جان اف کِنِدی سی و پنجمین رئیسجمهور ایالات متحده آمریکا بود. او را میتوان مسئول بسیاری از موفقیتهای ایالات متحده آمریکا نیز دانست . کندی در دوران کوتاه ریاست جمهوریاش گامهای اساسی به سمت پیشرفت برداشت. در این برنامه با او و اقدامتش بیشتر آشنا خواهیم شد. با یوکن همراه باشید.
کندی در 29 May 1917 در بروکلاین ایالت ماساچوست به دنیا آمد. والدین او جوزف پ. کندی و رز فیتزجرالد بودند. در پاییز 1935 او به دانشگاه پرینستون رفت اما به علت بیماری یرقان مجبور به ترک آنجا شد. پاییز سال بعد او به کالج هاروارد رفت. او در خلال مدتی که در هاروارد درس میخواند دو بار به اروپا و بریتانیا رفت. در این مدت پدر او سفیر آمریکا در بریتانیای کبیر بود.
در بهار 1941، کندی برای ارتش آمریکا داوطلب شد، اما تقاضای او به علت مشکلات پزشکیاش رد شد؛ اما در سپتامبر همان سال او در نیروی دریایی آمریکا استخدام شد. او در این دوران با درجه سربازی در دفتری خدمت میکرد که کارش تهیه بولتن و اطلاعات برای دبیرخانه نیروی دریایی بود.
کندی ابتدا دورههایی در مدرسه آموزشی دفترداران ذخیره نیروی دریایی و مرکز آموزشی اسکادران قایقهای «پی تی» گذراند و پس از آن به پاناما و جبهه اقیانوس آرام در جنگ اعزام شد. او در جبهه اقیانوس آرام در چندین نبرد شرکت کرد، به درجه ستوانی رسید و فرماندهی یک قایق پی تی را در دست داشت.
در 2 اوت 1943 قایق کندی، پی تی 109، در نزدیکیهای نیو جورجیا (نزدیکی جزایر سلیمان) مشغول انجام عملیاتی نظامی بود که توسط یک ناو ژاپنی نابود شد. در این حادثه پشت کندی که از قبل نیز دچار مشکلاتی بود بیشتر مصدوم شد. با این حال و با همین پشت آسیب دیده کندی یک مرد زخمی دیگر را نیز به دوش کشید و سه مایل در اقیانوس شنا کرد تا به جزیرهای برسد. به خاطر این اقدام او مدال نیروی دریایی را دریافت کرد.
پس از جنگ جهانی دوم کندی وارد جهان سیاست شد. در 1946، «جیمز مایکل کورلی» نماینده مجلس منطقهای که کندی در آن زندگی میکرد و جوی شدیداً طرفدار حزب دموکرات داشت، شهردار بوستون شد و از نمایندگی استعفا داد. کندی خود را کاندید مجلس کرد و با اختلاف زیادی رقیبش از حزب جمهوریخواه را مغلوب کرد. کندی دو بار دیگر نیز انتخاب شد اما در این مدت با رهبری حزب دموکرات و هری ترومن اختلافاتی داشت.
کندی در 12 سپتامبر 1953 با «ژاکلین لی بویر» ازدواج کرد. او در دو سال اول ازدواجش عملهای نخاعی بسیاری انجام داد و بارها به مرگ نزدیک شد و معمولاً در سنا حاضر نمیشد. در این دوره او کتابی تاریخی به نگارش درآورد که در سال 1957 جایزه پولیتزر را به خاطر آن دریافت کرد.
کندی از 1953 تا 1960 به مدت هفت سال سناتور بود.
در 1952، کندی با شعار «کندی بیشتر به ماساچوست خدمت خواهد کرد» به سنا راه یافت.
