«فریدریش ویلهِلم نیچه فیلسوف»، شاعر، منتقد فرهنگی، آهنگساز و فیلولوژیست کلاسیک بزرگ آلمانی بود که آثارش تأثیری عمیق بر فلسفه غرب و تاریخ اندیشهی مدرن بر جای گذاشتهاست. او در 15 اکتبر 1844 در شهر کوچک روکن واقع در لایپزیک پروس به دنیا آمد. نیچه در دوران کودکی پدرش را که کشیش بود از دست داد. در نتیجه او در محیطی زنانه با مادر و خواهرش الیزابت بزرگ شد. میگویند یکی از دلایل مشکلات بعدی نیچه با زنان نیز همین نکته بود، چراکه او شناختی قابلتوجه از رفتار زنان داشت و این نکته سبب ترس زنها از نیچه میشد.
از نیچه به عنوان یکی از سه متفکری که تاریخ اندیشه مدرن را متحول کردهاند، یاد میشود و بسیاری از نظریه پردازان پستمدرن او را متفکر کلیدی و مؤثر در اندیشههای خود معرفی میکنند. نیچه ازجمله اولین کسانی بود که در قرن نوزدهم به نقد مدرنیته پرداخت. مدرنیته در قرن نوزدهم مورد دفاع بسیاری از متفکران بود. اگرچه اندیشه نیچه وجهی مدرن دارد اما خود او متوجه شده بود که مدرنیته دچار یک سری تضادهای درونی است و به همین دلیل دستبهنقد مدرنیته زد. برخی او را «مدرن ضدمدرن» نامیدهاند.
نیچه در سال 1885 در اثر معروف خود به نام چنین گفت زرتشت، شخصیتی به نام زرتشت به وجود میآورد که سخنگوی ایدههای خود نیچه بر ضد اخلاق ارباب-برده است که به نظر نیچه سیستم اخلاقی است که در آیینهای یهودیت ٫ مسیحیت و سایر ادیان استفاده میشود. نیچه میگویید که زرتشت اولین اخلاقگرا است و خود آن را خلق کرده و اشکارش کردهاست. و میگویید که تنها در تعلیمات وی است که راستی بالاترین خصوصیت است.
نیچه از وی بهعنوان اولین فردی که نبرد بین خوب و بد را میبیند و آن را بهعنوان چرخی ضروری در انجام گردش گیتی میداند نام میبرد. فریدریش نیچه پس از سالها آمیختن با دنیای فلسفه، بحث و جدال و ناکامی عشقیاش، ده سال پایان عمرش را در جنون محض به سر برد و زمانی که آثارش با موفقیتی بزرگ روبهرو شد، آنقدر از سلامت ذهنی برخوردار نبود تا آن را به چشم خود ببیند.
این در حالی است که بسیاری از روانکاوان معتقدند که جنون نیچه، بههیچوجه درست نیست و او خودش را به دیوانگی زده تا بتواند زندگی آرامی را بگذراند. حتی دست نوشتههای کجومعوج نیچه هم انگار به عمد چنین کج نوشته شدهاند.
ادم عجیبیه