلوغش فرود میاین که دروازهی مارتینیکه. جایی که فرهنگ اونها ترکیبِ تحولیافتهای از فرانسویان و هندیان غربیه.
نیمه شمالیِ جزیره با آتفشفان بالای اون رو به اسم مونْت پِله میشناسن. دریایی از جنگل انبوه بارانیِ گرمسیریه. منظرههای شمالی با پوشش گیاهی سرتاسریش معرفی میشه.
پیشنهاد میکنم از این قلههای آتشفشانی صعود کنین، و بعد تا گلوگاهِ تنگ و تاریکِ بینشون ماجراجویی کنین و درآبهای آبشارِ پنهان خنک بشین. محیطِ مارتینیک، علیرقم این که وسط جزایر کارائیب قرار گرفته، با انسانها سازگاره.
همچنین میتونین شبی رو در حبابِ بزرگِ اسکیموییِ جنگلی بگذرونین. بله این همون حبابه.
این عجیب ترین چیزیه که تاحالا دیدم.
به سمت جنوبیترین مناطق جزیره؛ یعنی سواحلِ سفیدِ درخشان، راهتون رو ادامه بدین. اِلینا زیباترین ساحلیه که تاحالا دیده بودم. به مارتینیک سر بزنین و سواحلِ جذابِ کارائیب رو ببینین و همینطور اِلینا رو از دست ندین.
ایستگاه بعدی، جزیرهی آب و آتیشه.
شهرتِ ایسلند، به خاطر منظرههای چشمگیرش، آتشفشانهای فعال، بهارهای گرم و یخچالهای عظیمشه که 11 درصد از محیطش رو پوشش میده.
6 درصد از جمعیتِ اونجا در پایتخت؛ رِیکیاویک ، زندگی میکنن. اکثریت جمعیتش، کاملا در انزوا زندگی میکنن. برای ماجراجویی در جزیره، باید اتومبیل کرایه کنیم.
راهتون رو تا سواحلِ جنوبی ادامه بدین.
در جادهی کنار معروفترین آبشار کشور، اسْکُگافُس توقف کنین.
با بعضی از بومیان دوست بشین. اونا راهِ چشمههای ابِ گرمِ مخفی رو بلدن که توی مسیرتون قرار داره. توی دهکدهی کوچیکی به اسم "ویک" میتونین از اهالی، خونه کرایه کنین. و سواحل معروفِ ماسههای سیاه و پشتههای عظیم بازالت و خروشِ امواجِ اقیانوسِ اطلس رو تجربه کنین. غارهای یخِ کریستال و یخچالهای بلندِ شناور در دریا رو کاوش کنین و در کنارِ ساحلِ حیرتانگیزِ دایْموند آبتنی کنین.
بهترین پیشنهاد برای وقتی که تو آیسلند هستین اینه که صبح زود به جاهای توریستی سر بزنین تا از ازدحام دور بمونین.
خیلی به آب و هوا دقت کنین.
خیلی هوا بده، همهی جاده ها مسدود شدن.
مقصد بعدی، آسمون کاملا صاف و آفتابی داره.
کالیفرنیا؛ ایالتی غربی در ایالات متحده ست که از مرزهای مکزیک تا اقیانوس آرام ادامه داره و چیزی حدود 1448 کیلومتر طولشه. این سرزمین شامل خطوطِ ساحلیِ صخرهای، مناطقِ وسیعِ بیابانی و شهر پرجنب و جوش لس آنجلس، میشه.
برای داشتنِ تجربهای بهتر از کالیفرنیا باید یه سفر جادهای از بزرگراهی قدیمی برنامهریزی کنین.
از سانفرانسیسکو شروع کنین و از بیگ بِیسین مسیرتون رو به سمت جنوب تغییر بدین و عجایب جنگلهای چوب قرمز رو کشف کنین. مسیرتون رو تا سانتاکروز ادامه بدین و حسابی موج سواری کنین. تا اونجایی که میتونین آروم رانندگی کنین که یکی از چشمگیرترین محلهای برخوردِ صفحهی زمین با دریاست. با یه تور به بقایای مرتفع و عجیب قلعه هِرْسْت برین. مدتی رو کنار استخر پالْماسپرینگ استراحت کنین.
ماشینتون رو با یه کاروان عوض کنین.
به خونهی چرخدارِ ما خوش اومدین.
به سمت بیابان برین تا کمی در فضای معنویِ پارک ملیِ جاشوا خودکاوی کنین.
اگه واقعا میخواین فراتر برین به یکی از دور دستترین کشورهای جهان؛ یعنی نیوزلند، سفر کنین.
نیوزلند، کشوری در جنوب غربیِ اقیانوسِ آرامه که با حرارتِ باورنکردنیِ زمین، تپه های سرسبزِ هموار و گوسفندهایی که از مردم هم بیشترن، شناخته میشه. در آسمان آکلند پرواز کنین و مستقیم به سمت برجِ آسمان برین. خودتون رو قلاب کنین و از نمای 360 درجهای، شهر رو ببینین. روی آسمون، قدم بزنین!
و اگه واقعا میخواین کلهخرابی کنین از ساختمان بپرین پایین.
شهر رو پشت سر بذارین و از شهر ساکت و آرام هابیتون دیدن کنین. سراغِ بوتهها برین و در جنگل سرخسهای نقره، پیادهروی کنین تا به آبشار برایدال ویل برسین. یا برگردین و استراحت کنین. ودر آخر از یه آبشار 8 متری سُر بخورین و بیاین پایین.