در 1960، کندی اعلام کرد که قصد دارد برای ریاست جمهوری آمریکا کاندید شود. کندی در چند منطقه کلیدی مانند ویسکانسین و ویرجینیای غربی در انتخابات اولیه پیروز شد. از آنجایی که ویرجینیای غربی به ایالتی با مردم محافظهکار و غالباً پروتستان مشهور بود که احتمال میرفت که به کندی کاتولیک رأی ندهند او به معدنی در این ایالت رفت و از کارگران معدن خواست به او رأی دهند. پس از پیروزی کندی در ویرجینیا بسیاری بر سر قبول او به عنوان کاندیدا موافقت کردند.
در 13 ژوئیه 1960 حزب دموکرات رسماً اعلام کرد که کندی کاندید ریاست جمهوری این حزب است. مهمترین مسائل انتخاباتی در آن سال شامل چگونگی به حرکت درآوردن دوباره اقتصاد، کاتولیک بودن کندی، کوبا و چگونگی رقابت فضایی و موشکی با شوروی میشد. او برای اینکه اذهان را از فکر اینکه کاتولیسیسم رومی او بر تصمیمگیریهایش تأثیر میگذارد رها کند، در 12 سپتامبر 1960 سخنرانی معروفی در هوستون، تگزاس ایراد کرد؛ «من کاندیدای کاتولیک نیستم. من کاندیدایی از حزب دموکرات هستم که اتفاقاً کاتولیک نیز هست! در مسائل عمومی من از طرف کلیسایم صحبت نمیکنم و کلیسا نیز از طرف من صحبت نمیکند.»
در سپتامبر و اکتبر کندی به همراه کاندیدای حزب جمهوریخواه، ریچارد نیکسون ، مناظراتی تلویزیونی برگزار کرد که اولین مناظرات تلویزیونی ریاست جمهوری در تاریخ آمریکا بودند. معروف است که نیکسون در این مباحثات عصبی و خیس عرق بود در حالی که کندی آرام و با متانت بود و همین از عوامل پیروزی او شد. بعضیها حتی میگویند در مباحثات رادیویی نیکسون تأثیرگذارتر از کندی بود اما در تلویزیون این برعکس بود. بههرحال این مناظرات تلویزیونی نقطه مهمی در تاریخ سیاسی آمریکا هستند زیرا از این به بعد بود که تلویزیون نقش مهمی در سیاست بازی کرد و جلوه خوب مقابل دوربین از ملزومات کاندیداهای ریاست جمهوری شد.
در انتخابات نهایی در 8 نوامبر 1960، کندی در جدالی بسیار نزدیک، نیکسون را مغلوب کرد.
کندی در 20 ژانویه 1961، به عنوان سی و پنجمین رئیسجمهور آمریکا سوگند یاد کرد. او در سخنرانی افتتاحیه معروفش از آمریکاییها خواست که شهروندانی فعال باشد. او گفت:« نپرسید کشورتان چه میتواند برای شما بکند، بلکه بپرسید شما چه میتوانید برای کشورتان بکنید.» او همچنین از ملل دنیا خواست که به هم بپیوندند تا با «دشمنان مشترک انسان: استبداد، فقر، بیماری و خود جنگ» بجنگند.
در 13 اوت 1961، دولت آلمان شرقی شروع به ساختن دیوار برلین و جدایی برلین شرقی از قسمت غربی این شهر کرد. این امر به علت حضور نظامی آمریکا در برلین غربی بود. کندی مدعی شد که این بر خلاف توافقات «چهار قدرت» است ولی با این حال جلوی احداث و پیشروی آن تا طول 155 کیلومتری را نگرفت و مخالفتی جدی با این قضیه نکرد.
کندی با کمونیسم در آمریکای لاتین مبارزه میکرد. او «اتحاد برای پیشروی» را تأسیس کرد و کمکهای مالی بسیاری به کشورهای آمریکای لاتین داد تا از انقلابهای کمونیستی در آنها جلوگیری کند.
