جیمز رابرت جارموش متولد 22 ژانویه 1953 در «آکرون» اوهایو در امریکا متولد شد. او بازیگر ، کارگردان و فیلمنامه نویسی است که طنز سیاه و ژانر فراواقعیش، او را به عنوان یک فیلمساز مستقل به شهرت رساند. مادر او قبل از ازدواج در یک روزنامهٔ محلی به نام «آکرون بیکن ژورنال»، به عنوان شرحنویس فیلم و تئاتر کار میکرد. به گفتهٔ خود جیم، مادرش برای اینکه شنبه بعدازظهرها از شر او خلاص شود، او را به سالن سینمایی به نام «استیت رود» که روزی دو یا سه تا فیلم نشان میداد، میفرستاد. پدرش حقوق خوانده بود و در کارخانه لاستیکسازی «گودریچ» مشغول به کار بود. در یوکن ویدئوی مربوط به جیم جارمیش و روند پیشروی به سوی مشهور شدن او را ببینید.
جیم اولین فرزند خانوادهٔ جارموش، خواهر و برداری کوچکتر از خود به نامهای «آنا» و «تام» داشت. آرزوی پدرش همواره این بود که او نیز در رشتهٔ حقوق تحصیل کند. اما این مسئله با افکار جیم جارموش در تناقض بود. او سرانجام توانست با ساخت چند فیلم، رضایت پدر را به دست آورد. جیم جارموش در سال 1971 از دبیرستان فارغالتحصیل شد و به شیکاگو نقل مکان کرد. بعد از آن در مدرسهٔ روزنامهنگاری دانشگاه «نورث وسترن» مشغول تحصیل شد، اما علاقهٔ او به ادبیات و تاریخ باعث شد با هدف شاعر شدن به دانشگاه «کلمبیا» انتقال یابد.
در دانشگاه کلمبیا، ادبیات انگلیسی و آمریکایی را تحت نظر استادان مدرسه نیویورک خواند و شروع به نوشتن قطعههای نیمه روایتی کوتاه کرد. همچنین او مجله «کلمبیا ریویو» مجله ادبی دوره کارشناسی را ویرایش میکرد. ترم آخر دانشگاه، برای تحصیل در رشتهٔ ادبیات فرانسه به شعبه دانشگاه کلمبیا در پاریس رفت؛ اما این موضوع به جای یک ترم، نزدیک به یک سال طول کشید. جارموش که برای پایان تحصیلات خود به پاریس آمده بود، به عنوان یک راننده کامیون هم برای یک گالری نقاشی آمریکایی کار میکرد. بیشتر کار او در پاریس به جای رفتن به کلاس و درس خواندن، دیدن فیلم در سینما تک فرانسه بود. در همین زمان بود که با انواع فیلمهای اروپایی و آسیایی آشنا شد. این باعث شد که نوشتههای ادبی او بیشتر به سمت نوشتههای سینمایی و نوشتههایی که مشابه یک فیلمنامه هستند سوق پیدا کند.
جارموش در سال 1975 از دانشگاه کلمبیا فارغالتحصیل شد. او در سال 1976، از پاریس به نیویورک بازگشت و مدتی به عنوان موزیسین فعالیت کرد. اما از هم پاشیده شدن گروه و علاقه او به سینما باعث شد که در مدرسهٔ فیلمسازی دانشگاه نیویورک ثبت نام کند. مدرسه عالی فیلمسازی جایی بود که شرط ورود به آن، داشتن تجربه بازیگری یا ساخت فیلم بود؛ چیزی که جارموش آن را تجربه نکرده بود. اما در کمال ناباوری به جهت نوشتههایی که دربارهٔ فیلم داشت در این مدرسه پذیرفته شد. او 4 سال در آنجا درس خواند و با دانشجویان و همکاران آینده خود چون: «سارا درایور»، «هاوارد بروکنر» و «اسپایک لی» آشنا شد. البته «سارا درایور» بازیگر و فیلمساز مستقل امریکایی، از سال 2005 در کنار وی زندگی میکند. در سال آخر، جارموش به عنوان دستیار کارگردان معروف فیلم نوآر، «نیکلاس ری» انتخاب شد و با او در آخرین فیلمش «آذرخش روی آب» همکاری کرد.
