ویلیام جفرسون چهل و دومین رئیس جمهور آمریکاست... ما او را به نام بیل کلینتون میشناسیم. او نام خانوادگی خود را به نام خانوادگی پدرخوانده اش تغییر داد. کلینتون رئیس جمهوری که برای حقوق کارگران و همجنسگرایان کوشید و از طرفداران تیم چلسی بود اما پیش از آنکه وارد بازی سیاست شود و نام قدرتمند ترین فرد ایالات متحده را از آن خود کند دوران سختی را پشت سر گذاشت. با یوکن همراه باشید.
زمانی که مادرش او را شش ماهه باردار بود، پدرش (که یک فروشنده بود) در یک سانحه کشته شد. ویلیام 4 ساله بود که مادرش برای آنکه از پس گذران زندگی برآید با مردی به نام روگان کلینتون ازدواج کرد. او از دوستان برادش بود و آنها صاحب فرزند دیگری شدند اما هیچ گاه نتوانست رابطه دوستانه ای با فرزندخوانده اش برقرار کند. ویلیام تا 14 سالگی در مقابل استفاده از نام خانوادگی کلینتون مقاومت می کرد. چرا که او در نظرش یک آدم بی مسئولیت، الکلی و قمارباز بود که با مادر و برادرخوانده اش بد رفتاری می کرد. کلینتون در کودکی به مدرسهٔ کاتولیک سنت جان میرفت. سپس به دبیرستان هات سپرینگ رفت، در آنجا رل به عنوان یک دانش آموز فعال و رهبر می شناختند. کلینتون در نوجوانی به نواختن ساکسیفون پرداخت ، حتی برای مدت کوتاهی تصمیم گرفت در زندگیاش به موسیقی بپردازد؛ اما همانطور که در «زندگی من» توضیح میدهد، برای کار دیگری ساخته شده بود:
«زمانی در شانزده سالگی، تصمیم گرفتم که به عنوان یک مسئول منتخب ، یک زندگی عمومی داشته باشم. من موسیقی را دوست داشتم و فکر میکردم میتوانم خیلی خوب باشم، اما میدانستم هیچ وقت نمیتوانستم جان کولترین باشم. من به دارو علاقه داشتم و فکر میکردم میتوانم یک دکتر خوب باشم اما میدانستم که نمیتوانستم مایکل دیباکی شوم؛ ولی میدانستم که در خدمت عمومی میتوانم بسیار عالی باشم»
در سال 1963 دو لحظهٔ بسیار تأثیرگذار در جوانی کلینتون رخ داد که به وی در تصمیم برای خدمت عمومی کمک کردند. اولی دیدار وی از کاخ سفید به عنوان عضو مجلس دانشآموزی کشور و دیدن رئیسجمهور جان کندی بود و دومی سخنرانی بسیار معروف مارتین لوتر کینگ جونیور با نام «رؤیایی دارم» بود که کلینتون این سخنرانی را تماماً حفظ کرد. کلینتون مدرک کارشناسیاش را از مدرسهٔ والش وابسته به وزارت خارجه گرفت و برای سناتور فولبرایت کار کرد. او با بورسیه رودس برای تحصیل وارد کالج آکسفورد انگلیس شد. بعد از آکسفورد، کلینتون مدرک وکالتش را در سال 1973 از مدرسهٔ حقوق دانشگاه ییل گرفت. در این مدرسه با دختری به اسم هیلاری رودهام آشنا شد و در سال 1975 با او ازدواج کرد. حاصل این ازدواج دختری به اسم چلسی است که در سال 1980 به دنیا آمد.
کلینتون افت و خیز های قابل توجهی را به عنوان نماینده مجلس و فرمانداری آرکانزاس تجربه کرد و پس آن در سال 1992 عزم خود را برای تصاحب عالی ترین مقام در کاخ سفید جزم کرد. او کارزار سختی را در پیش رو داشت. رقبای او جرج هربرت بوش (یا همان بوش پدر) و راس پروت بودند. بوش خود رای دوره دوم ریاست جمهوری آماده می کرد و قدرت نفوذ بسیاری داشت و پروت هم از بزرگ ترین سرمایه داران و یک سیاست مدار پوپولیست بود. اما در نهایت پروزی از آن کلینتون بود.
به محض در اختیار گرفتن پست ریاست جمهوری کلینتون قانونی را امضاء کرد که به موجب آن کارفرمایان را مجبور میکرد به کارمندان خود اجازه بدهند برای حاملگی یا وضعیت پزشکی جدی مرخصی بدون حقوق بدهند. شاید این قانون در حال حاضر چندان پیشرو به نظر نیاید آما در آن زمان سرمایه داران خرد و کلان بسیاری از گوشه کنار آمریکا در مقابل آن جبهه گرفتند.
پس ازآن تلاشش را برای عملی کردن یکی دیگر از قولهایی که در تبلیغات انتخاباتی داده بود آغاز کرد. بیل کلینتون به همجنسگرایان مرد و زن اجازه داد که بتوانند در نیروهای نظامی آمریکا خدمت کنند. هر چند این اقدام انتقادات زیادی از جبهههای راست و چپ به بار آورد. در نهایت کنگره ایالات متحده آمریکا با سیاست «نپرس، نگو»، این قانون را محدود کردبه این ترتیب که همجنسگرایان آمریکایی میتوانستند تا زمانی که علایق جنسیشان مخفی باشد در ارتش مشغول به خدمت باشند.
مورد دیگری که کلینتون به آن پرداخت تجارت آزاد بود. کلینتون از توافقنامهٔ تجارت آزاد آمریکای شمالی(نفتا)حمایت میکرد و برای به دست آوردن حمایت جمهوریخواهان و دموکراتها با آنان مذاکره کرد. این توافقنامه مخالفانی در دو اردوگاه جمهوریخواه و دمکرات داشت اما در نهایت توافقنامه تأیید شد.
کلینتون همچنین قانونی را تصویب کرد که به موجب آن خریداران اسلحه برای خرید اسلحهٔ دستی میبایست پنج روز صبر کنند.
کلینتون همچنین قانون مالیای را تصویب کرد که به خانوادههای با سطح درآمد متوسط و دارای فرزندان مستقل امکان میداد تا به فراخور شرایط خاص مورد نظر ، مقداری از مالیات بر درآمد را پس بگیرند.
با پیروزی مجدد کلینتون در انتخابات و آغاز دوره دوم ریاست جمهوری کلینتون خود را در محاصره اتهاماتی دید که او را به سمت استیضاح و بی آبرویی میکشاند. در فاصله کوتاهی سه زن از جمله مونیکا لوینسکی(یکی از کارکنان یهودی آمریکایی کاخ سفید) با ادعای آزار جنسی از رئیس جمهور شکایت کردند و این شکایت ها با حمایت جمهوری خواهان به جلسه استیضاح کلینتون انجامید. اما در نهایت کلینتون از اصل اتهامات تبرئه شد. هرچند به دلیل دروغگویی برای مدت 5 سال پروانه وکالتش را از دست داد.
یکی از اقدامات ارزشمند کلینتون تاسیس بنیاد کلینتون با هدف بالا بردن امنیت بهداشتی، توان مالی و خدمات شهروندی برای مردم سراسر جهان، در مقابله با چالشهای بین المللی بود.
چقدر خوب می دانست کجا بیشتر می تواند موثر باشد.