در 26 ژوئن 1963، کندی به دیدار برلین غربی رفت و سخنرانی بسیار معروفی در ضدیت با کمونیسم انجام داد. هنگام سخنرانی کندی بعضی از مردم در سمت دیگر دیوار در برلین شرقی تجمع کرده بودند و با تشویق کندی عدم تمایل خود به تحت کنترل شوروی بودن را ابراز میکردند. کندی ساخت دیوار برلین را به عنوان مثالی از شکست کمونیسم عنوان کرد و گفت: «آزادی مشکلات بسیار دارد و دموکراسی کامل نیست، اما ما هیچوقت مجبور به ساختن دیواری برای نگهداشتن مردممان در کشور نبودهایم!».
دادگاه عالی آمریکا در 1954 حکم به ممنوعیت جداسازی نژادی در مدارس عمومی را داده بود، اما هنوز نه تنها بسیاری از مدارس از این قانون سرپیچی میکردند، بلکه هنوز بسیاری از اتوبوسها، رستورانها، سینماها و دیگر اماکن عمومی نیز جداسازی میشدند. کندی مبارزه رسمی برای حقوق مدنی را در کمپینی در سال 1962 برای رایدهندگان سیاهپوست آغاز کرد.
در 1962، «جیمز مردیث» تصمیم گرفت که در دانشگاه میسیسیپی تحصیل کند، اما دانشآموزان سفیدپوست مانع او شدند. کندی 400 مارشال فدرال و 3000 نیروی رسمی را به دانشگاه فرستاد تا از اینکه مردیث به راحتی اولین کلاس خود را میگذراند، اطمینان کسب شود.
در 11 ژوئن وقتی فرماندار وقت آلاباما، جورج والاس از ورود دو دانشجوی سیاه به دانشگاه آلاباما جلوگیری کرد. کندی، مارشالهای فدرال خود را برای مقابله با او به آلاباما فرستاد. عصر همان روز کندی سخنرانی معروفی در تلویزیون و رادیو در دفاع از حقوق مدنی ارائه داد. کندی، پیشنهاد تصویب قانونی را داد که بعدها و پس از مرگ او به عنوان «اعلامیه حقوق مدنی 1964» معروف شد.
کندی مصمم بود که آمریکا باید در مسابقه فضایی پیروز باشد. اتحاد شوروری در دانش فضایی از آمریکا جلوتر بود و کندی دریافت که آمریکا نمیتواند به پای شوروی برسد.
کندی از کنگره خواست که بودجهای به ارزش بیش از 2 میلیارد دلار را برای پروژه آپولو تصویب کند. هدف این پروژه فرستادن انسان به کره ماه پیش از پایان دهه بود. در 1969، شش سال پس از مرگ کندی و پس از صرف 11 میلیارد دلار، این هدف با قدم گذاشتن نیل آرمسترانگ و باز آلدرین به کره ماه برآورده شد.
(پخش قطعههایی از سخنرانی روز 25 مه 1961 کندی در مورد قصد آمریکا برای فرود آمدن بر ماه در ترانهٔ «آپولو» توسط گروه آلن پارسونز پراجکت )
کندی فضا و محیط کاخ سفید را عوض کرد. او باور داشت که کاخ سفید باید مکانی برای جشن گرفتن تاریخ، فرهنگ و دستاوردهای آمریکا باشد و هنرمندان، نقاشان، نویسندهها، دانشمندان، شاعران، موسیقیسازان، بازیگرها، برندگان نوبل و ورزشکاران بسیاری را به کاخ سفید دعوت میکرد. ژاکلین کندی نیز با تعویض فضای هنری و مبلمان کاخ سفید تقریباً تمام اتاقهایش را مجدداً تزئین کرد.
کندی در 22 نوامبر 1963 در سن 46 سالگی به قتل رسید. این جوانترین سن مرگ برای یک رئیسجمهور آمریکاست. قتل او یکی از اتفاقات مهم تاریخ آمریکا است، زیرا این قتل باعث مطرح شدن و به نوعی محبوبیت بیشتر او در آمریکا شد و باعث شد او الهام بخش نسلهای متعددی باشد.
