کمتر کسی هست که برند « آدیداس » رو نشناسه ، آدیداس یکی از شناخته شده ترین برندهای ورزشیه که از زن و مرد گرفته تا پیر و جوون همه این برند رو میشناسن و حتما یک کتونی آدیداس داشتن . امروز تو این برنامه میخوایم راجب موسس آدیداس صحبت کنیم و بفهمیم راز موفقیت این برند چیه؟ پس این برنامرو اصلا از دست ندین. در دهه 1920 بود که آدولف و بردارش رودلف ، تصمیم به مدیریت کارخانه ی کفش برادران داسلر گرفتند . آن ها کار خود را از اتاق خشک شویی مادرشون آغاز کردند و آدولف کفش ها را طراحی می کرد و رودلف که در کار فروش مهارت زیادی داشت آن ها را می فروخت . آن ها تنها پس از چهار سال که کارخانه خودشون رو تاسیس کرده بودند ، توانستند کفش هایشان را به ورزشکارهای المپیک عرضه کنند تا در یک مقیاس بزرگ، دیده بشوند. در همین زمان با قدرت گرفتن نازی ها ، کارخانه داسلر توانست تا به عنوان یک صنعت موفق وارد تبلغیات نازی ها شود. یک دیگه از شانس هایی که برادران داسلر در کسب و کار خودشون آوردن این بود که توانستند کفششان را با قهرمان پرش المپیک 1936 (جسی اونز) به دنیای ورزش معرفی کنند. در آن سال جسی اونز برنده 4 مدال طلا شد و این باعث شد ، کفش های داسلر در جهان معروف شود و در نهایت فروش کارخانه داسلر 2 برابر شود.
چیزی نگذشت که رابطه ی آدولف و رودلف تیره و تار شد ، چرا که رودی برای خدمت جنگ احضار شده بود و رودی فکر میکرد آدی نقشه کشیده تا با فرستادن او به جبهه او را از سر راه کارخانه بر دارد. زمانی که رودی به جنگ رفت، یک بار به خاطر ترک پست دستگیر شد و دفعه بعد فکر کردند که او جاسوس است و دوباره بازداشت شد.در هر دو مورد رودی مطمئن شده بود که آدی در این دستگیری ها نقش دارد و با شنیدن یک خبر، شک او به یقین تبدیل شد. وقتی رودی در زندان به سر می برد، آدی دوباره کسب و کار را راه اندازی کرده بود و به باشگاه های آمریکایی کفش فروخته بود. این کدورت ها با تقسیم کردن کارخانه به اوج خود رسید.
بنابراین با تقسیم کارخانه ، آدی اسم کارخانه ی خود را آدیداس گذاشت که ترکیبی از اول اسم خودش و فامیلی او بود . رودی هم قصد داشت برای انتخاب نام کارخانه خود همین کار را بکند. به همین دلیل اسم کارخانه اش را «رودا» گذاشت ولی بعد آن را عوض کرد و نامش را پوما گذاشت. چون بیشتر حالت ورزشی داشت و خوش آهنگ تر بود. جام جهانی 1954 ، مهم ترین اتفاق زندگی این دو برادربود چرا که باعث شد آدیداس صعود و پوما سقوط کند! چرا که قرار بر این بود کارخانه ی پوما اسپانسر تیم ملی آلمان شود، ولی بعد از مشاجره ای که بین رودی و مربی تیم در می گیرد، پوما رد و آدیداس به عنوان اسپانسر انتخاب می شود. در همان سال آلمان با کفش های برند آدیداس که دارای «استوک پیچی» بود، توانست به عنوان قهرمانی جام جهانی دست یابد و این باعث شد که آدیداس بیش از پیش به شهرت برسد و فروش کفش های آدیداس به صورت باورنکردنی ای زیاد می شود.
این اختلاف بین این دو برادر تا حدی بالا گرفت که حتی ازدواج بین خانواده های کارکنان آدیداس و پوما ممنوع شده بود! این اختلاف آن قدر بزرگ شده بود که شهر آن ها به شهر گردن های خمیده معروف شده بود. چون مردمان آن، وقتی به کسی برمی خوردند اول به کفش های او نگاه می کردند، تا ببینند برای کدام کارخانه کار می کند، بعد با طرف مقابل صحبت می کردند! رودی در فروش محصولاتش موفق بود و آدی ارتباط بهتری با ورزشکاران داشت و می توانست تبلیغات بهتری داشته باشد. این دو کارخانه تا حدی با هم رقابت داشتند که از تهدید کارخانه ی جدید آمریکایی نایک غافل شدند. به خاطر همین غفلت بود که نایک گوی سبقت را از آن ها ربود توانست در بازار از هر دوی آن ها جلو بزند.
سرانجام رودلف داسلر در 27 اکتبر 1974 میلادی از دنیا رفت و به فاصله چهار سال از فوت او، برادرش آدولف داسلر در 6 سپتامبر 1978 درگذشت. حتی پس از مرگ، دشمنی میان این دو برادر پابرجا بود. به گونه ای که هر یک از آن ها در دو سمت قبرستان، با بیشترین فاصله از یکدیگر به خاک سپرده شدند. پس از گذشت سال ها از مرگ این دو برادر، کارکنان پوما و آدیداس، یک مسابقه نمادین فوتبال دوستانه بین خودشان برگزار کردند تا به این نزاع پایان دهند.
