همهی ما به این امر واقفیم که بودن در کنار افراد مثبتاندیش متفاوت از زمانی است که گرفتار افراد منفیگرا میشویم. همه افراد همیشه به این که اعضای خانواده و اطرافیانشان افراد مثبتگرایی باشند تمایل بیشتری نشان میدهند اما ایا خود نیز در مورد اعضای خانواده و دوستانشان چنین دیدگاه مثبتی دارند و نیمه پر لیوان را میبینند؟ آیا آنچه را که از دیگران توقع دارند خودشان رعایت میکنند؟ در این مقاله به تفاوت طرز فکر افراد مثبتاندیش و منفیگرا میپردازیم. با یوکن همراه باشید.
از شکستهای جزئی درس میگیرند
افراد مثبتاندیش شکست را فرصتی میبینند برای اینکه به اهداف بالاتری در زندگی خود دست پیدا کنند برای ارتقا سطح کیفی و کمی زندگی خود. این افراد معمولا شکست را یک اتفاق قابل جبران میدانند که ارتباطی به هویت فردی آنها ندارد. این در حالی است که در مقابل افراد مثبتاندیش، افراد دیگری هستند که با کوچکترین شکست هویت فردی خود را به خطر میاندازند اینها افراد منفیاندیشی هستند که شکست را درس عبرت نمیدانند در صورتی که شکست جزئی از فرآیند رشد و پیشرفت افراد مثبتاندیش است.
از پس کارهای سخت بر میآیم
افراد مثبتاندیش دوست دارند به چالش کشیده شوند. این افراد عموما به استقبال سختی میروند وهمیشه به دنبال راه حلی برای مقابله با مشکلات هستند، چرا که معتقدند بدون چالش رشدی نخواهند داشت. در مقابل این افراد کسانی هستند که به دنبال راههای راحت و بدون چالش میگردند، این افراد منفینگر موانع و چالشهای زندگی را از عوامل شکست زندگی خود میدانند و بر این باورند که روزهای سخت زندگی نه تنها سازنده نیستند بلکه مانع پیشرفت آنها نیز میشوند.
بیشترین تلاش را میکنم
افراد مثبتاندیش به جای کنترل اوضاع، روی موفقیت خود تمرکز میکنند. آنها باور دارند در زندگیشان چیزهای زیادی وجود دارد که از کنترلشان خارج است، اما تلاش اینطور نیست. افراد مثبتاندیش در هر شرایطی تلاش خود را به کار میگیرند، حتی اگر زیاد هم نباشد؛ اما افراد منفی نگر راحتطلباند. اگر بخواهند تلاشی هم بکنند، باور دارند کار زیادی از دستشان بر نمیآید و خیلی زود تسلیم میشوند. افراد منفینگر وقتی احساس میکنند دیگران آنها را زیر نظر دارند، احتمال دارد تلاش خود را بیشتر کنند.
فلانی فردِ الهامبخشی است
افراد مثبتاندیش از موفقیت دیگران الهام میگیرند، آنها افراد پیشگام در زندگیشان را میبینند و از خود میپرسند: «چه چیزی میتوانم از او یاد بگیرم؟» در مقابل افراد منفینگر به موفقیت دیگران حسادت کرده و آنها را تهدیدی برای خود میدانند. برای منفینگرها، موفقیت دیگران، یعنی شکست خودشان.
چه کارهایی را بهتر میتوانم انجام دهم؟
افراد مثبتاندیش از بازخورد استقبال میکنند. آنها نسبت به یادگیری چیزهایی که مهارتهایشان را ارتقا میدهد با روی باز استقبال میکنند، چون میخواهند هر روز بهتر شوند؛ اما منفینگرها وقتی بازخوردی دریافت یا فردی رفتار آنها را اصلاح میکند، احساس بیارزشی میکنند. آنها به جای اینکه بازخورد را ابزاری برای بهبود بدانند، نشانهی ناشایستگی خود تعبیر میکنند.
روی هر چیزی تمرکز کنم، به آن قدرت میبخشم
افراد مثبتاندیش روی چیزهایی تمرکز میکنند که تحت کنترلشان است. آنها باور دارند میزان رضایتشان به واکنششان نسبت به اتفاقات وابسته است. مثبتاندیشها معتقدند به هر آنچه روی آن تمرکز میکنند قدرت میبخشند، پس خردمندانه از آن استفاده میکنند؛ اما منفینگرها تمرکز خود را روی چیزهایی میگذارند که تحت کنترلشان نیست. برای مثال، اتفاقات گذشته را مرور میکنند، خود را به خاطر اشتباهاتشان سرزنش میکنند و به ترسشان از آینده امکان میدهند تا آنها را در مسیر امروز متوقف کند.
همه میتوانند تغییر کنند
مثبتاندیشها میدانند تنها چیزی که تغییر نمیکند، خودِ تغییر است. افراد مثبتاندیش باور دارند که میتوانند تغییر کنند و دیگران هم میتوانند تغییر کنند؛ اما منفینگرها معتقدند تمام افراد شخصیت ثابتی دارند؛ پس هیچ تلاشی هم برای بهبود نمیکنند، زیرا با خود فکر میکنند: «چه فایدهای دارد؟» علاوه بر آن، منفینگرها به دیگران هم امکان تغییر نمیدهند. وقتی منفینگرها نسبت به چیزی بدبین میشوند، دیگر نمیتوانند آن را به صورت دیگری ببینند.