جان اف کِنِدی سی و پنجمین رئیسجمهور ایالات متحده آمریکا بود. او را میتوان مسئول بسیاری از موفقیتهای ایالات متحده آمریکا نیز دانست . کندی در دوران کوتاه ریاست جمهوریاش گامهای اساسی به سمت پیشرفت برداشت. در این برنامه با او و اقدامتش بیشتر آشنا خواهیم شد. با یوکن همراه باشید.
کندی در 29 May 1917 در بروکلاین ایالت ماساچوست به دنیا آمد. والدین او جوزف پ. کندی و رز فیتزجرالد بودند. در پاییز 1935 او به دانشگاه پرینستون رفت اما به علت بیماری یرقان مجبور به ترک آنجا شد. پاییز سال بعد او به کالج هاروارد رفت. او در خلال مدتی که در هاروارد درس میخواند دو بار به اروپا و بریتانیا رفت. در این مدت پدر او سفیر آمریکا در بریتانیای کبیر بود.
در بهار 1941، کندی برای ارتش آمریکا داوطلب شد، اما تقاضای او به علت مشکلات پزشکیاش رد شد؛ اما در سپتامبر همان سال او در نیروی دریایی آمریکا استخدام شد. او در این دوران با درجه سربازی در دفتری خدمت میکرد که کارش تهیه بولتن و اطلاعات برای دبیرخانه نیروی دریایی بود.
کندی ابتدا دورههایی در مدرسه آموزشی دفترداران ذخیره نیروی دریایی و مرکز آموزشی اسکادران قایقهای «پی تی» گذراند و پس از آن به پاناما و جبهه اقیانوس آرام در جنگ اعزام شد. او در جبهه اقیانوس آرام در چندین نبرد شرکت کرد، به درجه ستوانی رسید و فرماندهی یک قایق پی تی را در دست داشت.
در 2 اوت 1943 قایق کندی، پی تی 109، در نزدیکیهای نیو جورجیا (نزدیکی جزایر سلیمان) مشغول انجام عملیاتی نظامی بود که توسط یک ناو ژاپنی نابود شد. در این حادثه پشت کندی که از قبل نیز دچار مشکلاتی بود بیشتر مصدوم شد. با این حال و با همین پشت آسیب دیده کندی یک مرد زخمی دیگر را نیز به دوش کشید و سه مایل در اقیانوس شنا کرد تا به جزیرهای برسد. به خاطر این اقدام او مدال نیروی دریایی را دریافت کرد.
پس از جنگ جهانی دوم کندی وارد جهان سیاست شد. در 1946، «جیمز مایکل کورلی» نماینده مجلس منطقهای که کندی در آن زندگی میکرد و جوی شدیداً طرفدار حزب دموکرات داشت، شهردار بوستون شد و از نمایندگی استعفا داد. کندی خود را کاندید مجلس کرد و با اختلاف زیادی رقیبش از حزب جمهوریخواه را مغلوب کرد. کندی دو بار دیگر نیز انتخاب شد اما در این مدت با رهبری حزب دموکرات و هری ترومن اختلافاتی داشت.
کندی در 12 سپتامبر 1953 با «ژاکلین لی بویر» ازدواج کرد. او در دو سال اول ازدواجش عملهای نخاعی بسیاری انجام داد و بارها به مرگ نزدیک شد و معمولاً در سنا حاضر نمیشد. در این دوره او کتابی تاریخی به نگارش درآورد که در سال 1957 جایزه پولیتزر را به خاطر آن دریافت کرد.
کندی از 1953 تا 1960 به مدت هفت سال سناتور بود.
در 1952، کندی با شعار «کندی بیشتر به ماساچوست خدمت خواهد کرد» به سنا راه یافت.
