کریستُف کُلُمب یک سوداگر و دریانورد اهل جِنُوا در ایتالیا بود که بر حسب اتفاق قاره آمریکا را کشف کرد. او که از طرف پادشاهی اسپانیا مأموریت داشت تا راهی از سمت غرب به سوی هندوستان بیابد، در سال 1492 با سه کشتی از عرض اقیانوس اطلس گذشت اما به جای آسیا به آمریکا رسید. کلمب هرگز ندانست که قارهای ناشناخته را کشف کردهاست. سفرنامه کریستف کلمب به آمریکا در قالب چهار سفر اکتشافی صورت گرفت. با این ویدیو یوکن همراه باشید.
کریستف کلمب در روزی بین 26 اوت تا 31 اکتبر سال 1451 زاده شد. در مورد زادگاه واقعی کلمب روایتهای مختلفی مطرح شده و درباره سالهای نخست زندگانی او اطلاعات اندکی موجود است. اکثر تاریخنگاران او را اهل جنوا در ایتالیا میدانند اما برخی نیز او را اسپانیایی دانستهاند. پدرش دُمِنیکُ کُلُمبُ تاجر و مادرش سوزانا فونتاناروسا دختر یک بازرگان بود. کلمب سه برادر کوچکتر و یک خواهر داشت. در1470 خانوادهاش برای کار به ساوانو کوچ کردند، جایی که کریستف و برادرش بارتولومئو توانستند در کنار پیشه خانوادگی، نقشهنگاری هم بیاموزند. کلمب تحصیلات رسمی نداشت و تا حدود 24 سالگی خواندن و نوشتن نمیدانست اما چون آرزو داشت که ناخدای کشتی شود در این دوره و بعد از آن کوشید تا با مطالعه فراوان این کمبود علمی را جبران کند.
کلمب در شمار کارکنان کشتی گروه «سرمایهداران اسپنولا» درآمد. پس از آن، یک سالی را روی یک کشتی واقع در دریای اژه، خدمت کرد. سپس یک هیئت بازرگانی همراه شد و توانست برای نخستین بار به اقیانوس اطلس سفر کند ولی در حوالی خلیج سِنْتْ وینْسِنْتْ دزدان دریایی فرانسوی به ناوگان حملهور شدند و آن را به آتش کشیدند و کلمب که جان سالم بدر برده بود، به ناچار شش مایل شنا کرد تا خود را به ساحل برساند.
کلمب مقیم پرتغال شد که در آن زمان قطب بازرگانی دریایی اروپا بود و کشتیهای زیادی از آنجا به مقصد انگلستان، ایرلند، ایسلند، مجمعالجزایر آزُر و آفریقا رهسپار میشدند. کریستف و بارتولومئو کار خود را در لیسْبُنْ، پایتخت پرتغال، با نقشهکشی آغاز کردند. پس از مدتی کلمب به عنوان بازرگانِ ملوان، به یک ناوگان پرتغالی پیوست و طی دو سال برای خرید شکر به مادئیرا و از طریق ایرلند به ایسلند سفر کرد. او پس از سفری به سواحل غرب آفریقا به مقام نمایندگی تجاری پرتغال در کرانه گینه گمارده شد.
عواملی چون تبلیغ دینی و گسترش مسیحیت، قدرت کاستیل و آراگون، بیم از خطر کشور پرتغال، اشتیاق به یافتن طلا، ماجراجویی و امید به فتح سرزمینهای جدید، نیاز اروپا به تهیه ادویه و گیاهان معطر و دارویی، انگیزه نخستین سفر کلمب به هند شد.
در عصر کلمب، اروپاییها برای سفر به هند راهی نداشتند جز حرکت به سمت جنوب، دور زدن قاره آفریقا و رفتن به طرف شرق در طول اقیانوس هند.
کلمب میخواست با حرکت مستقیم از اروپا به سوی غرب و عبور از اقیانوس اطلس به آسیا برسد. از نظر دیگران نقشه کلمب بیفایده بود و او ناچار شد برای یافتن پشتیبان در میان قدرتمندان و افراد صاحب نفوذ کوشش زیادی به کار برد. برخی معتقدند که علت این استقبال سرد، اعتقاد اروپاییها به تخت بودن کره زمین بود.
