زندگینامه تصویری فرانتس کافکا

امتیاز مطلب: 64%

 کافکا در یک خانواده آلمانی‌زبان یهودی در پراگ به دنیا آمد. او بزرگ‌ترین فرزند خانواده بود و دو برادر کوچک‌تر داشت که قبل از شش سالگی فرانتس مردند و سه خواهر که در جریان جنگ جهانی دوم در اردوگاه‌های مرگ نازی‌ها جان باختند. اکنون تنها کسی که از خانواده ی او باقی مانده دختر خواهرش اتلاست که نود ساله ست و عضو انجمن کافکا شناسی ست که در 1990 در اروپا ایجاد شد. در ادامه با یوکن همراه باشید.

او در کودکی در مدرسه شاگرد خوبی نبود. هنگامی که به دانشگاه شارل پراگ برای ادامه ی تحصیل رفت در ابتدا به تحصیل در رشته ی شیمی مشغول شد اما دو هفته نگذشت که به رشته ی حقوق گرایش پیدا کرد. او در آن زمان در کلاس های تاریخ هنر هم شرکت کرد.

در سال 1901 با ماکس برود نویسنده و روزنامه نگار آلمانی زبان اهل چک آشنا شد که دوستی بسیار تاثیرگذاری داشتند و بعدها ماکس علیرغم وصیت کافکا برای سوزاندن دست نوشته هایش آثار او را منتشر کرد. حتی برخی از کارهایش مثل قصر نیمه کاره که ناتمام بود. به نظر می‌رسد برود هنگام کار روی دست‌نوشته‌ها اجازه دخل و تصرف‌هایی را به خود داده‌است، مانند جابه‌جا کردن فصل‌ها، تغییر زبان آلمانی و تصحیح نقطه‌گذاری.

اغلب پژوهشگران در این نکته هم‌نظرند که آثار کافکا را نه می‌توان در محدوده سبکی خاص قرار داد و نه تفسیری نهایی از آن‌ها به دست آورد؛ داستان‌های او به متنی سیال می‌مانند که همواره در حال حرکت و تغییرند. از این‌رو شاید این گفته آلبر کامو را بتوان تأکید و تکرار کرد که: تقدیر و نیز شاید عظمت آثار کافکا در آنست که تمام امکانات را در اختیار ما قرار می‌دهد، ولی هیچ کدام را تأیید نمی‌کند. آثار کافکا مبهم و چندپهلو است. همین ویژگی باعث می‌شود که آثارش زنده بماند. او توانسته قوانینی را که حاکم بر زندگی انسان‌هاست کشف کند. کافکا زبان خاصی دارد که خیلی عمیق و فلسفی است و توانسته چیزهایی را که برای خودش اتفاق می‌افتد، پیش‌بینی کند، بدون این که از این اتفاق‌ها چیزی بداند. کافکا در آثارش از تمامیت‌خواهان ابراز انزجار می‌کند و در داستان کوتاه «گروه محکومین»، فاشیسم و نازیسم را پیش‌بینی می‌کند. او حتی در عصر خودش با ادبیات نازی هم مخالف بود و در نتیجه بیشتر در خارج از جمهوری چک مشهور شد.

تم بیگانگی و زجر کشیدن بارها و بارها در آثار مختلف او ظاهر می‌شود و با تأکید بر این کیفیت، محققانی مثل ژیل دلوز و فلیکس گاتاری  عقیده دارند کافکا بیش از نویسنده  تنهایی است که از سر رنج می‌نویسد، و کارهای او سنجیده‌تر و شادتر از چیزی هستند که به نظر می‌رسند. گاه کافکا با تمرکز بر بیهودگی تقلای شخصیت‌ها و بدون توجه به زندگی شخصی و مشکلاتش با طنزی خاص نمایانگر ساختگی بودن مشکلات آدم‌هاست. جملات بلند و تودرتوی آلمانی کافکا اغلب قبل از نقطه ی پایانی ضربه‌ای برای خواننده در چنته دارند که مفهوم جمله اش را تکمیل میکند اگرچه او در کارهایش از کلمات ابهام آمیز استفاده میکرد.

از آثار مشهور و جذاب کافکا میتوان اشاره کرد به قصر، مسخ، محاکمه، داستان کوتاه گروه محکومین، مردی که ناپدید شد، نامه به پدر و یادداشت های روزانه که عمدتا در ایران ترجمه و بارها با استقبال خوانندگان تجدید چاپ شده اند. البته آثار دیگری هم از او وجود داشت که گشتاپو در 1933 نزد نامزدش دیامانت آنها را کشف و ضبط کرد و تاکنون پیدا نشده اند.

کافکا در طول زندگی اش از افسردگی و اضطراب و میگرن و سل رنج میبرد و سرانجام در سوم ژوئن 1924 هنگامی که برای استراحت به وین رفته بود در آنجا درگذشت. بدن او را به پراگ برگرداندند و در تاریخ 11 ژوئن 1924 در گورستان جدید یهودی‌ها در ژیژکوف پراگ به خاک سپردند اگر چه او همچنان با آثارش در ذهن دوستداران ادبیات در جهان زنده است. او میگفت:

تصور من این است که کتاب باید مانند تبری باشد که دریای یخ زده ی درون ما را بشکند.

و شاید راز ماندگاری او و کتابهایش تاکنون همین باشد.