در 1960، کندی اعلام کرد که قصد دارد برای ریاست جمهوری آمریکا کاندید شود. کندی در چند منطقه کلیدی مانند ویسکانسین و ویرجینیای غربی در انتخابات اولیه پیروز شد. از آنجایی که ویرجینیای غربی به ایالتی با مردم محافظهکار و غالباً پروتستان مشهور بود که احتمال میرفت که به کندی کاتولیک رأی ندهند او به معدنی در این ایالت رفت و از کارگران معدن خواست به او رأی دهند. پس از پیروزی کندی در ویرجینیا بسیاری بر سر قبول او به عنوان کاندیدا موافقت کردند.
در 13 ژوئیه 1960 حزب دموکرات رسماً اعلام کرد که کندی کاندید ریاست جمهوری این حزب است. مهمترین مسائل انتخاباتی در آن سال شامل چگونگی به حرکت درآوردن دوباره اقتصاد، کاتولیک بودن کندی، کوبا و چگونگی رقابت فضایی و موشکی با شوروی میشد. او برای اینکه اذهان را از فکر اینکه کاتولیسیسم رومی او بر تصمیمگیریهایش تأثیر میگذارد رها کند، در 12 سپتامبر 1960 سخنرانی معروفی در هوستون، تگزاس ایراد کرد؛ «من کاندیدای کاتولیک نیستم. من کاندیدایی از حزب دموکرات هستم که اتفاقاً کاتولیک نیز هست! در مسائل عمومی من از طرف کلیسایم صحبت نمیکنم و کلیسا نیز از طرف من صحبت نمیکند.»
در سپتامبر و اکتبر کندی به همراه کاندیدای حزب جمهوریخواه، ریچارد نیکسون ، مناظراتی تلویزیونی برگزار کرد که اولین مناظرات تلویزیونی ریاست جمهوری در تاریخ آمریکا بودند. معروف است که نیکسون در این مباحثات عصبی و خیس عرق بود در حالی که کندی آرام و با متانت بود و همین از عوامل پیروزی او شد. بعضیها حتی میگویند در مباحثات رادیویی نیکسون تأثیرگذارتر از کندی بود اما در تلویزیون این برعکس بود. بههرحال این مناظرات تلویزیونی نقطه مهمی در تاریخ سیاسی آمریکا هستند زیرا از این به بعد بود که تلویزیون نقش مهمی در سیاست بازی کرد و جلوه خوب مقابل دوربین از ملزومات کاندیداهای ریاست جمهوری شد.
در انتخابات نهایی در 8 نوامبر 1960، کندی در جدالی بسیار نزدیک، نیکسون را مغلوب کرد.
کندی در 20 ژانویه 1961، به عنوان سی و پنجمین رئیسجمهور آمریکا سوگند یاد کرد. او در سخنرانی افتتاحیه معروفش از آمریکاییها خواست که شهروندانی فعال باشد. او گفت:« نپرسید کشورتان چه میتواند برای شما بکند، بلکه بپرسید شما چه میتوانید برای کشورتان بکنید.» او همچنین از ملل دنیا خواست که به هم بپیوندند تا با «دشمنان مشترک انسان: استبداد، فقر، بیماری و خود جنگ» بجنگند.
در 13 اوت 1961، دولت آلمان شرقی شروع به ساختن دیوار برلین و جدایی برلین شرقی از قسمت غربی این شهر کرد. این امر به علت حضور نظامی آمریکا در برلین غربی بود. کندی مدعی شد که این بر خلاف توافقات «چهار قدرت» است ولی با این حال جلوی احداث و پیشروی آن تا طول 155 کیلومتری را نگرفت و مخالفتی جدی با این قضیه نکرد.
کندی با کمونیسم در آمریکای لاتین مبارزه میکرد. او «اتحاد برای پیشروی» را تأسیس کرد و کمکهای مالی بسیاری به کشورهای آمریکای لاتین داد تا از انقلابهای کمونیستی در آنها جلوگیری کند.
