روزگاری در 170 سال پیش از میلاد یه شوالیه در راس روم بود، مارکوس اورِلیوسِ امپراتور بر تخت نشسته بود. اون کارهای زیادی انجام داد. بر روم حکومت می­کرد و شاید درگیر بازی­های زیادی بود. کِی وکجا بوده اهمیت زیادی نداره، چیزی که اهمیت داره اینه که این مرد قدرتمندترین مرد زمان خودش در دنیا بوده. اون نشست و چیزهایی رو به خودش و برای خودش نوشت. ایده ه­ایی که همچنان ادامه پیدا کرده و یه گفته­‌ی خیلی ساده ست: «فعالیت­های ما ممکنه مانع باشن، اما نمی­تونن مانع تمایلات و علایق ما بشن. چون ما می­تونیم خودمون رو وفق و تطبیق بدیم. ذهن، می­تونه با موانعی که در اَعمال به وجود میاد خودش رو تطبیق و تغییر بده.» و بعد مارکوس نتیجه می­گیره که فکر می­کنم یه قاعده کلیه برای همه. اون میگه: «موانعِ یک عمل، اون رو توسعه میدن؛ اونچه بر سر راه باشه، خودش راه میشه.» با یوکن همراه باشید.