  • نظرات
هنوز دیدگاهی ثبت نشده است

کد امنیتی فرم ثبت دیدگاه
امتیاز مطلب: 89%

 کافکا در یک خانواده آلمانی‌زبان یهودی در پراگ به دنیا آمد. او بزرگ‌ترین فرزند خانواده بود و دو برادر کوچک‌تر داشت که قبل از شش سالگی فرانتس مردند و سه خواهر که در جریان جنگ جهانی دوم در اردوگاه‌های مرگ نازی‌ها جان باختند. اکنون تنها کسی که از خانواده ی او باقی مانده دختر خواهرش اتلاست که نود ساله ست و عضو انجمن کافکا شناسی ست که در 1990 در اروپا ایجاد شد. در ادامه با یوکن همراه باشید.

او در کودکی در مدرسه شاگرد خوبی نبود. هنگامی که به دانشگاه شارل پراگ برای ادامه ی تحصیل رفت در ابتدا به تحصیل در رشته ی شیمی مشغول شد اما دو هفته نگذشت که به رشته ی حقوق گرایش پیدا کرد. او در آن زمان در کلاس های تاریخ هنر هم شرکت کرد.

در سال 1901 با ماکس برود نویسنده و روزنامه نگار آلمانی زبان اهل چک آشنا شد که دوستی بسیار تاثیرگذاری داشتند و بعدها ماکس علیرغم وصیت کافکا برای سوزاندن دست نوشته هایش آثار او را منتشر کرد. حتی برخی از کارهایش مثل قصر نیمه کاره که ناتمام بود. به نظر می‌رسد برود هنگام کار روی دست‌نوشته‌ها اجازه دخل و تصرف‌هایی را به خود داده‌است، مانند جابه‌جا کردن فصل‌ها، تغییر زبان آلمانی و تصحیح نقطه‌گذاری.

اغلب پژوهشگران در این نکته هم‌نظرند که آثار کافکا را نه می‌توان در محدوده سبکی خاص قرار داد و نه تفسیری نهایی از آن‌ها به دست آورد؛ داستان‌های او به متنی سیال می‌مانند که همواره در حال حرکت و تغییرند. از این‌رو شاید این گفته آلبر کامو را بتوان تأکید و تکرار کرد که: تقدیر و نیز شاید عظمت آثار کافکا در آنست که تمام امکانات را در اختیار ما قرار می‌دهد، ولی هیچ کدام را تأیید نمی‌کند. آثار کافکا مبهم و چندپهلو است. همین ویژگی باعث می‌شود که آثارش زنده بماند. او توانسته قوانینی را که حاکم بر زندگی انسان‌هاست کشف کند. کافکا زبان خاصی دارد که خیلی عمیق و فلسفی است و توانسته چیزهایی را که برای خودش اتفاق می‌افتد، پیش‌بینی کند، بدون این که از این اتفاق‌ها چیزی بداند. کافکا در آثارش از تمامیت‌خواهان ابراز انزجار می‌کند و در داستان کوتاه «گروه محکومین»، فاشیسم و نازیسم را پیش‌بینی می‌کند. او حتی در عصر خودش با ادبیات نازی هم مخالف بود و در نتیجه بیشتر در خارج از جمهوری چک مشهور شد.

تم بیگانگی و زجر کشیدن بارها و بارها در آثار مختلف او ظاهر می‌شود و با تأکید بر این کیفیت، محققانی مثل ژیل دلوز و فلیکس گاتاری  عقیده دارند کافکا بیش از نویسنده  تنهایی است که از سر رنج می‌نویسد، و کارهای او سنجیده‌تر و شادتر از چیزی هستند که به نظر می‌رسند. گاه کافکا با تمرکز بر بیهودگی تقلای شخصیت‌ها و بدون توجه به زندگی شخصی و مشکلاتش با طنزی خاص نمایانگر ساختگی بودن مشکلات آدم‌هاست. جملات بلند و تودرتوی آلمانی کافکا اغلب قبل از نقطه ی پایانی ضربه‌ای برای خواننده در چنته دارند که مفهوم جمله اش را تکمیل میکند اگرچه او در کارهایش از کلمات ابهام آمیز استفاده میکرد.

از آثار مشهور و جذاب کافکا میتوان اشاره کرد به قصر، مسخ، محاکمه، داستان کوتاه گروه محکومین، مردی که ناپدید شد، نامه به پدر و یادداشت های روزانه که عمدتا در ایران ترجمه و بارها با استقبال خوانندگان تجدید چاپ شده اند. البته آثار دیگری هم از او وجود داشت که گشتاپو در 1933 نزد نامزدش دیامانت آنها را کشف و ضبط کرد و تاکنون پیدا نشده اند.

کافکا در طول زندگی اش از افسردگی و اضطراب و میگرن و سل رنج میبرد و سرانجام در سوم ژوئن 1924 هنگامی که برای استراحت به وین رفته بود در آنجا درگذشت. بدن او را به پراگ برگرداندند و در تاریخ 11 ژوئن 1924 در گورستان جدید یهودی‌ها در ژیژکوف پراگ به خاک سپردند اگر چه او همچنان با آثارش در ذهن دوستداران ادبیات در جهان زنده است. او میگفت:

تصور من این است که کتاب باید مانند تبری باشد که دریای یخ زده ی درون ما را بشکند.

و شاید راز ماندگاری او و کتابهایش تاکنون همین باشد.

آیا به نظر شما این مطلب مفید بود؟

خیر
2021-04-03 00:46:04
  • نظرات
هنوز دیدگاهی ثبت نشده است

کد امنیتی فرم ثبت دیدگاه
دسته بندی ها