در 26 ژوئن 1963، کندی به دیدار برلین غربی رفت و سخنرانی بسیار معروفی در ضدیت با کمونیسم انجام داد. هنگام سخنرانی کندی بعضی از مردم در سمت دیگر دیوار در برلین شرقی تجمع کرده بودند و با تشویق کندی عدم تمایل خود به تحت کنترل شوروی بودن را ابراز میکردند. کندی ساخت دیوار برلین را به عنوان مثالی از شکست کمونیسم عنوان کرد و گفت: «آزادی مشکلات بسیار دارد و دموکراسی کامل نیست، اما ما هیچوقت مجبور به ساختن دیواری برای نگهداشتن مردممان در کشور نبودهایم!».
دادگاه عالی آمریکا در 1954 حکم به ممنوعیت جداسازی نژادی در مدارس عمومی را داده بود، اما هنوز نه تنها بسیاری از مدارس از این قانون سرپیچی میکردند، بلکه هنوز بسیاری از اتوبوسها، رستورانها، سینماها و دیگر اماکن عمومی نیز جداسازی میشدند. کندی مبارزه رسمی برای حقوق مدنی را در کمپینی در سال 1962 برای رایدهندگان سیاهپوست آغاز کرد.
در 1962، «جیمز مردیث» تصمیم گرفت که در دانشگاه میسیسیپی تحصیل کند، اما دانشآموزان سفیدپوست مانع او شدند. کندی 400 مارشال فدرال و 3000 نیروی رسمی را به دانشگاه فرستاد تا از اینکه مردیث به راحتی اولین کلاس خود را میگذراند، اطمینان کسب شود.
در 11 ژوئن وقتی فرماندار وقت آلاباما، جورج والاس از ورود دو دانشجوی سیاه به دانشگاه آلاباما جلوگیری کرد. کندی، مارشالهای فدرال خود را برای مقابله با او به آلاباما فرستاد. عصر همان روز کندی سخنرانی معروفی در تلویزیون و رادیو در دفاع از حقوق مدنی ارائه داد. کندی، پیشنهاد تصویب قانونی را داد که بعدها و پس از مرگ او به عنوان «اعلامیه حقوق مدنی 1964» معروف شد.
کندی مصمم بود که آمریکا باید در مسابقه فضایی پیروز باشد. اتحاد شوروری در دانش فضایی از آمریکا جلوتر بود و کندی دریافت که آمریکا نمیتواند به پای شوروی برسد.
کندی از کنگره خواست که بودجهای به ارزش بیش از 2 میلیارد دلار را برای پروژه آپولو تصویب کند. هدف این پروژه فرستادن انسان به کره ماه پیش از پایان دهه بود. در 1969، شش سال پس از مرگ کندی و پس از صرف 11 میلیارد دلار، این هدف با قدم گذاشتن نیل آرمسترانگ و باز آلدرین به کره ماه برآورده شد.
(پخش قطعههایی از سخنرانی روز 25 مه 1961 کندی در مورد قصد آمریکا برای فرود آمدن بر ماه در ترانهٔ «آپولو» توسط گروه آلن پارسونز پراجکت )
کندی فضا و محیط کاخ سفید را عوض کرد. او باور داشت که کاخ سفید باید مکانی برای جشن گرفتن تاریخ، فرهنگ و دستاوردهای آمریکا باشد و هنرمندان، نقاشان، نویسندهها، دانشمندان، شاعران، موسیقیسازان، بازیگرها، برندگان نوبل و ورزشکاران بسیاری را به کاخ سفید دعوت میکرد. ژاکلین کندی نیز با تعویض فضای هنری و مبلمان کاخ سفید تقریباً تمام اتاقهایش را مجدداً تزئین کرد.
کندی در 22 نوامبر 1963 در سن 46 سالگی به قتل رسید. این جوانترین سن مرگ برای یک رئیسجمهور آمریکاست. قتل او یکی از اتفاقات مهم تاریخ آمریکا است، زیرا این قتل باعث مطرح شدن و به نوعی محبوبیت بیشتر او در آمریکا شد و باعث شد او الهام بخش نسلهای متعددی باشد.