«نیکلاس ری» در تابستان 1979 بعد از مدت طولانی مبارزه با سرطان درگذشت. درست چند روز پس از اینکه توسط «ری» و «آموس پو» فیلمساز زیرزمینی نیویورک، مورد تشویق قرار گرفته و بورس تحصیلی که باید به دانشگاه نیویورک داده میشد را دریافت کرده بود. جارموش فیلم پروژهٔ تحصیلی خود را با نام «تعطیلات همیشگی» با استفاده از بورس تحصیلی ساخت. عاملی که باعث شد تا دانشگاه نیویورک هیچگاه به او مدرک پایان دوره را ندهد. فیلم «تعطیلات همیشگی» به عنوان اولین فیلم جارموش موفق به کسب جایزه جشنواره فیلم «انهایم هایدلبرگ» آلمان شد.
پس از آن، بین سالهای 1880 تا 83 تجربههای متفاوتی از فیلم مستند تا بازیگری را پشت سر گذاشت. پس از آن در سال 1984 فیلم «عجیبتر از بهشت» را ساخت. نمایش این فیلم غوغا بهپا کرد و جایزه دوربین طلایی کن در سال 1984 را برای جارموش به ارمغان آورد. از آنپس جارموش با اعتبار هنری که به دست آورد؛ سمت و سوی سینمای مستقل را انتخاب کرد و به صورت بسیار گزیدهکار به فعالیت در سینما پرداخت.
جارموش به ساخت فیلمهایی علاقهمند است که بیش از آن که تجاری باشد از دیدگاه هنری مقبول است. این تفکر سبب شده که او به کارگردان قابل احترامی تبدیل شود و در اروپا جایگاه ویژهای را از آن خود کند. در نهایت این موضوع باعث شد تا نامش در میان بهترین فیلمسازان مستقل جهان به چشم بخورد. جارموش درباره فیلمهایش گفته: من تمایلی ندارم که برای مخاطبان خاص فیلم بسازم. کاری که میخواهم انجام بدهم این است که فیلمی بسازم که داستانی را روایت میکند؛ اما به شیوهای جدید، نه در یک قالب قابل پیشبینی و نه به شیوه تاثیرگذار رایجی که فیلمها روی مخاطبان تاثیر میگذارند.
از عمده فیلمهای او میتوان به مغلوب قانون، قطار اسرارآمیز، شب روی زمین، مرد مرده با بازی جانی دپ، سال اسب که مستندی از زندگی گیتاریست بزرگ نیل یانگ است، گوست داگ: سل.ک سامورایی، قهوه و سیگار، گلهای پژمرده، مرزهای کنترل، فقط عاشقان زنده میمانند، پترسن با بازی گلشیفته فراهانی و مردهها نمیمیرند اشاره کرد. او برای ساخت فیلم «عجیبتر از بهشت» جایزه دوربین طلایی کن، برای «قهوه و سیگار» نخل طلایی کن و جایزه ویژه هیئت داوران را برای فیلم «گلهای پژمرده» به دست آورد.
جارموش که همیشه با نقدهای منفی از سوی منتقدان روبهرو شده است در این باره میگوید: اوه، پسر این تنها صفتی است که آنها بلدند؟ هر باری که من فیلمی میسازم، در نظرات کلمه «عجیب غریب» به چشم میخورد. حالا میبینم که کلمه «عجیب غریب» در خصوص «وِس اندرسون» هم استفاده شده است. یکهو، فیلمهای او هم «عجیب غریب» شدهاند. سوفیا کاپولا هم عجیب غریب است. این فقط یک کلمه مسخره است.