سفر اول
کریستف کلمب پس از کشف قاره آمریکا، نامهای هشت صفحهای را برای ایزابل و فرناندو ملکه و پادشاه اسپانیا نوشت و در آن برداشت خود از مردمان، گیاهان و جانوران سرزمین جدید را توضیح داد. او درباره سرخپوستان آمریکا چنین نوشت :
«اگر اعلیحضرتین دستور فرمایند، میتوانم تمام آنها را به کاستیل، گسیل دارم یا در همین جزیره به اسارت گیرم. پنجاه مرد کافیست تا کل این مردم را تحت انقیاد درآورید و به انجام دادن هر کاری وادار سازید.»
او ادامه میدهد:
«این مردم دین ندارند و حتی بت نمیپرستند. بسیار نجیبند و نمیدانند بدی چیست. هیچ نوع سلاحی ندارند؛ نه یکدیگر را میکشند و نه از هم سرقت میکنند.»
سفر دوم
کلمب با ناوگانی از هفده کشتی مجهز جهت استعمار و سرکوب بومیان، عازم آمریکا شد. او جزایر آنتیل کوچک -شامل گوادلوپ، مونتسرات، آنتیگوا و نویس (Navis)- و جزایر ویرجین و پورتوریکو را کشف و همه را جزئی از قلمرو اسپانیا اعلام کرد؛ سپس به هیسپانیولا رفت و به جستجوی یاران پیشین برآمد اما آنجا را خالی از سکنه یافت؛ اروپاییهای ساکن جزیره، همه در جنگ با بومیان کشته شده بودند. وی در مدت اقامت کوتاهش یک قلعه کوچک در داخل و یک شهرک در کرانههای شمالی جزیره بنا نهاد.
کلمب در ادامه مأموریت اکتشافی، بیشتر کرانههای جنوبی کوبا را از شرق تا غرب پیمود اما پیش از رسیدن به انتهای آن به این پندار که به جای جزیره با شبهجزیرهای روبروست، تغییر مسیر داد و جامائیکا را کشف کرد. کلمب پس از سپردن امور به دست برادرانش هیسپانیولا را به مقصد اروپا ترک کرد و سفر دوم او هم به پایان رسید.
سفر سوم
کلمب برای سومین بار به آمریکا رفت. او در این سفر پیش از رسیدن به هیسپانیولا جزیره ترینیداد را کشف کرد. اوضاع در بین مهاجرنشینان اسپانیایی ناآرام بود. مهاجرانی که وعدههای کلمب را شنیده و به طمع ثروتهای بیپایان دنیای نو، راهی آمریکا شده بودند، اینک ناخشنود از وضعیت خود، برکناری او را میخواستند. کلمب که درگیر سرکوب بومیان بود برای مقابله با این فتنه جدید از خود شدت عمل نشان داد و چند تن از افرادش را به جرم نافرمانی اعدام کرد. شماری از ناراضیان پس از بازگشت به میهن، از کلمب به دربار اسپانیا شکایت بردند و او را به سوء مدیریت و بیکفایتی متهم کردند. شاه و ملکه یک بازرس سلطنتی را مأمور رسیدگی به این شکایات کردند. او نیز پس از ورود به آمریکا (در 1500 میلادی) بیدرنگ کلمب و برادرانش را از مناصبشان برکنار کرده و همه را تحتالحفظ به اسپانیا فرستاد. هرچند کلمب پس از مدت کوتاهی آزادیاش را به دست آورد ولی مقام فرمانداری دیگر به او داده نشد.
سفر چهارم
کلمب برای چهارمین و آخرین بار به آمریکا رفت با این هدف جسورانه که برای نخستین بار کره زمین را دور بزند. او و پسر کوچکترش فردیناند برای یافتن راه عبوری به سوی غرب سراسر کرانههای آمریکای مرکزی را از بلیز تا پاناما جستجو کردند ولی حادثه تصادف با یک کشتی بازرگانی بومی آنان را از ادامه سفر بازداشت. تا رسیدن نیروی کمکی از هیسپانیولا، کلمب به ناچار یک سال را در جامائیکا به سر برد.
در سالهای آخر عمر کلمب طبق توافقات اولیه با دربار خواستار دریافت ده درصد کل سودهای بدستآمده از سرزمینهای جدید شد ولی دولت به این بهانه که وی دیگر به عنوان فرماندار انجام وظیفه نمیکند، قراردادهای پیشین را معتبر ندانست و درخواستهایش را رد کرد.
کریستف کلمب در 20 مه 1506 در اسپانیا درگذشت. آرامگاه او در کلیسای جامع سویل یا به روایتی در کلیسای جامع سانتا دومینگو است.