اگر طرفدار فیلمهای دلهرهآور یا بازی زیرپوستی و سکوتهای گیرا و سنگین هستید حتما آنتونی هاپکینز رو میشناسید. هاپکینز از اون دست بازیگرانی است که عمیقا با نقش خود یکی میشود و هرکسی برای مدتی کوتاه فراموش میکند که در حال تماشای فیلم است، نه یک اتفاق واقعی. هاپکینز با اینکه در حال حاضر 82 سال دارد، اما هنوز خودش را بازنشست نکرده است. اون 50 سال است که وارد عرصه سینما شده و در این مدت برای بازی در بیش از 50 نقش به جلوی دوربین رفته است. او با این که در خانوادهای متوسط به دنیا آمد و کودکی سختی را گذراند، مراحل پیشرفت را به کمک استعداد بالا و سختکوشی فراوان پشت سر گذاشت. در یوکن با این بازیگر بیشتر آشنا میشویم.
سِر فیلیپ آنتونی هاپکینز در 31 دسامبر 1937 (شب سال نو) در پورت تالبوت ولز به دنیا آمد. مادرش انی موریل و پدرش ریچارد آرتور هاپکینز در شهر کوچکی به نام مرگام یک نانوایی داشتند. او بعدها دربارهٔ طبقهٔ کارگر بودن پدرش میگوید، «هر وقت که احساس میکنم که من خاص یا متفاوت هستم، به یاد پدرم میافتم ودستهایش را به یاد میآورم آن دستهای سخت و شکسته شده».
والدین او با آنکه چندان ثروتمند نبودند، اصرار داشتند که آنتونی در یک مدرسه سطح بالا تحصیل کند. او به بهترین مدرسه خصوصی ولز، یعنی مدرسه پسرانه مونموث فرستاده شد. اما آنتونی مشکل بزرگی داشت. او مبتلا به «خوانش پریشی» بود، اختلالی که در آن فرد در روانخوانی و درک مطلب دچار مشکل میشود. آنتونی دو سال و نیم در این مدرسه ماند، اما دیگر نمیتوانست رفتار همکلاسیها و پیشرفت کند خودش را تحمل کند. او به این باور رسیده بود که یک کودنِ بیاستعداد است. اما او بیاستعداد نبود. زمانی که برای طراحی قلم به دست میگرفت یا روی چهارپایه پیانو مینشست، با آنکه آموزش بسیار کمی دیده بود، توجه هرکسی را به خود جلب میکرد.
آنتونی 15 ساله بود که با ریچارد برتون، بازیگر فیلم نگاه شیطانی، ملاقات کوتاهی داشت. برتون در آن دیدار هاپکینز را به این نتیجه رساند که استعداد بازیگری دارد و میتواند در این عرصه موفق باشد. آنتونی که احساس میکرد مسیر خود را پیدا کرده، در دانشکده درام و موسیقی رویالِ ولز مشغول به تحصیل هنر شد. بعد از آن مجبور شد دو سال به خدمت ارتش بریتانیا در بیاید اما بعد از آن بلافاصله به لندن رفت و در آکادمی سلطنتی هنرهای دراماتیک مدرک بازیگری گرفت. او در «تئاتر کوچک لندن» مشغول بازی در نمایشهایی مانند «یک سیگار بکش» و «رقص مرگ» شد و در چند فیلم از جمله پشهای در گوش او، اتوبوس سفید و یک شیر در زمستان نقشهای کوتاهی گرفت.
این بازیگر در اوایل سالهای 70 به ایالات متحده نقل مکان کرد و در فیلم جنایی «زمانی که هشتمین زنگ نواخته شد» نقش اصلی را برعهده گرفت. او در سریال تلویزیونی «جنگ و صلح» (War and peace) نقش پیری بزوخوف را بازی کرد و برای آن جایزه بفتا را دریافت کرد. فیلمهای دیگر او در این دوره عبارتاند از: هملت 1969 در نقش کلادیوس، خانه عروسک 197 در نقش توروالد هلمر، پُلی در دوردست 1977 در نقش سرهنگ جان فراست، شعبده بازی1978 در نقش کورکی ویترز، مرد فیل نما 1980 در نقش دکتر فردریک تریوز و باونتی 1984 در نقش ستوان ویلیام بلای.
هاپکینز در سال 1991 در فیلم سکوت برهها در نقش دکتر لکتر ایفای نقش کرد. این فیلم که در ژانر دلهره و هیجانی تقسیمبندی میشه آنتونی هاپکیز رو به شهرت زیادی رسوند و جایزه اسکار بهترین بازیگر نقش اول مرد را برای او به ارمغان آورد. داستان این فیلم ماجرای تلاش یک مامور اف بی آی برای به دام انداختن یک قاتل زنجیره ای است. این مامور که نقش او را جودی فاستر بازی میکند، برای حل این پرونده از هانیبال لکتر که یک قاتل روانی است، تقاضای کمک میکند و بین این دو نفر رابطه پیچیدهای شکل میگیرد.
در سالهای پس از آن، هاپکیز با بازی در دو فیلم هانیبال و اژدهای سرخ سهگانه دکتر لکتر را تکمیل کرد. این دو فیلم نیز مانند فیلم اول موفق از آب در آمدند و فروش خوبی داشتند. علاوه بر این منتقدان روی خوشی به این سه گانه نشان دادند. پس از آن هاپکینز دریافت که استعداد زیادی در درامهای جنایی و دلهرهآور دارد. فیلمهایی مانند فریجک 1992، دراکولای برام استوکر 1992، لبه 1997، گروه ناجور2002، شکست2007، بیوولف 2007 و مرد گرگ نما 2010 فیلمهایی هستند که در این ژانر ساخته شدند و هاپکینز در آنها به ایفای نقش پرداخت.
سریال وست وورد یک مجموعه بلندپروازانه به کارگردانی جاناتان نولان است. در این سریال هاپکینز نقش گرداننده یک پارک تفریحی را بر عهده دارد که به سبک غرب وحشی ساخته شده و ساکنین آن همگی رباط هستند. میهمانان این پارک اجازه دارند هر عمل خلاف قانونی را در این محیط انجام دهند. فصل اول و دوم این سریال ساخته شده و از شبکه اچ بی او پخش شدهاند و طرفداران آن منتظر فصل سوم این سریال هستند.
آنتونی هاپکینز در سال 1964 قطعهای والتز (رقص محلی) را خلق و نگارش کرد، اما هرگز اطمینان آن را نیافت که دست به انتشار آن بزند. سالها بعد و در سال 2011 همسر او این قطعه را برای آندره ریو فرستاد. این موزیسین مشهور این قطعه را پسندید و در یکی از آلبومهایش در همان سال منتشر کرد. آندره ریو در کنسرتی در شهر وین به صورت زنده و هنگامیکه خود آنتونی هاپکینز هم حضور داشت این قطعه را اجرا کرد.
هاپکینز به جز دریافت جایزه اسکار در سال 1992 سه بار دیگر هم نامزد دریافت این جایزه شد. علاوه بر این، او سه جایزه بفتا، دو جایزه امی و یکبار جایزه گلدن گلوب سیسیل را دریافت کرد. هیات داوران در سال 2008 جایزه افتخاری بفتا را به خاطر سالها تلاش در زمینه بازیگری، به آنتونی هاپکیز اعطا کردند.