هنوز چیزهای زیادی وجود دارد که باید یاد بگیرم
افراد مثبتاندیش به دنبال یادگیریاند. آنها باور دارند اطلاعات هر روز کاملتر میشود و آنچه 10 سال پیش عمل میکرد، اکنون هیچ اثری ندارد. منفینگرها باور دارند هر چیزی را میدانند و اگر اطلاعات جدید با آنچه از قبل میدانستند تناقض داشته باشد، بعید است آن را قبول کنند. آنها قبل از اینکه تشخیص دهند چه چیزی درست و چه چیزی غلط است، به فرد گوینده آن توجه میکنند.
باید کار بزرگی انجام دهم
مثبتاندیشها از بلندپروازی هراسی ندارند؛ اما افراد منفینگر نه تنها تفکر کوتاهی دارند، بلکه همواره تلاش میکنند دیگران را متقاعد کنند رؤیاها و آرزوهایشان دست نیافتنی است.
با کوچک شمردن دیگران، من بزرگ نمیشوم
افراد مثبتاندیش سعی میکنند شخصیت دیگران را پشت سرشان هم بالا ببرند؛ اما منفی نگرها دیگران را ضایع و کوچک میکنند تا خودشان حس بزرگی پیدا کنند.
من بدترین دشمن یا بهترین دوست خودم هستم
افراد مثبتاندیش گفتههای درونی خوبی با خود دارند. آنها از داستانی که برای خود میگویند مطلعند و به افکارشان اجازه نمیدهند دلسرد شوند. علاوه بر آن، انتظارات واقعبینانهای از خود دارند. افراد مثبتاندیش هیچ وقت درباره نقاط ضعف و سختی وضعیتشان به خود دروغ نمیگویند؛ اما در مقابل به خودشان هم میگویند برای موفقیت چه کاری باید انجام دهند. منفینگرها بدترین دشمن برای خودند. آنها حتی اگر موفق و ثروتمند هم باشند، نمیتوانند نیمهی پُر لیوان را ببینند. آنها به آسانی روی تمام جوانب زندگی تمرکز میکنند و روز به روز اعتماد به نفس خود را پایین میآورند.
زبان بدنشان گویای همه چیز است
افراد مثبتاندیش با خودشان همانند قهرمان رفتار میکنند. آنها رفتارهای آگاهانهای دارند و حالت چهرهشان به خوبی مثبتاندیشی را نشان میدهد. در مقابل، منفینگرها خود را کوچک میبینند. همیشه نگرانند و نگاهشان به سمت پایین است. شاید در نگاه اول فکر کنید، کم عقل، ناراحت یا افسرده هستند، یا حتی بیتفاوتاند؛ چرا که شاد و راضی به نظر نمیرسند.
بهترین نتیجه از کار گروهی به دست میآید
افراد مثبتاندیش طرفدار کار گروهی هستند، پس به تمام ایدههایی که مطرح میشود اهمیت میدهند و از آنها طرفداری میکنند، حتی اگر با آنها موافق نباشند. در مقابل منفینگرها اگر به این نتیجه برسند ایدهشان موفقیت آمیز نیست، از آن هیچ حمایتی نمیکنند. وقتی ایدهای که متعلق به خودشان نبوده دچار شکست میشود، از عباراتی چون «من از اول گفتم...» برای سرزنش همکارشان استفاده میکنند.
باید نیمهی پُر لیوان را ببینم
مثبتاندیشها بسیار قدرداناند. آنها در هر شرایطی میتوانند نیمهی پُر لیوان را ببینند و از هیچ چیزی به سادگی نمیگذرند. منفینگرها این توانایی را ندارند در شرایط سخت نکات مثبت را دریابند. آنها برای بررسی جوانب مثبت یک وضعیت وقت صرف نمیکنند.
کار خوب دیگران را تحسین میکنم
افراد مثبتاندیش همیشه دوست دارند مثبتاندیشی را گسترش دهند. وقتی اطرافیانشان کار خوبی انجام میدهند، با تشویق و توجه آنها رو به رو میشوند؛ اما منفی نگرها میگویند: «چرا برای کاری که حتما باید آن را خوب انجام دهد، تشویقش کنم؟ة هر آنچه منفینگرها از درک آن ناتوانند، این است که تشویق و تحسین هیچ اهمیتی ندارد، بلکه توجه به دیگران است که اهمیت دارد. یک تشویق و تحسین ساده میتواند باعث تقویت و تحکیم روابط شود و برای انجام بهتر کار به فرد انگیزه بدهد. مثبتاندیشها به تأثیر و قدرت کلمات واقفاند و همیشه در صحبتهای خود از مثبتترین عبارات استفاده میکنند.
منبع: lifehack
بسیار مطالب سودمند و آموزندی بود .